بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
چی شده نگار جون .. یاسمن عزیزم چی شده ؟:(

نکنه انفولانزا گرفتین خدای نکرده ....
خدا نكنه:hypocrite:
تازشم مورد سوم اينه كه سيندي و امين خداحافظي كردن:crying2:
:cry:
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روز آخر...
شب قبل از اینکه بخوابه رفت توی دفتری که همیشه گله هاشو توش مینویسه نوشت:"خدا دیگه بسه...اگه فردا من نمیرم که هیچ وقت دوستت نخواهم داشت"میدونست که خدا بدش میاد که بندش دوسش نداشته باشه و برای همین حتما حرفشو گوش میکنه....فردا صبحش بلند شد بره مدرسه....نور آفتاب چقدر قشنگ افتاده بود تو خونه....انگار زندگی رو میپاشیدن رو سرو روش....سریع لباساشو پوشید و یه لقمه که مامانش براش درست کرده بود برداشت و رفت...
وقتی رسید مدرسه لبخند خدمتکار مدرسه گرمش کرد....حیاط مدرسه چه تمیز بود....رسید تو کلاس همه ی بچه ها میخندیدن و شاد بودن...اونم چون میدونست امروز روز آخر زندگیشه گفت بذار منم مثل اونا لذت ببرم...نشست کنار بقیه گفت و خندید...معلم اومد سر کلاس با یه لبخند قشنگ...درسشو داشت و اونم خوب گوش کرد....بعد مدرسه دوون دوون رفت خونه و بووو کشید....به به....نیمرو واسه نهار دارن....یادش اومد که قدیم چقدر بدش میومد مامانش نیمرو درست میکرد...رفت مامانشو بوس کرد و تو دلش گفت بیا مامان آخرین بوسیه که بهت میدم...رفت غذاشو خورد و بعدش با تمام وجود شروع کرد به درس خوندن...انگار میخواست که به اندازه این چند سالی که درس نخونده درس بخونه...باباش که اومد رفت اونم بوس کرد و بهش خسته نباشید گفت....بعدش نشست با خواهر کوچیکش بازی کرد...با اونی که همش حسودیش میشد بهش....صدای خنده هاشون خونه رو پر کرده بود...دیگه داشت به لحظه ی موعود نزدیک میشد....انگار قراره مرگشو واسه شب گذاشته بود....قبل از خواب رفت دفترشو باز کرد و شماره ی صفحه رو نگاه کرد....امروز روز 365 ام بود....امروز روز 365 ای بود که با همه مهربون بود...مامانشو بوس میکرد و به باباش خسته نباشید میگفت...با خواهرش بازی میکرد و میخندید...امروز روز 365 امی بود که با خودش قرار گذاشته بود که هر روز فکر کنه که داره میمیره و به همین خاطر لذت ببره از روزش....دفترشو باز کرد و نوشت"خدایا منو ببخش که یک سال تهدیدت کردم...دیگه نیازی به مرگ ندارم و فهمیدم بدون ترسیدن هم میشه زندگی کرد...خدایا به اندازه همه ی وجودم دوست دارم"
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چرا خوب نیستین؟ چی شده؟

چی شده نگار جون .. یاسمن عزیزم چی شده ؟:(

نکنه انفولانزا گرفتین خدای نکرده ....

من كه هم مرغم گمشده هم بخاطر يه موضوع سكرت:cry:
مامان برزگم یه همسایه دارن
دخترش همسن من بود
چند ماهی بود ازدواج کرده بود
کم می دیدمش
ولی کم و بیش دوست بودیم با هم
شنبه تصادف کرده مرده
:(
 

baroonearamesh

عضو جدید
کاربر ممتاز
مامان برزگم یه همسایه دارن
دخترش همسن من بود
چند ماهی بود ازدواج کرده بود
کم می دیدمش
ولی کم و بیش دوست بودیم با هم
شنبه تصادف کرده مرده
:(


خدا رحمتش کنه ....
خیلی سخته .. میفهمم نگار جون ....
تسلیت میگم ..

خدا رحمتش کنه ....:(
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تسلیت میگم نگارجون. خدا بیامرزدش

خدا رحمتش کنه ....
خیلی سخته .. میفهمم نگار جون ....
تسلیت میگم ..

خدا رحمتش کنه ....:(
خیلی جوون بود
نمی دوم چرا
دو روزه نمی تونم از فکرش بیام بیرون
با اینکه کم میدیدمش
با اینکه چون رفت و امدمون شاید زیاد نبود
هیچ جای زندگی هم نبودیم
ولی
اصلا از جلوی چشمم کنار نمی ره
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر دوتاشون؟ چرا؟
نمي دونم
اول امين خداحافظي كرد بعد دوباره بخاطر سيندي اومد الان هر دو با هم رفتن:surprised:
سلام
مرسی بقیه هم که میگن خوب نیستن!



باشه ولی من اهنگی که به درد مرغت بخوره بلد نیستم:razz:
فكر كنم مقصود شكارش كرد:crying2:
براي مورد سكرتم يه آهنگ از انريكو خيلي به درد مي خوره:cry:
خیلی جوون بود
نمی دوم چرا
دو روزه نمی تونم از فکرش بیام بیرون
با اینکه کم میدیدمش
با اینکه چون رفت و امدمون شاید زیاد نبود
هیچ جای زندگی هم نبودیم
ولی
اصلا از جلوی چشمم کنار نمی ره
چون دنبال دليل مي گردي:cry:
 

baroonearamesh

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی جوون بود
نمی دوم چرا
دو روزه نمی تونم از فکرش بیام بیرون
با اینکه کم میدیدمش
با اینکه چون رفت و امدمون شاید زیاد نبود
هیچ جای زندگی هم نبودیم
ولی
اصلا از جلوی چشمم کنار نمی ره


میفهمم نگار جون ....
حتما نباید تو زندگی هم باشیم ...
کلا مرگ ناراحت کننده است .. البته اونی که میره قدم به دنیای بهتر میگذاره .. اما برای بازمانده ها سخته ...
و داغ جوون خیلی سخت تر ...

منم از شنیدن فوت ادما .. حتی اگه نشناسم ناراحت میشم ...
این طبیعیه ....
اما در واقع مرگ تولد دوبارس و نباید ناراحت کننده باشه ..

انشالله در کنار بهترین ها باشه ..:gol:
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
يكم بزن شايد دلمون آروم بگيره:redface:

:crying2:
اوهوم

سلام
مرسی بقیه هم که میگن خوب نیستن!



باشه ولی من اهنگی که به درد مرغت بخوره بلد نیستم:razz:
من که دارم ابی می گوشم
اگه خوب می زنی قطع کنم

سلام

شما که حالتون بد نیست؟
امار می گیری؟
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی جوون بود
نمی دوم چرا
دو روزه نمی تونم از فکرش بیام بیرون
با اینکه کم میدیدمش
با اینکه چون رفت و امدمون شاید زیاد نبود
هیچ جای زندگی هم نبودیم
ولی
اصلا از جلوی چشمم کنار نمی ره
میفههم چه حالی داری الان، منم دو سال پیش که یکی از جوونای فامیلمون فوت کرد همین حال رو داشتم
خیلی سخته ، ولی زیاد طول نکشید.
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چون دنبال دليل مي گردي:cry:
یعنی چی؟

میفهمم نگار جون ....
حتما نباید تو زندگی هم باشیم ...
کلا مرگ ناراحت کننده است .. البته اونی که میره قدم به دنیای بهتر میگذاره .. اما برای بازمانده ها سخته ...
و داغ جوون خیلی سخت تر ...

منم از شنیدن فوت ادما .. حتی اگه نشناسم ناراحت میشم ...
این طبیعیه ....
اما در واقع مرگ تولد دوبارس و نباید ناراحت کننده باشه ..

انشالله در کنار بهترین ها باشه ..:gol:
می دونی باران
خیلی خندان بود
همه اش می خندید
اخرین بار دیدمش
جهازشو با ذوق بهم نشون می داد
یاد خودش
مامان و باباش
خیلی سخته واسشون
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا یه کم دیگه بگرد یاسمن، شاید رفته یه چیزی پیدا کنه بخوره تو که اصلا بهش غذا نمیدی
 

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیا همینه دیگه!

اگه بخواین واسه این چیزای کوچیک خودتون رو ناراحت کنین که دیگه...
 
  • Like
واکنش ها: pme

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
اوهوم


من که دارم ابی می گوشم
اگه خوب می زنی قطع کنم


امار می گیری؟

نه صدای ویلن تا اونجا نمیرسه


اوهوم


حالمان بد نیست ....
غم کم میخوریم ...
کم که نه ... هرروز کم کم میخوریم ...


همه غم میخورن...


براي مورد سكرتم يه آهنگ از انريكو خيلي به درد مي خوره:cry:


باشه

لبات رو هم اینجوری نکن
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
منظورم اينه كه فكر مي كني چرا بايد يه جوون بميره:redface:

حالا یه کم دیگه بگرد یاسمن، شاید رفته یه چیزی پیدا کنه بخوره تو که اصلا بهش غذا نمیدی
من مي دونم كار مقصود بوده:cry:
شكمو:w00:
دنیا همینه دیگه!

اگه بخواین واسه این چیزای کوچیک خودتون رو ناراحت کنین که دیگه...
آره ! دنيا همينه
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه صدای ویلن تا اونجا نمیرسه


اوهوم





همه غم میخورن...





باشه

لبات رو هم اینجوری نکن
بلد نیستی بزنی
بهانه نیار!
منظورم اينه كه فكر مي كني چرا بايد يه جوون بميره:redface:


من مي دونم كار مقصود بوده:cry:
شكمو:w00:

آره ! دنيا همينه
درکش سخته
حتی واسه انواده ی ما که خیلی دور بدیم
کله خانواده حالشون همینه
مقصود کیه یاسی؟
 

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
اينجا​



درون خانه من​

كه تار است ابر و می‌بارد​

كه می‌پاشد​

اين سان كه می‌ميرد سايه‌ام روی ديوار​

آن سان كه نبيند چشم چشمی را​

قلبم می‌لرزد درون سينه گرم​

با تاپ‌تاپش می‌خواند لحظه‌ها را می‌راند مرا بروی خطوط دفتر درون رگهای آبی دستم گلهای ياسی جاريست​

می‌كشانم نگاه را به يك سو​

روی شيشه قطره‌های ريز باران​

در افق جوی ارغوان جاريست​
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اينجا​



درون خانه من​

كه تار است ابر و می‌بارد​

كه می‌پاشد​

اين سان كه می‌ميرد سايه‌ام روی ديوار​

آن سان كه نبيند چشم چشمی را​

قلبم می‌لرزد درون سينه گرم​

با تاپ‌تاپش می‌خواند لحظه‌ها را می‌راند مرا بروی خطوط دفتر درون رگهای آبی دستم گلهای ياسی جاريست​

می‌كشانم نگاه را به يك سو​

روی شيشه قطره‌های ريز باران​

در افق جوی ارغوان جاريست​
قشنگ بود
راستی امضات یه جوریه
 

Similar threads

بالا