حس در معماری

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سپيده احمدلو
هرگاه بخواهيم ترکيبي با معناهاي متفاوت بسازيم اولين اصول براي طراحي اينست که بدانيم از ترکيب فضاها و حجم ها چه منظوري را مي خواهيم برسانيم.
معمار بايد نيازهاي انسان معاصر را بشناسد بر حسب تغيير نياز مردم تغيير کند حتي با توجه به فرهنگ تمدن مردم شکل هايي خلق کند.
حس مکان به معناي ادراک ذهني مردم از محيط خود است که شخص را در ارتباط دروني با محيط قرار مي دهد. اين حس عاملي است که موجب تبديل يک فضا به مکاني با خصوصيات حسي و رفتاري ويژه مي گردد.
الگوها بايد مسائل و نيازهاي انسان را پاسخ دهد و حس معنوي آنها را هدايت کند.
براي مثال رنگ ها; رنگ ها روح دارند و زنده اند رنگها نيروها و انرژي هاي درخشنده اي هستند که چه آگاهانه و چه ناخودآگاه روي ما اثر مثبت يا منفي خواهند گذاشت . مثلا براي نشان دادن حس شادي و نشاط از رنگ گرم و شاد استفاده مي کنيم. هنرمنداني که شيشه هاي رنگين خلق مي کنند. از رنگ براي خلق محيط معنوي و اسرارآميز استفاده مي کنند.
نور به فضا روح و نشاط مي بخشد نور با ايجاد سايه ، عمق و مرز موجب هويت يافتن فضا مي شود.
در اغلب اديان نور نماد عقل الهي و منشا» پاکي و نيکي و خارج شدن انسان از تاريکي و جهل و تابيده شدن نور معرفت است. مساجد اسلامي که به عنصر نور مزين شده اند. به خوبي قادر به انتقال يک حس روحاني و معنوي مي باشند. و حس حضور پروردگار را در انسان زنده مي کند.
آب نماد پاکي است و باعث ايجاد حس آرامش و زيبايي مي گردد. وجود آب در معماري باعث مي شود که انسان علاوه بر ظرافت بنا طبيعت هاي اطراف را ببيند و با تحريک شدن قواي بينايي ، شنوايي و لامسه اش آن را دقيقا حس مي کند. و هنگامي که آب در نزديکي ماست معناي مکان را با ترکيب ها و تضادهايي که با طبيعت مي سازد بيشتر درک مي کنيم.
در آخر سکونت تنها به معناي داشتن سه پناه نيست بلکه حس تعلق معنا و هدف است. معماري ايجاد فضاي مادي و معنوي مي کند معمار با استفاده از خط شکل فضا نور و رنگ و آب و ... در معنا دادن به فضا و کار خود ايجاد حس در آدمي مي کوشد.


منبع: روزنامه آفرینش
 
بالا