دخترا یاد بگیرید

engineer_alireza

عضو جدید
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد…

نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید…

بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند…

مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید…

موعد عروسی فرا رسید...

زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود…

همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد …

20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود !

همه تعجب کردند و مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم."
 

Similar threads

بالا