بچه های جنوب شهر . . . . .!!

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره بعد از مدت ها من سرعتم خوب شدو تاپیک زدم ولی این بار چون حالم اصلا خوب نیست یه خورده ناراحت کنندست شرمنده





















پورشه هایی که چرخهایش به زمین میچسبد برای اعیان و آقازاده ها، و مرغ هایی که بال درآورده اند تا مبادا به دست ضعیفان شکار شوند! و اینجاست خط فرق، که همان فقر را تعریف می کند!





شهر ما حوالی جنوب است ...
خانه ی ما هم جنوب شهر است ...
دانشگاه هم جنوب شهر ...
محل کار هم جنوب شهر ...
تفریح که می رویم ... جنوب شهر می رویم ...
توی همین کوچه های بن بست جنوب شهر , نبض زمین را گرفتیم ...
صدای خنده هایمان هم بالاتر از جنوب شهر نرفت !
دوستانمان هم بچه های جنوب شهر هستند ...
وقتی لبخند می زنند ؛ عمق آسمان در چشم های ساده ی تک تکشان موج میزند ...
همه ی ما ... از همین خیابان های کم عرض و کوچه های بن بست پا گرفتیم ...
همین جا ... انسانیت را لمس کردیم ... همین جا ... بغض های کودکیمان از یادمان رفت
و همین جا از زمین خوردن های هم خندیدیم ...
من از حوالی همین جنوب شهر هستم !
شب های بدون نان همسایه ...
لبخند های یخ زده ی مردم شمال شهر ...
ماشین های آخرین مدل ...
و دستان یخ زده ی بچه های جنوب شهر در کنار همین پیاده رو های شلوغ که با پاسخ عجیب
عینک های دودی روبرو می شوند!
اینها حقایق محض زندگی من هستند ...
حقایق محض مردم جنوب شهر !
من از همین مردمان ساده ی جنوب شهر هستم !
هنوز در جغرافیای ساده ی دبستان دست و پا میزنم ! و در نگاه مبهم گالیله !
به راستی آیا زمین گرد است؟
 

Similar threads

بالا