دلم برات خیلی تنگ میشه ...

ZEUS83

عضو جدید
کاربر ممتاز
جالبیش اینه که می خواهی با یه چیز دیگه با یه فکر دیگه با یه کس دیگه سر خودتو گرم کنی
فکر میکنی موفق شدی بعد یه دفعه میبینی که دوباره عود کرد
چاره اش زمان باید صبر کنی تا وقتش بشه

راست میگی . میخوای اون سیاهچاله درون قلب و مغزتو با یک چیزی یا کسی پر کنی ولی نمیشه. هیچکس و هیچ چیز با اون قابل قیاس نیستن.

باید اجازه بدی طبیعت خودش ترمیم کنه. خودت دست به تلاش بیهوده نزن
 

pouya6721

عضو جدید
من دلم واسه کی تنگ شده که اومدم اینجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمیدونم!
 

Saman_88

عضو جدید
خدا نگهدار , خدانگهدار
رفتی و مرا با دلتنگی هایم تنهاگذاشتی !
رفتی در فصلی که تنها امیدم خدا بود و ترانه و تو که دستهایت سایه بانی بود بر بی کسی های من ...
تو که گمان می کردم از تبار آسمانی و دلتنگیهایم را در می یابی ...
تو که گمان می کردم ساده ای و سادگی ام را باور داری ...
و افسوس که حتی نمی خواستی هم قسم باشی ...
افسوس رفتی ... ساده ، ساده مثل دلتنگی های من ... و حتی ساده مثل سادگی هایم !
من ماندم و یک عمر خاطره ... و حتی باور نکردم این بریدن را ...
کاش کمی از آنچه که در باورم بودی ، درباورت خانه داشتم !
کاش می فهمیدی صداقتی را که در حرفم بود و در نگاهت نبود ...
کاش می فهمیدی بی تو صدا تاب نمی آورد ...
رفتی و گریه هایم را ندیدی ... و حتی نفهمیدی من تنها کسی بودم که ...........
قصه به پایان رسید و من هنوزدر این خیالم که چرا به تو دل بستم و چرا تو به این سادگی از من دل بریدی ؟!!
که چرا تو از راه رسیدی و بانوی تک تک این ترانه هاشدی ؟!!
ترانه هایی که گرچه در نبود تو نوشته شد اما فقط و فقط مال تو بود که سادگیا مرا باورنکردی !
گناهت را میبخشم ! می بخشمت که از من دل بریدی و حتی ندیدی که بی تو چه بر سر این ترانه هامی آید !
ندیدی اشک هایی را که قطره قطره اش قصه ی من بود و بغضی که از هرچه بود از شادی نبود !
بغضی که به دست تو شکست و چشمانی که از رفتن تو غرق اشک شد و تو حتی به این اشکها اعتنا نکردی !
اعتنا نکردی به حرمت ترانه هایی که تنها سهم من از چشمانت بود !
به حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر ترانه هایم خشک شد !
به حرمت قدمهایی که با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم !
به حرمت بوسه هایمان ! نه !
تو حتی به التماس هایم هم اعتنانکردی !
قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !
قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !
خدانگهدار ... خدانگهدار
 

زيگفريد

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی اوقات باید دل تنگی ها را تحمل و در نهایت فراموش کرد زیرا خود کرده را تدبیر نیست !! :razz:

گاهی اوقات باید انچیزی را که خود مسبب بوجود امدنش بوده ایم را بپذیریم . :cool:
 

raha88

عضو جدید
دلم برات تنگ شده.....اما من...من میتونم این دوری رو تحمل كنم... میدونی چرا؟؟ آخه رد احساست روی دلم جا مونده ... چطور بگم تو نیستی؟؟چطور بگم با من نیستی؟؟آره!خودت میدونی....میدونی كه همیشه با منی....میدونی كه تو،توی لحظه لحظه های من جاری هستی....آخه...تو،توی قلب منی...آره!تو قلب من....برای همینه كه همیشه با منی...برای همینه كه حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی...برای همینه كه میتونم دوریت رو تحمل كنم
 

raha88

عضو جدید
[FONT=&quot]آدم عزیزاانشو فراموش نمیکنه بلکه به ندیدنشون عادت میکنه.....تقدیم به کسی که عادت به ندیدنش مثل فراموش کردنش غیرممکنه[/FONT]
[FONT=&quot]تقدیم به عزیزترین
[/FONT]
[FONT=&quot]ا[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بی تو دلتنگی به چشمانم سماجت می کند[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]وای ، دل چون کود کی بی تو لجاجت می کند[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اشتیاق دیدن تو میل خاموشی نکرد [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هیچوقت عشقت به دل فکر فراموشی نکرد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]همیشه در یادم خواهی ماند
[/FONT]​
 

raha88

عضو جدید
ایکاش میدونستی با اینکه ....ولی هیچکس جای تو نخواهد نشست
نمیدونستم با فهمیدن ماجرا تا این حد ناراحت خواهی شد که......
گفته بودم اشتباه می کنی ولی تو باور نکردی
 

raha88

عضو جدید
 

Similar threads

بالا