همه ی کارهای مهم و معمار های معروف دارای کانسپت هستن. حالا ممکنه کانسپتشون ایده برداری از سازه های مشابه ستون فقرات جانوران باشه مثل کالاتراوا یا کانسپتشون تکامل یافته فرم و نگرش های آیینی کشورشون باشه مثل آندو یا کانسپتی ساختار شکنانه باشه مثل آیزنمن که تو دانشگاهی که طراحی کرد با استفاده از یک زاویه ی خاص برا ورودیش مثلا سختار شکست! یا هر چیز دیگه بعضی از این کانسپتها اینقدر جا میفتن و به شکلهای مختلف تکرار میشن که واسه خودشون تبدیل به یک سبک میشن! برا همینه که تو سالهای اخیر تو دنیا اینقدر سبک بوجود اومده اگه خوب دقت کنیم میبینیم گاها بعضیاشون فقط یک ایده برا یک پروژه بودن!
شما خودتم وقتی طراحی می کنی با کانسپت کار می کنی اول ماکت کانسپتی می سازی یا یک طرح دو بعدی بر اساس یک مفهوم پیاده می کنی یا انواع روش های دیگه که راه طراحی رو هموار می کنن و شالوده ی طرح رو تشکیل می دن... البته اگه بی هدف خط نکشی!