دعاكردن ما براى فرج چه خاصيتى دارد؟

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر قرار باشد غيبت امام زمان عليهالسلام به خاطر حكمتهاى خاص الهى باشد، دعاكردن ما براى فرج چه خاصيتى دارد؟

از طرفى در دعاى امام زمان عليهالسلام مىخوانيم كه خدايا مرا جورى قرار بده كه تعجيل آنچه را كه تو به تاخير انداختهاى، از تو نخواهم و تاخير آنچه را كه تو تعجيل آن را خواستهاى، چگونه در دعاها مىخواهيم كه در ظهور امام زمان عليهالسلام تعجيل فرمايد؟

«قم / فرشاد رضايى»

1. بيقين چنانكه در متن سؤال آمده است، غيبت امام زمان، عليهالسلام، بر اساس اسباب و حكمتهايى صورت گرفته است كه اگر چه به برخى از آنها در روايات مختلف تصريح شده، اما دانستن همه آنها در دوران ظهور آن بزرگوار ممكن نيست. (1)

از اين رو اشكالى ندارد كه بگوييم يكى از حكمتهاى غيبت، دچار ساختن انسانها به بلاياى و مشكلاتى است كه باعث روى آوردن مردم به خدا و دعا كردن آنان براى فرج مىشود. چنانكه در قرآن آمده است: ما انسانها را به شدائد و سختيهاى روزگار مبتلا مىسازيم، باشد كه به درگاه ما تضرع و زارى نمايند و به دعا روى آورند. (2)

پس دعا براى فرج نه تنها منافاتى با حكمتهاى غيبت ندارد، بلكه خود مىتواند از زمره همين حكمتها به شمار آيد.

2. دعا براى فرج امام زمان عليهالسلام به عنوان يك وظيفه و تكليف در عصر غيبت، در روايات بسيارى مورد تاكيد قرار گرفته است. پيامبر اكرم، صلىاللهعليهوآله، و برخى از امامان بزرگوار، عليهمالسلام، به چنين دعا كردنى امر فرمودهاند و حضرت ولى عصر، عليهالسلام، نيز نه تنها شيعيان خود را به دعا كردن براى تعجيل فرج فرمان دادهاند، بلكه كثرت دعا را از آنان خواستهاند. (3)

براستى وقتى امام زمان عليهالسلام مىفرمايد: «براى نزديك شدن فرج بسيار دعا كنيد». آيا مىتوان آن را ىخاصيتخواند؟ و اصولا آيا تعبد نسبتبه تكليف مجالى براى اصرار بر كشف خواص آن باقى مىگذارد؟

3. در تعبير زيبايى از ناحيه امام زمان، عليهالسلام، كه در ذيل همان فراوان به دعاى فرمان براى تعجيل فرج، وارد شده، كثرت دعا به خودى خود فرج و گشايش شيعيان به شمار آمده است:

و اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج، فان ذلك فرجكم. (4)

اين فرمان نشان مىدهد كه خواستههاى شيعه چشم انتظار فرج، در سايه «دعا براى فرج» قابل دسترسى است. آنچه را كه او در پى ظهور امام زمان، عليهالسلام، مىتواند بيابد، توسط دعاهاى خويش نيز مىتواند به دست آورد.

به عبارت ديگر امنيت ايمان، رشد انديشه، آرامش روحى، كمالات معنوى و بهرههاى بىپايان دوران پس از ظهور را، به عنايت الهى مىتواند در همين دوره غيبتبا اتكا به «دعا براى ظهور» كسب نمايد و اين امر با توجه به قدرت و شيتخداوند قابل انكار نيست، زيرا او خود فرمود:

قل ما يعبا بكم ربى لولا دعاؤكم. (5)

بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من به شما عنايتى نمىفرمايد.

با توجه به دلالت همين آيه شريفه است كه مىتوان گفت: عنايت و رحمت و فضل خداوند كه نامحدود و بىانتها نيز مىتواند باشد، به مدد دعا و خواستن از او دستيافتنى است، اگر چه دوران غيبتحضرت مهدى، عليهالسلام، باشد.

4. در برخى روايات، دعا براى فرج وسيلهاى براى نجات از هلاكتبه شمار آمده است ،چنانكه حضرت امام حسن عسكرى، عليهالسلام، مىفرمايد:

به خدا فرزندم مهدى را غيبتى است كه در آن هيچكس از هلاكت نجات نمىيابد مگر كسى كه خداى عز و جل او را بر اعتقاد نسبتبه امامتش ثابت قدم بدارد، و او را نسبتبه دعا براى تعجيل فرجش توفيق عنايت فرمايد. (6)

بىترديد شرايط سخت دوران غيبتبه گونهاى است كه جز با اعتقاد محكم نسبتبه امامتحضرت مهدى، عليهالسلام، نمىتوان بر اطاعت و تبعيت او باقى ماند و جز با دعا براى نزديكى فرج نمىتوان روح اميد را در دل زنده نگه داشت و در برابر دشواريهاى غيبت مقاومت نمود.

5. از ديدگاه قرآن و روايات، دعا پشتوانهاى براى زندگى و عاملى براى حركت و پويايى در مسير خواستههاى الهى، و وسيلهاى براى هم جهتساختن نيازها و خواستههاى بشرى با اراده و مشيتخداوند است. با چنين نگرشى، دعا براى فرج خود نوعى تلاش در راستاى موانع ظهور به شمار مىرود و دعاكننده منتظر با شناختى كه از حكمتهاى غيبت دارد، به نوعى خودش را در مسير از بين بردن عوامل طولانى شدن آن، به تكاپو وا مىدارد.

دعا كننده براى فرج چون مىداند كه يكى از عوامل غيبت آماده نبودن شرايط براى حكومت جهانى آن بزرگوار است، مىكوشد تا در حد توان خويش در ايجاد چنين زمينهاى مؤثر باشد و زمانى كه تحقق آنرا از عهده خويش و امثال خويش خارج مىيابد، به رحمت واسعه خداوند اميدوار مىماند.

و چنين است عكسالعمل او در برابر خوف امام زمان، عليهالسلام، از كشته شدن كه به عنوان عملى ديگر در پيدايش و استمرار غيبتبه شمار مىآيد. دعاكننده براى فرج تا آنجا كه مىتواند با شناساندن امام زمان، عليهالسلام، و ايجاد محبوبيت نسبتبه او و برانگيزاندن شوق نسبتبه قيام و جلوههاى ظهور آن بزرگوار در بين مردم، مىكوشد تا به ميزان توانايى خود اين عامل را كم تاثير سازد، چنانكه نسبتبه هر عامل ديگر نيز چنين جهتگيرى و تلاشى در مورد او صادق است. و اين خود والاترين و تعيين كنندهترين خاصيتبراى دعاى فرج است.

6. در جواب به قسمت دوم سؤال بايد گفت:

آنچه در متن دعاى شريف مورد نظر آمده و به احتمال قوى از ناحيه مقدسه امام زمان، عليهالسلام، روايتشده است، (7) متضمن نكتهاى تربيتى و پيامى آموزشى است كه همان تسليم بودن در برابر خواسته خداى تبارك و تعالى است. اما اين تسليم بودن هرگز منافاتى با دعا كردن ندارد، چون دعا كردن به خودى خود امرى مطلوب است و در آيات شريفه و روايات فراوان بر آن تاكيد شده است. چنانكه پيامبر، صلىاللهعليهوآله، فرمود:

هيچ چيز نزد خدا گرامىتر از دعا نيست. (8)

و فرمود:

از فضل خدا درخواست كنيد; زيرا خداوند دوست مىدارد كه مورد طلب و درخواست قرار گيرد و بالاترين عبادت انتظار فرج است. (9)

وقتى كه انتظار فرج والاترين نوع عبادت به شمار مىآيد، و دعا كردن براى فرج، زيباترين جلوه انتظار به حساب مىرود، و اصل دعا گرامىترين و محبوبترين چيزها در نزد خدا است، چه منافاتى پديد مىآيد اگر شيعه چشم انتظار، براى نزديك شدن ظهور امام زمان، عليهالسلام، دعا كند و در عين حال نهايت تسليم در برابر اراده خدا را داشته باشد و به آنچه كه او مىپسندد، رضايت كامل نشان دهد؟

آيا در چنين دعا كردنى، جز نزديك شدن به مقام بندگى خدا و سر سپردن به خواست او هدف ديگرى وجود دارد؟

7. تاثير دعا در تغيير دادن تقديرات و قضاى الهى، غير قابل انكار است، چنانكه در روايات پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله، آمده است:

اكثر من الدعاء، فان الدعاء يرد القضاء. (10)

زياد دعا كن، زيرا دعا قضاى الهى را باز مىگرداند.

الدعاء يرد البلاء. (11)

دعا بلاى الهى را بر مىگرداند.

لا يرد القدر الا الدعاء. (12)

تقدير الهى را چيزى جز دعا تغيير نمىدهد.

امام صادق، عليهالسلام، فرمودند:

خداوند عذابى طولانى به مدت چهارصد سال بر بنى اسرائيل مقرر داشت. هنگامى كه عذاب بر بنى اسرائيل طولانى گشت، ناله زدند و تا چهل روز به درگاه خداوند گريه و زارى نمودند. خداوند به حضرت موسى و هارون، عليهماالسلام، وحى فرمود تا آنان را از بلاى فرعون برهانند و يكصد و هفتاد سال عذاب را از آنان برداشت.

بدين گونه شما شيعيان نيز اگر چنين ناله و گريه كنيد خداوند فرج ما را نزديك خواهد فرمود، و اما اگر چنين نكنيد امر فرج تا نهايت زمان مقرر شدهاش به تاخير خواهد افتاد. (13)

با توجه به چنين رواياتى، شيعه منتظر در عين تسليم به خواستخدا، با دعاى خويش نسبتبه تعجيل فرج، از آفريدگار خويش مىخواهد كه در تقدير و قضاى خويش نسبتبه ظهور آن عدالت موعود تغييرى ايجاد فرمايد و به لطف و نايتخود بلاى غيبت امام زمان، عليهالسلام، را مرتفع گرداند.

8. در اينجا مناسب است كلام مرحوم سيد محمد تقى موسوى اصفهانى را كه در ذيل برخى روايات مربوط به علائم ظهور آمده است، نقل نماييم تا عدم منافات بين دعا كردن و تسليم ارده خدا بودن ظاهرتر گردد:

ظهور مولاى ما امام زمان، عليهالسلام، از امورى است كه در اثر برخى عوامل قابل تقديم و تاخير است. از جمله اسباب و عواملى كه باعث تقديم ظهور و نزديك شدن فرج مىباشد، اهتمام مؤمنين به دعا براى امام زمان، عليهالسلام، و درخواست تعجيل فرج او از خداوند قادر متعال است.

ممكن استبرخى جاهلان، جلو افتادن امر ظهور امام زمان، عليهالسلام، در اثر دعا را بعيد بشمارند و عدم وقوع آنرا در پى اين همه دعاهاى اهل ايمان در هر زمان و مكان دستاويز ادعاى خويش قرار دهند.

اما چنين استبعادى ضعيف و ناآگاهانه است، زيرا هيچ بعدى ندارد كه در علم خداى سبحان براى ظهور امام زمان، عليهالسلام، دو وقت مقرر شده باشد كه يكى نزديك و ديگرى دور باشد و ظهور در زمان نزديكتر مشروط بتلاش مؤمنين و همت آنان در زياد دعا كردن براى تعجيل فرج و نزديك شدن ظهور قرار داده شده باشد. و اين است معناى اينكه ظهور امام زمان عليهالسلام از «امور بدايى» است كه قابليت تقديم و تاخير دارند. (14)

9. قابل تامل است كه در همين دعاى شريفى كه جمع بين دعا و حالت تسليم محل سؤال قرار گرفته در فاصلهاى كمتر از بيستسطر هر دو مضمون با هم آمده است. ابتدا مىخوانيم:

خدايا مرا بر اطاعت ولى امرت ثابت قدم بدار كه از ديدگان مردم نهان داشتهاى و به اذن تو از بين آفريدگانت غايب گشتى و امر تو را انتظار مىكشد...

خدايا تو خود بدون آنكه كسى تو را بياگاهاند به وقتى كه به ولى خويش اجازه ظهور و بروز و بيرون آمدن از پرده غيبت عنايت مىكنى و بدين وسيله امر او را اصلاح مىفرمايى، آگاه مىباشى. پس مرا صبر و استقامتبر آن عنايت فرما به گونهاى كه تعجيل آنچه را كه تو به تاخير انداختهاى، و تاخير آنچه را كه تو در آن تعجيل روا داشتهاى، دوست نداشته باشم. و آنچه را كه تو پوشاندهاى آشكار نسازم و از آنچه تو كتمان فرمودهاى جستجو ننمايم و در تدبير تو با تو به خالفتبر نخيزم و نگويم: چرا و چگونه است؟ و چه شده كه ولى امر عليهالسلام ظهور نمىنمايد با اينكه دنيا از ظلم و جور پر شده است. - خدايا مرا به گونهاى قرار بده - كه همه امورم را به تو واگذار نمايم. (15)

پس از چند سطر كه آن هم درباره دعا براى ديدار و توفيق خدمتبه آستان امام زمان، عليهالسلام، و دعا براى سلامت و امنيت اوست، مىخوانيم:

خداوندا در فرج امام زمان، عليهالسلام، تعجيل فرما و او را به نصرت خويش تاييد نما. (16)

اين مطلب نشان مىدهد كه نه تنها منافاتى بين اين دو فراز دعا وجود ندارد، بلكه نوعى همخوانى و همراهى بين آنان وجود دارد كه از سويى بيانگر لزوم سر سپارى محض به اراده حكيمانه خدا در عين اهتمام به دعاست، و از ديگر سوى اميدوارى به تاخير دعا در انگيزش لطف خدا و تغيير رحيمانه اراده او است.


پىنوشتها:

1. امام صادق، عليهالسلام مىفرمايد: « ان وجه الحكمة فى ذلك لا ينكشف الا بعد ظهوره; شيخ صدوق، كمالالدين، ج2، ص482.

2. «فاخذناهم بالباساء و الضراء لعلهم يتضرعون»، سوره انعام(6)، آيه 42.

3. «اكثروا الدعاء بتعجيل الفرج». حضرت مهدى عليهالسلام - در توقيع مبارك خطاب به اسحاق بن يعقوب. شيخ صدوق، همان، ج2، ص485.

4. همان.

5. سوره فرقان (25)، آيه77.

6. «و الله ليغيبن غيبة لا ينجو فيها من الهلكة الا من ثبته الله عز و جل على القول بامامته و وفقه - فيها - للدعاء بتعجيل فرجه. شيخ صدوق، همان، ج 2، ص 384.

7. اين دعا كه با «اللهم عرفنى نفسك...» شروع مىشود، توسط شيخ عثمان بن سعيد عمروى - نائب خاص امام زمان، عليهالسلام - نقل شده و روايت كنندگان آن شخصيتهايى همچون شيخ صدوق و شيخ طوسى مىباشند. ر.ك: شيخ صدوق، همان، ص 512; مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج53، ص187، و مفاتيحالجنان، بخش دعا در زمان غيبت.

8. «ليس شىء اكرم عند الله من الدعاء» نهجالفصاحة، ص507، ح2400.

9. «سلوا الله من فضله فان الله يحب ان يسال و افضل العبادة انتظار الفرج». همان، ص 370، حديث 1740.

10. همان، ص 84، حديث446.

11. همان، ص 332، حديث 1590.

12. همان، ص 124، حديث 624.

13. اصفهانى، محمدتقى، مكيالالمكارم، محمد تقى اصفهانى، ج 1، ص 382.

14. همان، ج 1، ص 392.

15 و16. «... و ثبتنى على طاعة ولى امرك الذى سترته عن خلقك، فباذنك غاب عن بريتك، و امرك ينتظر و انت العالم غير معلم بالوقت الذى فيه صلاح امر وليك فى الاذن له باظهار امره و كشف ستره، فصبرنى على ذلك حتى لا احب تعجيل ما اخرت و لا تاخير ما عجلت و لا اكشف عما سترته، و لا ابحث عما كتمته و لا انازعك فى تدبيرك و لا اقول: لم و كيف؟ و ما بال ولى الامر لا يظهر؟ و قد امتلات الارض من الجور و افوض امورى كلها اليك... اللهم عجل فرجه و ايده بالنصر».



ماهنامه موعود شماره 14
 

Similar threads

بالا