tahereh68
عضو جدید
چه زیبا خالقی دارم
دلم گرم است می دانم
که فردا باز خورشیدی
میان آسمان ، چون نور می آید
شبی می خواندم .... با مهر
سحر می راندم ..... با ناز
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که می خواند مرا ، با آنکه میداند
اگر رخ بر بتابانم
دوباره می نشید بر سر راهم
دلم را می رباید ، با طنین گرم و زیبایش
که در قاموس پاک کبریایی ، قهر نازیباست
چه زیبا عاشقی را دوست می دارم
دلم گرم است می دانم ، که می داند
بدونِ لطف او ، تنهای تنهایم
اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی ،
دلم گرم خداوندی ست
که با دستان من ، گندم برای یاکریم خانه می ریزد
و با دستان مادر کاسه آبی را، برای قمری تشنه
دلم گرم خداوند کریمِ خالق نوریست
که گر لایق بداند
روشنی بخشد ، به کرم کوچکی با نور
دلم گرم خداوند صبور و خالقِ صبریست
که شب ها می نشیند در کنارم
تا که بیند می رسد آن شب
چنان با من به گرمی او سخن
دلم گرم است می دانم
که فردا باز خورشیدی
میان آسمان ، چون نور می آید
شبی می خواندم .... با مهر
سحر می راندم ..... با ناز
چه بخشنده خدای عاشقی دارم
که می خواند مرا ، با آنکه میداند
گنه کارم
اگر رخ بر بتابانم
دوباره می نشید بر سر راهم
دلم را می رباید ، با طنین گرم و زیبایش
که در قاموس پاک کبریایی ، قهر نازیباست
چه زیبا عاشقی را دوست می دارم
دلم گرم است می دانم ، که می داند
بدونِ لطف او ، تنهای تنهایم
اگر گم کرده ام من راه و رسم بندگی ،
اما
دلم گرم است ، می دانم
خدای من ، خدایی خوب می داند
و می داند که سائل را نباید دست خالی راند
خدای من ، خدایی خوب می داند
و می داند که سائل را نباید دست خالی راند
دلم گرم خداوندی ست
که با دستان من ، گندم برای یاکریم خانه می ریزد
و با دستان مادر کاسه آبی را، برای قمری تشنه
دلم گرم خداوند کریمِ خالق نوریست
که گر لایق بداند
روشنی بخشد ، به کرم کوچکی با نور
دلم گرم خداوند صبور و خالقِ صبریست
که شب ها می نشیند در کنارم
تا که بیند می رسد آن شب
که گویم عاشقش هستم؟
خداوندا ، دعا برآنکه آزار مرا اندیشه می دارد ، نشانم ده
خداوندا ، مسلمانی عطایش کن
نخشکاند هزاران شاخه زیبای مریم را
نبندد پای زیبای پرستو را
نسوزاند پر پروانه های عاشق گل را
نچیند بال مینا را
نخشکاند هزاران شاخه زیبای مریم را
نبندد پای زیبای پرستو را
نسوزاند پر پروانه های عاشق گل را
نچیند بال مینا را
===
دعایش می کنم آن عهد بشکسته
دعایش می کنم عاشق شود بر یاکریم و هدهد و مینا
دعایش می کنم
آن سان دعایی
دعایش می کنم عاشق شود بر یاکریم و هدهد و مینا
دعایش می کنم
آن سان دعایی
چون مرا با لعنت و نفرین قراری نیست
تو آیا هیچ می دانی خدایم کیست ؟
چنان با من به گرمی او سخن