حرف های عاشقانه

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز


دلم گاهی می گیرد

گاهی می سوزد

گاهی تنگ می شود

و حتی گاهی...

گاهی نه...

خیلی وقت ها می شکند

خیلی وقت ها دلم

می شکند

اما هنوز می تپد...
 

رهاپرتو

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این روزهاے پر رفت و بی آمد
ندیدی عزیزی را کـﮧ تمام ِ تلاشش در رفتـטּ بود و نماندטּ ؟
این آخرے ها خبر دیدنش را در کافـﮧ اے بـﮧ مـטּ دادند ؛
اگر رفتـﮧ کـﮧ هیچ
اگر باز هم آمد تو قهوه ای تلخ تر از تمامی تلخ ها بـﮧ حساب مـטּ برایش بریز ,
اگر از تلخی اش گلـﮧ و شکایتی کرد بگو :
فلانی گفت :
این تلخی در برابر رفتنت هیچ است .
بگو : کـﮧ فلانی در بـﮧ در این کافه بـﮧ آטּ کافه در پی تو بود بی انصاف !
آهای کافـﮧ چی حواست با مـטּ است ؟
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
افسونگر نیستم
اما میدانم دیگر نگاهم همچو سابق برق ندارد
میدانم دستانم گرما ندارد
میدانم نفس کشیدن برایم انقدر سخت هست که گاهی نفس نمیکشم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
...........

...........

سکوت میکنم
اخر دیگر حرفهایت را نمیشنوم تنها
نگاهت میکنم که چه ساده
برای رفتن به دنبال بهانه میگردی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اوصافم را میبری دوستم
اما نمیدانی که من لایق نیستم
نمیگویم متواضعم
اما تنها میگوییم
هر چه مینویسم را بخوان ان هم با
دلت نه با چشم
شاید
روزی دیگر نوشته ای
از من نیابی
انوقت من
تنها در کوهی از غم گم شده ام که دیگر راه بازگشتی برایم نمانده
شاید هم انقدر خسته از خودم شوم که ننویسم
اما خوب میدانم
اگر مهربانی و لطف دوستان نبود
من هرگز نمینوشتم
اخر از نوشتن هراس دارم
از اینکه حرفهایم باعث رنجش کسی شود غمگین میشوم
یا اینکه نفهمد حرف دلم را
اما مینویسم
بخاطر
عشقی
که در وجودم هست
ان هم بخاطر تمام دوستانم


زیباست عشق خرابش نکنید با هوس زودگذر

از تمام دوستانی که به نوشته خام اهمیت میدادن کمال تشکر دارم
موفق باشید
بعد از این نمینویسم
 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنـوز آنـقــدر ضعیـف نـشـده ام ..

که خـطـرِ ریـزشِ ایـن کـوه را جــار بـزنـم ..

امـا تــــو ..

حـوالـیِ مـن کـه می رسـی احـتـیــاط کــن ...

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلــــــــم . .

آغــــــــوشــــــی میــــــــــخـــــــــواهــــــــد . .

کــــــه نـــــه مــــــــرد بــــــاشــــــد نـــــــه زن . . .؛

خــــــــــــــــــــــدایـــــــــا . .

زمــــــــــــــین نــمـــــــــی آیــــــــی ..؟!

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
بـه تـازگــی خــدا رـآ دیـدم ..!

از او پـرسـیــدم :

مـی بیـنـی چـه کـردهـ ای ..؟!

گـفــت : سـیــگـار داری رفـیــ ـــق...؟؟؟!!!

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتے نیستے ؛ یکــــے مےآیـــב ؛ یکـــے مــے روב . .

ایــــטּ قانـــوטּ بقـــاے زندگےستــــ . .

امــّـــا . . ؛

تـــــو کـــه رفتے ؛ هیــچ کـس نیـــامـב . .

انــگـــار . .؛

قـــانـــوטּ بقــــا هــم ، پــــوچ استــــ؛ وقتــے تــــــو نیستــے . . .!!

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
در خاطری که ” تویـــی ” دیگران فراموشند ،

بگذار در گوشت بگویم

میـــخواهــمــــــــت ” …

این خلاصه ی ،

تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست …!!!


 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
گیـرم تمـام ایـن صفـحـه را هـم عاشقـانـه نـوشتـم ...

از ایـن ستـون تـا آن ستـون ..

هیـــــــچ فرجــی نخـواهـد شـد ..

وقـتی کـه دلـت بـرایــم تـنگ نـمـی شـود ...

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
خـــــــــــدایا ...

یـه چیـزی هسـت ..

اینجـــا، آره همینجایی که دســـــــتامه ..

داره خـــــــفم میکنــــــه ..

بهم بــــــــگو چیـــــــکار کنم ..؟؟؟

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
ميانِ آدمـــک هايِ هـــــزار رنـــــگ ..

دلباخته يک رنـــگي او شدم ..

افــسوس ..

گذر زمان بيرنـــگش کرد ..

کم رنگ ..

وکم رنگ تر ..

وآخــــــر مــَــــــحـــــــــو . . .!

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو رفتـــی و من مانــدم ..

با آبهـــایی که دیگر هیچوقـــت از آسیاب نمیـــافتند ...

 

elena_75

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاشقانه ها...

عاشقانه ها...

رد پاهایم را پاک می کنم

به کسی نگویید

من روزی در این دنیا بودم.


خدایا

می شود استعـــــفا دهم؟!

کم آورده ام ...!






هوایت که به سرم می زند
دیگر در هیچ هوایی،
نمی توانم نفس بکشم!
عجب نفس گیر است

هوایِ بی توئی!




من تو را نمی سرایم !..

تو ...

خودت در واژه ها می نشینی ..!

خودت قلم را وسوسه می کنی !!

و شعر را بیدار می کنی !!



گـل یا پــوچ؟

دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن

بگذار فقط تصــــــور کنم ..

که در دستانتــــ

برایـــم کمی عشق پنهـــان است ..




حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!

حمـاقـت یـعنـی مـن کـه

اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوی!

خـبری از دل تنـگـی ِ تـو نمـی شود!

برمیگردم چـون

دلـتنـگـت مــی شــوم!!!




فرقـی نمـی کند !!

بگویم و بدانـی ...!

یا ...

نگویم و بدانـی..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جای جهان جا داری ...!

جایـی که دست هیچ کسـی به تو نمـی رسد.:

دلــــــــــــــم.....!!!



[URL="http://www.kocholo.org/img/images/a8zcu81mcbycfd6v05xb.jpg"]

[/URL]

امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد

یا باید خانه مان را عوض کنم

یا پستچی را

تو که هر روز برایم نامه می نویسی .... مگه نه ؟!!





 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
بغضم رسيــــده ..!

و ميوه ميـــوه از درخت چشمانم مي افتد ..!

كسي زير درخت چشمـــانم نيست كه از خود بپرســـد چرا مي افتد ..!

قانونش چيست ؟!

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن‌ قدر نیامدی؛ پاییز هم دلَ‌ش گرفت...

رنگَ‌ش پرید؛ زرد شد!

با عاشقانه‌ هایم کوه را به آتش می‌کشم هر شب ...

تا راهْ گُم نکنی!

تو که بیایی...

همۀ درس‌هایم را دوباره فوتِ آب می‌شوم...

نه این‌که چشم‌هایت تخته‌سیاهِ مشق‌هایم بوده است!

تو ، پشت ِ پرده ِ پنهان شده بودی و من، از هراسِ گم شدن؛ گم شدم.
 

baran270

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خواهی بروی ؟!

پس بی بهانه برو !

بیدار نکن خاطره های خواب آلوده را ...

محبت ساختگیـت، عشق دروغینت و چشمان پر فریبت،

روزی گرفتارت خواهند ساخت ...

فقط بیا
در خزان خواسته هایم

کمی قدم بزن

دلم برای راه رفتنت تنگ شده است...!

 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستت را میشکنم اگر موهایت را کوتاه کنی
یادت هس؟
ت کجایی؟
کوتاهشان کردم
بیا دستم را بشکن
اما فقط بیا




فردا سرم را از ته میزنم بلکه گیسوانم تمام کنند دلتنگیشان را برای خاطرات نوازش دستانت
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
گرچه محال است اما
هر روز میگویم باز میگردی
آخر ناامیدی از درگاه خدا کفر است
جهنم بی تو بودن برایم کافیست من زورکی هم ک شده امیدوارم

 
بالا