بعضی ها وقتم را هدر می دهند و برخی بار و برکت ...
بعضی مرا را غافل و غمگین می کنند و برخی شاد و هشیار ...
بعضی به فکر ثروت و لذت و یا کسب افتخارند
و برخی فقط به فکر یاری رسانی به انسان های شریف و درمانده و نیازمندند...
بعضی زنده اند ، اما مرده اند و برخی مرده اند اما زنده اند ...
بعضی خودخواه اند و همه چیز را برای خود می خواهند
بعضی هم عاشق اند و هیچ نمی خواهند و هستی تسلیم این تقوا پیشگان است
بعضی مثل یک کتاب اند ، دَّر هستند و دانا و بهتر است در حضورشان فقط گوش و هوش باشم.
بعضی ها هم نه چیزی می گویند و نه چیزی می شنوند و مانند باد از من عبور می کنند ...
بعضی اینقدر پاک و نیک اند که به اندرون قلب من راه می یابند
و برای همیشه مهرشان در دلم باقی است و بعضی ...
خواندن این مدل توصیف های دقیق ابتدای داستان برای من ممنوع است، از بس همه ی توصیف ها را در ذهنم مجسم می کنم می ترسم در فضای وبلاگها زندانی شوم!
خطاب به آن دوست عزیزم هم فقط این جمله را مینویسم:
شبیه گلشیری می نویسی. استعدادت خوبه ولی سعی کن مثل جلال بعد از سنگی بر گوری از خودت متنفر نشی!!!!!!!!!!!
بعضی مرا را غافل و غمگین می کنند و برخی شاد و هشیار ...
بعضی به فکر ثروت و لذت و یا کسب افتخارند
و برخی فقط به فکر یاری رسانی به انسان های شریف و درمانده و نیازمندند...
بعضی زنده اند ، اما مرده اند و برخی مرده اند اما زنده اند ...
بعضی خودخواه اند و همه چیز را برای خود می خواهند
بعضی هم عاشق اند و هیچ نمی خواهند و هستی تسلیم این تقوا پیشگان است
بعضی مثل یک کتاب اند ، دَّر هستند و دانا و بهتر است در حضورشان فقط گوش و هوش باشم.
بعضی ها هم نه چیزی می گویند و نه چیزی می شنوند و مانند باد از من عبور می کنند ...
بعضی اینقدر پاک و نیک اند که به اندرون قلب من راه می یابند
و برای همیشه مهرشان در دلم باقی است و بعضی ...
خواندن این مدل توصیف های دقیق ابتدای داستان برای من ممنوع است، از بس همه ی توصیف ها را در ذهنم مجسم می کنم می ترسم در فضای وبلاگها زندانی شوم!
خطاب به آن دوست عزیزم هم فقط این جمله را مینویسم:
شبیه گلشیری می نویسی. استعدادت خوبه ولی سعی کن مثل جلال بعد از سنگی بر گوری از خودت متنفر نشی!!!!!!!!!!!
