بررسی فرقه ی وهابیت

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار

دشمنان‌ اسلام‌ اعم‌ از يهوديان‌ و مسيحيان‌، پس‌ از شكست‌ از مسلمين‌ در جنگ‌هاي‌ صليبي‌ متوجه‌ شدند كه‌ از طريق‌ جنگ‌ نمي‌توانند بر مسلمين‌ سلطه‌ پيدا كنند. چرا كه‌ مسلمين‌ جهاد را فريضه‌ و شهادت‌ را سعادت‌ مي‌دانند. لذا در صدد برآمدند تا با حملة‌ فرهنگي‌ و ضربه‌ زدن‌ به‌ اسلام‌ بر مسلمين‌ غالب‌ شوند. و از آنجا كه‌ به‌ دين‌ مبين‌ اسلام‌ هيچ‌ شك‌ و شبه‌ و عيب‌ و ايرادي‌ وارد نبود لذا پير استعمار، انگليس‌ ـ اين‌ دشمن‌ بزرگ‌ اسلام‌ ـ در صدد بر آمد تا دين‌ و حزب‌ تازه‌اي‌ با انبوه‌ شبهات‌ و عيبها تأسيس‌ نموده‌ و سپس‌ به‌ اسلام‌ بچسباند. و آنگاه‌ با مطرح‌ كردن‌ همان‌ شبهات‌ و بزرگنمايي‌ همان‌ عيبها و ايرادات‌ اولاً اعتقادات‌ مسلمين‌ را سست‌ نموده‌ و ثانياً موجب‌ تفرقه‌ ميان‌ مسلمين‌ شود و ثالثاً از روي‌ آوردن‌ پيروان‌ اديان‌ ديگر به‌ اسلام‌ جلوگيري‌ نمايد. و در نتيجه‌ اسلام‌ نيز مانند ديگر اديان‌ مستعمره‌ها (بودائيت‌، برهمائيت‌ و كنفوسيون‌) براي‌ امپراطوري‌ انگلستان‌ و مسيحيت‌ و يهوديت‌ خطري‌ نداشته‌ باشد.

لذا در تاريخ‌ 1710 م‌ وزارت‌ مستعمرات‌ انگلستان‌ 10 تن‌ از جاسوسان‌ حرفه‌اي‌ خود رابه‌ مصر، عراِ، ايران‌، عربستان‌ و تركيه‌ فرستاد. تا معلومات‌ كافي‌ به‌ منظور تقويت‌ راه‌هايي‌ براي‌ ايجاد تفرقه‌ ميان‌ مسلمين‌ و گسترش‌ تسلط‌ بر كشورهاي‌ اسلامي‌ جمع‌آوري‌ كنند.

و در اين ميان مستر همفر پس از سفر به تركيه ، عراق ، عربستان سرانجام با شخص مورد نياز خود (محمد بن عبدالوهاب) مواجه مي شود

و تمام‌ همت‌ خود را صرف‌ تعليم‌ و تربيت‌ او كرد، تا سال‌ 1143 هجري استفادة‌ او از تربيت‌ آن‌ دست‌آموز به‌ مرحلة‌ عمل‌ رسيده‌ و مذهب‌ استعماري‌ وهابيت‌ (مانند قاديانيه‌ و امثال‌ او) اعلام‌ و شروع‌ به‌ كار كرد. و پس از آن با آشنا كردن محمد عبدالوهاب با محمد بن سعود وهابيت – اين مذهب انگليسي و استعماري – را تثبيت نمود .

و اينك‌ ...

بعد از گذشت‌ 250 سال‌ از تولد نامشروع‌ و رشد و نمو مذهب‌ استعماري‌ و انگليسي‌ وهابيت‌ و كمكهاي‌ بي‌دريغ‌ سياسي‌، اقتصادي‌ و نظامي‌ انگليس‌، آمريكا، اسرائيل‌ و ساير كشورهاي‌ استعمارگر و دشمن‌ اسلام‌ و پس‌ از چسباندن‌ وهابيت‌ اين‌ لكة‌ ننگ‌ بر پيكرة‌ مقدس‌ اسلام‌ ـ وهابيتي‌ كه‌ به‌ يهوديت‌ و مسيحيت‌ منحرف‌ بيشتر شبيه‌ است‌ تا به‌ اسلام‌ ـ و نيز با تشكيل‌ كشورها و گروه‌هايي‌ تروريستي‌ با مذهب‌ وهابيت‌ مانند عربستان‌ سعودي‌، سپاه‌ صحابه‌، القاعده‌ و طالبان‌ كه‌ همانند صهيونيست‌ يهود جمع‌ كنندة‌ وهابيان‌ از سراسر دنيا بود و بعد از استفاده‌هاي‌ مكرري‌ كه‌ استعمار از اين‌ دست‌آموز خود كرده‌ است‌ مانند ويران‌ كردن‌ بقيع‌ و آثار تاريخي‌ اسلام‌، هتك‌ حرمت‌ اماكن‌ مقدسه‌ اسلام‌، حمله‌ به‌ كربلا و نجف‌ و مكه‌ و مدينه‌ و ديگر شهرهاي‌ مسلمين‌، كشت‌ و كشتار مسلمين‌ و حجاج‌، تعطيلي‌ حج‌ در ساليان‌ متمادي‌، تفرقه‌ افكني‌ بين‌ مسلمين‌، كافر خواندن‌ مسلمانان‌ و مباح‌ خواندن‌ خون‌ ... مسلمانان‌، تحريف‌ در معاني‌ قرآن‌ كريم‌، تحريف‌ در مباني‌ اعتقادي‌ اسلام‌ مبين‌ و

اكنون‌ بار ديگر ايادي‌ استكبار از تحجر، خرافگي‌، نژادپرستي‌ و خودكامگي‌ اين‌ مذهب‌ جعلي‌ و دست‌ ساز خود استفاده‌ كرده‌ و به‌ بهانة‌ وهابيت‌، اسلام‌ را زير سؤال‌ مي‌برند و بالاخص‌ بعد از وقايع‌ 11 سپتامبر و حملات‌ بن‌لادن‌ و گروه‌ القاعده‌ وهابي‌، اسلام‌ و مسلمين‌ را در سراسر جهان‌ با تروريستي‌ خواندن‌ مورد حمله‌ قرار داده‌اند و مسلمانان‌ به‌ ويژه‌ اقليتهاي‌ مسلمان‌ را مورد اذيت‌ و آزار قرار مي‌دهند و از اسلام‌ يك‌ نماد جنگ‌ و خونريزي‌ براي‌ جهانيان‌ ترسيم‌ كرده‌اند.

به‌ اميد آن‌ روزي‌ كه‌ صاحب‌ اصلي‌ اسلام‌ حضرت‌ حجة‌بن‌ الحسن‌ العسكري‌، مهدي‌ موعود (عجل‌الله تعالي‌ فرجه‌ الشريف‌) با ظهور خود اسلام‌ واقعي‌ را به‌ جهانيان‌ بنماياند
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
مقدمه

مقدمه

مقدمه

وهابیت دیدگاه جدیدی در مذهب سنی حنبلی است که بنیان‌گذار آن محمد بن عبدالوهاب[۱] (۱۰۸۲-۱۱۷۰ ه.خ، ۱۱۱۵-۱۲۰۶ ه.ق، ۱۷۰۳-۱۷۹۱ میلادی) از علمای سنی عربستان سعودی است. وی خود پیرو ابن تیمیه بود و با ایدئولوژی‌های شیعه و تصوف آن زمان به مخالفت برخاست. وی تنها به حدیث و قرآن اعتقاد داشت و واسطه کردن شخص و بندگان خدا را کفر به خدا و شرک مطلق می‌دانست.

محمد بن عبدالوهاب

محمد بن عبدالوهاب در سال ۱۰۸۲ ه.خ (۱۱۱۵ ه.ق) در عيينه نجد متولد شد و در دمشق به تحصیل پرداخت و از علماء حنبلی آراء ابن تیمیه متوفی در سال ۷۰۶ ه.خ (۷۲۸ ه.ق) و ابن قیم الجوزیه شاگرد او متوفی در سال۷۲۸ ه.خ(۷۵۱ ه.ق) را آموخت. ابن عبدالوهاب به بغداد و بصره مسافرت کرد و مذهب حنبلی را تکمیل کرد و در بازگشت، محمد بن سعود را که بر قبائل عتوب و عنزه امارت داشت به وهابیت دعوت کرد. و او نیز این عقیده را پذیرفت و افکار محمد بن عبدالوهاب را شعار حکومت خود کرد و برای نشر آن با شهرهای مجاور خود پیکارها کرد و مرکز حکومت خود را درعیه قرار داد، در آنزمان ریاضی‌ها از دعوت او سرپیچیدند و دهام بن دواس امیر ریاض با ابن سعود سالها پیکار کرد تا عاقبت مغلوب شد و حکومت ریاض به ابن سعود رسید. پس از ابن سعود، پسرش عبدالعزیز بن سعود به امارت رسید. او نیز برای نشر آئین وهابیت کوششها و جنگها کرد. در سال۱۱۷۹ ه.خ (۱۲۱۵ ه.ق) پانزده هزار تن از وهابیون برای پاک کردن شهر کربلا از آنچه «نمادهای شرک» می‌نامیدند به شهر کربلا حمله کرده و خزینه و حرم حسین بن علی (ع) را بکلی تخریب کردند. چون این خبر منتشر شد فتحعلیشاه قاجار، پادشاه وقت ایران، صد هزار لشگر فراهم کرد و سلیمان پاشا والی بغداد نیز لشگری جدا برانگیخت که با لشکر وهابیون در صحرای نجد رزم کنند لکن در ایران جنگ روسیه پیش آمد و در عراق جنگ کردها برای برپایی کشور مستقل خودشان برپا شد و بدین صورت تفکر وهابیت به شکلی قدرتمند ظهور کرد.
بنابر روایات شیعیان، افکار محمد بن عبدالوهاب منجر به نزاع‌های خونینی در عراق و کشته شدن هزاران نفر از شیعیان در شهرهای شیعه نشین عراق و طائف و همچنین در میان مناطق صوفیه کردستان عراق و ترکیه شد.
وهابیت در ۵۰ سال گذشته مذهب درباری سعودی بوده‌است، اما گروهی تندرو از این میان بنام القاعده و سلفی‌های تکفیری (سلفی جهادی) ظهور نموده و باعث انشعاب در مکتب وهابیت شده‌اند.
علمای بزرگ وهابی مانند ابن جبرین شیعیان را رافضی مینامند و قتل آنان را مباح می‌دانند. تشیع را به مراتب بدتر از سایر ادیان می‌دانند و مال و جان آنان را حلال می‌دانند.این فتواها باعث کشته شدن هزاران زن و مرد و حتی کودک شیعه مذهب در کشورهای عراق و افغانستان و ایران (زاهدان) شد.
وهابیانی که در هندوستان، افغانستان و پاکستان هستند و هستهٔ اصلی نیروهای القاعده را تشکیل می دهند در اصل پیرو تسنندیوبندی] هستند و به علت مبارزه با شعایر دینی نظیر زیارت اهل قبور و... و دشمنی با تشیع با وهابیان عربستان متحد شدند به طوری که امروز هر دو طایفه را پیرو یک مسلک می دانند.
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
سرشاخه وهابیت

سرشاخه وهابیت

سرشاخه وهابیت



احمدبن تیمیه در سال 661 ق؛ پنج سال پس از سقوط خلافت بغداد، در حرّان، از توابع شام دیده به جهان گشود و تحصیلات اولیه را تا 17 سالگی در آن سرزمین به پایان برد. ابن کثیر می‌گوید: در سال 667 ق در حالی که ابن تیمیه بیش از شش سال نداشت، مردم حرّان از جمله پدر او، که از علمای بزرگ شهر(شیخ البلد) بود از ترس حمله مغول شهر را ترک کردند و شهاب الدین عبدالحلیم پدر ابن تیمیه به همراه خانواده روانه دمشق شد.(1)
این كودك همان ‏«احمد بن عبدالحلیم، ابن تیمیه حرّانى‏» است كه آیین وهابیت، در قرن 12 ه بر اساس افكار و آراء او پى‌ریزى گردید.



شناخت عقاید وهابیان در گرو شناخت ابن تیمیه و آراء و عقاید او است. محمدبن عبدالوهاب مؤسس‏ «وهابیت‏» بخشى از عقائد او را گرفت، و قسمت‌هاى دیگر آن را رها كرد و به آن اهمیت نداد. و بدین وسیله فرقه وهابیت را پایه‌ریزی نمود.تا سال 698 ق چیزی از ابن تیمیه شنیده نشد ولی از آغاز قرن هشتم به تدریج افكار شاذ و نادر وی ظهور و بروز یافت. خصوصا هنگامی كه ساكنین "حماة" از وی خواستند آیه «الرحمنُ علی العرش استوی» را تفسیر كند، در تفسیر این آیه دچار لغزش شد و برای خداوند جایگاهی در فراز آسمان‌ها كه بر عرش تكیه كرده است؛ تعیین كرد!
حال آن كه بسیاری از مسلمانان(به ویژه شیعیان) خدا را پیراسته از جسم و جسمانیت دانسته و برتر از آن می‌شمارند كه در مكان خاصی محدود شود. زیرا آیاتی چون «لیس كمثله شیء» و «لم یكن له كفوا احد» با مفهوم روشن خود، آنان را از تشبیه خداوند به صفات مخلوقات باز داشته است.
ابن تیمیه در سال 704 ق به مسجد نارنج(یا مسجد تاریخ) در جوار مصلای شهر دمشق رفت و سنگی را که می‌گفتند: اثر پای حضرت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) بر آن هست و مردم به آن تبرک می‌جستند؛ شکست و گفت تبرک و بوسیدن آن جایز نیست.

اما ابن تیمیه از آیه مزبور تفسیری ارائه داد كه مخالف آیات فوق و مستلزم شباهت خداوند به انسانهاست. انتشار پاسخ ابن تیمیه در دمشق و اطراف آن، غوغایی به راه انداخت و علما از جلال الدین حنفی، قاضی وقت، محاكمه وی را خواستار شدند. قاضی او را احضار كرد؛ ولی وی در محكمه حضور نیافت.(2)


وضع به همین منوال می‌گذشت و ابن تیمیه پیوسته افكار عمومی را - با نظرات خود كه بر خلاف آرای مشهور و رایج مسلمانان بود - متشنج می‌كرد، تا این كه در سال 705 در دادگاه محكوم و به مصر تبعید شد. وی در سال 707 از زندان آزاد شد ولی تا سال 712 به شام برگشت و در آنجا به نشر افكار و نظریات خود پرداخت، تا این كه مجددا در سال 721 محكوم به زندان شد.
ابن تیمیه در شب دوشنبه20 ذیقعده سال 728 ق در زندان قلعه دمشق درگذشت و ابن کثیر از شاگردانش بر جنازه‌اش حاضر شد.

همانطور که در تاریخ ثبت شده است ابن تیمیه عمری را با آشوب و در زندان گذراند که اینها همه به خاطر عقایدش بود که عموم مسلمانان را تكفیر می‌كرد و جهان اسلام را در زمانی كه مسیحیان از غرب و مغلان از شرق مورد حمله و تهاجم قرار داده بودند از درون تخریب كرده و آنقدر در بین مسلمانان اختلاف و تفرقه می‌انداخت كه مجبور به زندانی كردن او می‌شدند و سرانجام هم در زندان مرد.
عقاید و افكار كفرآمیز ابن تیمیه باعث شد از سوی عالمان بزرگ شام و مصر درباره افكار وی، بیانیه‌هایی صادر شده كه نشانگر نقش او در تشویش افكار عمومی آن زمان و پاشیدن بذر نفاق در بین مسلمین می‌باشد. نمونه‌ای از آن در سفرنامه ابن بطوطه آمده است.
ابن حجر هیتمی دانشمند اهل تسنن كه همه به فضل وی اعتقاد دارند، در مورد ‌ابن تیمیه می‌گوید:
سخنان ابن تیمیه فاقد ارزش بوده و او فردی بدعتگذار، گمراه و گمراه‌گر، و غیر متعادل است. خداوند به عدلش با او رفتار كرده و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وی حفظ كند.

ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامه معروف خود "رحلة ابن بطوطه" می‌نویسد:

من در دمشق فقیه بزرگ حنابله، تقی الدین بن تیمیه را دیدم، او در فنون گوناگون سخن می‌گفت ولی در عقل او چیزی بود؛(و كان فی عقله شیء) آنگاه می‌افزاید:
وی در روز جمعه‌ای در مسجدی مشغول وعظ و ارشاد بود، كه من در آنجا حضور داشتم. از جمله سخنان او این بود كه:
خداوند(از عرش) به آسمان نخست، فرود می‌آید مانند فرود آمدن من از منبر. این سخن را گفت و یك پله از منبر پایین آمد. ‌در این هنگام فقیهی مالكی به نام ابن الزهراء به مقابله برخاست و سخن او را رد كرد، مردم به طرفداری از ابن تیمیه برخاستند و فقیه معترض را با مشت و كفش زدند.(4) این نمونه‌ای از عقاید كفرآمیز وی است.

در پی نشر افكار كفرآمیز ابن تیمیه و چاپ كتاب‌های او، از سوی علمای اسلام و در راس آنها علمای اهل تسنن برای جلوگیری از انتشار فساد دو كار صورت گرفت:

1- در نقد و ردّ آراء او كتاب‌هایی نوشته شد از جمله:
- شفاء السقام فی زیارة قبر خیرالانام، نگارش تقی الدین سبكی.
- دفع الشبهه،‌ نگارش تقی الدین الحصنی.
- نجم المهتدی و رجم المقتدی، ‌نگارش فخر بن معلم قرشی و ...
2- مراجع اهل تسنن در عصر او به تفسیق و گاهی به تكفیرش برخاسته و بدعت‌گذاری او را فاش نمودند. از جمله این افراد قاضی القضات فرقه شافعی "بدر بن جماعه" بوده و قاضی القضات سه مذهب دیگر در كشور مصر هر كدام به گونه‌ای علیه وی برخاستند. ابن كثیر مى‌نویسد: 22 رجب سال 720 ق، ابن تیمیه به دارالسعاده احضار شد، و قضات و مفتیان مذاهب اسلامى(حنفى، مالكى، شافعى و حنبلى) او را به خاطر فتاواى خلاف مذاهب اسلامى مذمّت و به زندان محكوم كردند، تا این كه در دوم محرم سال 721 ق، از زندان آزاد گردید.

ابن تیمیه با گشودن این باب، زحمات احمد بن حنبل را در تثبیت فضائل امام على(علیه‌السلام) به هدر داد. تا پیش از احمد بن حنبل، خلیفه چهارم بودن امام علی(علیه‌السلام) در میان محدثان اهل تسنن جا نیفتاده بود و در این قضیه، موافق و مخالف وجود داشت، او بود كه امام على(علیه‌السلام) را رسما خلیفه چهارم از خلفاى راشدین اعلام كرد و با زحمات فراوان توانست مساله ‏«تربیع خلافت‏» را تثبیت كند، و از این طریق با ناصبى‌گرى، سخت مبارزه نمود و كتاب ‏«مناقب الصحابه‏» او بهترین گواه بر این مطلب است.


شایان ذكر است كه ابن تیمیه هم مانند دیگر انسانها نقاط مثبتی نیز داشته اما هواداران وی فقط نقاط مثبت او را در نظر گرفته و به نقاط منفی او كاری نداشتند. اما آزاداندیشان هر دو جنبه را دیده و نقادانه با وی برخورد كرده‌اند. عالمان آن عصر كه هر كدام استوانه‌ای علمی در شام و مصر بودند؛ دیدگاه‌های ابن تیمیه را با آموزه‌های انبیاء و اولیاء الهی مغایر دانسته و در نقد و ردّ آنها دست به قلم شده و كتاب‌هایی نوشته‌اند.افرادی همچون:
شیخ صفی الدین هندی ارموی،‌ شمس الدین محمدبن احمد ذهبی، ابوبكر حصنی دمشقی، شهاب الدین احمدبن حجر عسقلانی، شهاب الدین بن حجر هیتمی، شیخ محمد كوثری مصری، ‌و ...
ابن حجر هیتمی دانشمند اهل تسنن كه همه به فضل وی اعتقاد دارند، در مورد ‌ابن تیمیه می‌گوید:
سخنان ابن تیمیه فاقد ارزش بوده و او فردی بدعتگذار، گمراه و گمراه‌گر، و غیر متعادل است. خداوند به عدلش با او رفتار كرده و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وی حفظ كند.(5)

مبانى فكرى ابن تیمیه:

مبانى فكرى ابن تیمیه را در چهار بخش می‌توان خلاصه كرد:

1- حمل صفات خبرى بر معانى لغوى

در اصطلاح علم كلام، بخشى از صفات خدا را، صفات خبرى مى‏نامند، صفاتى كه قرآن و حدیث از آن خبر داده و عقل و خرد، آن را درك نكرده است، مانند «وجه‏» و «ید» و «استواء بر عرش‏» و نظائر آنها كه قسمتى از آنها در قرآن، و برخى دیگر در حدیث نبوى وارد شده است.
شكى نیست كه معانى لغوى این صفات، همراه با جسمانى بودن خداست. زیرا «وجه‏» به معنى ‏«صورت‏» و «ید» به معنى دست و «استواء» به معنى استقرار و یا نشستن، از شؤون موجودات امكانى است، و خداى واجب الوجود، منزه از چنین معانى می‌باشد، از این جهت همه طوائف اسلامى به جز گروه‏ «مجسمه‏» با توجه به قرائنى كه در سیاق آیات است، معانى خاصى براى این صفات مطرح می‌كنند، كه با مراجعه به تفاسیر و كتاب‌هاى كلامى روشن مى‏گردد.
ابن تیمیه حنبلى از راه امام مذهب خود، منحرف شد و با انكار فضائل امام على(علیه‌السلام)، روح ناصبى‌گرى و انكار فضائل اهل البیت را پرورش داد.

ولى متاسفانه ابن تیمیه اصرار مى‏‌كند كه آنچه در این باره وارد شده، بر همان معانى لغوى و متداول عرفى باید حمل گردد و كسانى را كه این نوع از صفات را به كمك قرائن موجود در آیات و روایات بر معانى مجازى و كنایى حمل مى‏كنند، «مؤوله‏» نامیده و آنها را انتقاد مى‏كنند، و به این نیز اكتفا نمی‌كند و می‌گوید: همه صحابه و تابعان نیز بر این عقیده بوده‏اند.

2- كاستن از مقامات پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله)

بخش دوم تفكر او عادى جلوه دادن مقامات پیامبران و اولیاى الهى است و این كه آنان پس از مرگ كوچكترین تفاوتى با افراد عادى ندارند. او در این راستا، مسائلى را مطرح می‌كند كه همگى یك هدف را تعقیب می‌كنند، و آن عادى جلوه دادن پیامبران، مخصوصا پیامبر اسلام و اولیاء بزرگ دین است. روى این اساس مى‏گوید:

- سفر براى زیارت پیامبر، حرام است.
- كیفیت زیارت پیامبر، از كیفیت زیارت اهل قبور تجاوز نمى‏كند.
- هر نوع پناه و سایبان بر قبور، حرام مى‏باشد.
- پس از درگذشت پیامبر، هر گونه توسل به آن حضرت، بدعت و شرك است.
- سوگند به پیامبر و قرآن، و یا سوگند دادن خدا به آنها، شرك مى‏باشد.
- برگزارى مراسم جشن و شادى در تولد پیامبر، بدعت‏ به شمار مى‏رود.

و ... كه زیربناى آراء و نظریات او در این مسائل این است كه براى توحید و شرك، حد منطقى قایل نشده و روى انگیزه خاصى، آنها را شرك، و بدعت و یا لااقل حرام مى‏داند.
او در این قسمت، آراء و نظریاتى را مطرح می‌كند، كه پیش از او، احدى از علماى اسلام، چیزی نگفته‌اند. وی با لجاجت خاصى به جنگ همه مى‏رود، و از این جهت از همان زمان، و پس از آن، افكار عمومى اهل تسن ‏بر او شورید. و بارها دستگیر و زندانى شد و ده‌ها كتاب بر رد اندیشه‏هاى او نوشته گردید.

3- انكار فضائل اهل البیت

بخش سوم از مبانى فكرى او را انكار فضائل مسلم اهل بیت عصمت و طهارت كه در صحاح و مسانید اهل تسنن وارد شده، تشكیل می‌دهد. وى در كتاب خود به نام ‏«منهاج السنة‏» كه به حق باید آن را «منهاج البدعة‏» دانست احادیث صحیحى را كه مربوط به مناقب حضرت على(علیه‌السلام) و خاندان اوست، بدون ارائه مدركى، انكار مى‏نماید و همه را جعل شده می‌داند، فضائلى كه ده‌ها حافظ و حاكم از محدثان آن را نقل كرده و به صحت آنها تصریح كرده‏اند. از باب نمونه مى‏گوید:
محمدبن عبدالوهاب كه از نیم‌خورده ابن تیمیه استفاده مى‏كند، تنها، بخش دوم از مبانى فكرى او را گرفت، و به سه بخش دیگر اهمیت نداد، هر چند اخیرا بخش نخست(جهت داشتن خدا) به وسیله مفتى سعودى ‏«عبدالعزیز بن باز» به صورت كمرنگ احیاء شده است.

- نزول آیه: «انما ولیكم الله و رسوله‏» درباره على(علیه‌السلام)، به اتفاق اهل علم، دروغ است،(6)
در حالى كه متجاوز از شصت و چهار محدث و دانشمند، بر نزول آن آیه درباره امام تصریح كرده‏اند.(7)
- آیه: «قل لا اسالكم علیه اجرا الا المودة فی القربى»، درباره خاندان رسالت نازل نشده است،(8)
در حالى كه متجاوز از چهل و پنج محدث و دانشمند آن را نقل كرده‏اند.(9) و ...
این نوع نقدها و ردّها، علاوه بر این كه حاكى از عدم مبالات، در انتقاد است، خالى از یك نوع دشمنى باطنى با خاندان پیامبر نمى‏باشد.
او با گشودن این باب، زحمات احمد بن حنبل را در تثبیت فضائل امام على(علیه‌السلام) به هدر داد.
تا پیش از احمد بن حنبل، خلیفه چهارم بودن امام علی(علیه‌السلام) در میان محدثان اهل تسنن جا نیفتاده بود و در این قضیه، موافق و مخالف وجود داشت، او بود كه امام على(علیه‌السلام) را رسما خلیفه چهارم از خلفاى راشدین اعلام كرد و با زحمات فراوان توانست مساله ‏«تربیع خلافت‏» را تثبیت كند، و از این طریق با ناصبى‌گرى، سخت مبارزه نمود و كتاب ‏«مناقب الصحابه‏» او بهترین گواه بر این مطلب است.

«حمصى‏» مى‏گوید وقتى مساله‏ «تربیع‏» از جانب احمد بن حنبل اعلام شد، به حضور او رفته و گفتم، كار شما، طعن بر طلحه و زبیر است، او صورت در هم كشید و گفت: من چه كار با آنان دارم؟ آنگاه سخنى از عبدالله بن عمر نقل كردم، او در پاسخ گفت: عمر بهتر از فرزندش است، او على(علیه‌السلام) را عضو شوراى شش نفره قرار داد، و على(علیه‌السلام) نیز خود را امیرمؤمنان معرفى كرد، حالا من بگویم، على امیرمؤمنان نیست؟(10)

ولى ابن تیمیه حنبلى از راه امام مذهب خود، منحرف شد و با انكار فضائل امام على(علیه‌السلام)، روح ناصبى‌گرى و انكار فضائل اهل البیت را پرورش داد.

4- مخالفت ‏با مذاهب چهارگانه اهل تسنن

بخش چهارم از انحراف فكرى او مخالفت وى با مذاهب چهارگانه اهل تسنن در باب نكاح و طلاق است كه شاید در برخى از مسائل، حق با ابن تیمیه باشد. ولى یك چنین مخالفت ‏با مبانى فكرى اهل تسنن كه اجماع فقهاى یك عصر، تا چه رسد به چند عصر را حجت می‌دانند، سازگار نیست.
در نهایت مبحث باید بگوییم كه بالاخره بر اثر مبارزات بسیار علیه افكار ابن تیمیه، از مكتب وی جز در كتاب‌های شاگرد وی، ابن قیّم جوزی، نامی باقی نماند. جالب است بدانید كه حتی شاگرد وی نیز در كتاب "الروح" نظرات استاد خود را به چالش كشانده است.
اما این سوال به اذهان متبادر می‌شود كه چرا و چگونه بار دیگر این مكتب در قرن 12 هجری از انزوا و گمنامی رهیده و مجددا به نشر و ترویج آن پرداخته‌ شده است؟

محمدبن عبدالوهاب كه از نیم‌خورده ابن تیمیه استفاده مى‏كند، تنها، بخش دوم از مبانى فكرى او را گرفت، و به سه بخش دیگر اهمیت نداد، هر چند اخیرا بخش نخست(جهت داشتن خدا) به وسیله مفتى سعودى ‏«عبدالعزیز بن باز» به صورت كمرنگ احیاء شده است.
و اخیرا در عربستان سعودى كتابى به نام ‏«علاقة الاثبات و التفویض‏» پیرامون صفات خبرى با تقریظ‏ «عبدالعزیز بن باز» منتشر شده است، و مجموع كتاب حاكى است كه مؤلف و تقریظ نویس در صدد احیاء بخش نخست از مبانى فكرى‏ «ابن تیمیه‏» هستند.(11)
در نهایت مبحث باید بگوییم كه بالاخره بر اثر مبارزات بسیار علیه افكار ابن تیمیه، از مكتب وی جز در كتاب‌های شاگرد وی، ابن قیّم جوزی، نامی باقی نماند. جالب است بدانید كه حتی شاگرد وی نیز در كتاب "الروح" نظرات استاد خود را به چالش كشانده است.

اما این سوال به اذهان متبادر می‌شود كه چرا و چگونه بار دیگر این مكتب در قرن 12 هجری از انزوا و گمنامی رهیده و مجددا به نشر و ترویج آن پرداخته‌ شده است؟

پی‌نوشت‌ها:
1- البدایة و النهایه، ج13، ص 255.
2- وهابیت مبانی فكری و كارنامه عملی، جعفر سبحانی، ص 24- 25.
3- البدایة و النهایه، ج14، ص34/ دائرةالمعارف، ج3، ص173.
4- رحلة ابن بطوطه، صص 95- 96.
5- الفتاوی الحدیثة، ص 86.
6- منهاج السنة، ج1، ص1.
7- به الغدیر، ج 3، ص156 تا 172 مراجعه فرمایید.
8- منهاج السنة، ج2، ص118.
9- به الغدیر، ج 3، ص156 تا 172 مراجعه فرمایید.
10- طبقات الحنابلة، 1/393.
11- فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامى، جعفر سبحانى، ج3، ص 19 .

گروه دین و اندیشه سایت تبیان
مهری هدهدی

 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
شناخت معرفتی وهابیت

شناخت معرفتی وهابیت

شناخت معرفتی وهابیت


1. وهابیت، یعنی تبدیل اهل سنت به یک مکتب، یا به عبارتی سنی ایسم که سعی می کند، براساس آموزه های اهل سنت مکتبی بنا کند که در مسائل درونی و برونی انسان نظریه سازی کند ومثل همه مکاتب، دارای یک سیر تاریخی در مفهوم سازی است که یافتن ریشه های تاریخی و جغرافیای این مکتب بسیار ضروری است.

2. مکان و فضا و جغرافیای این مکتب عربستان است و این جغرافیای فرهنگی سخت بر چارچوب معرفتی این مکتب تأثیرگذاشت. عربستان یک کشور پهناور صحرایی است که فضای انتزاعی در آن راه ندارد و فضای حس گرا و احساس گرا بر آن حاکم است. به همین دلیل دانش حاکم بر شبه جزیره عربستان ادبیات است.

3. روشنفکری قرن نوزدهم عربستان تحت الحمایه انگلستان به باز تولید فرهنگ عربستانی در قالب دین اهل سنت، پرداخته است و روش شناسی این بازتولید در قالب تحویل و تقلیل تسنن به دین یهود انجام پذیرفته (پروستانتیزم اسلامی تسننی) یا قوالب تفسیر بنیادگرایی یهودی برای تفسیر اسلامی سنی به کار برده شده است (مانند تفسیر یهود تشیع در قالب بهائیت در قرن نوزدهم که پروتستانیزم شیعی نام دارد.)

4. به همین دلیل، وهابیت در نقاطی رشد می کند که حالت قبائلی و صحرایی داشته باشد؛ مثل پاکستان و افغانستان، چون فقط در این فضاهای سنتی است که قدرت باز سازی و بازتولید خود را دارد و در فضاهای شهری و یا غیر قبائلی رشدی ندارد.

5. وهابیت چون بیابان گرایی را محور جغرافیای فرهنگی خود قرار می دهد، بر فرهنگ شهری می تازد و این را با شعار زهد و سادگی و غیره عجین می کند که بعد مذهبی به آن می بخشد، ولی در قالب نظریه ابن خلدون که همین کوچ نشینان بریک جانشینان را ترسیم می کند، می گنجد.

6. زمینه ساز حکومت پادشاهی عربستان، همین وهابیت است، چون فضای سیاسی ترسیم شونده توسط وهابیت، همان پادشاهی است که براساس امیری و امرایی بیانگردانی بنا می شود. زیرا تصلب گرفته شده از یهودیت با پادشاهی همگون و همنوا است؛ چنان که در تورات آمده است.

7. وهابیت یک نوع سکولاریسم زهدگرا را در بطن خود دارد؛ پس هرگونه معنای فرامادی حاکم بر زندگی دنیوی را نفی می کند و فقط زهد را ترویج می نماید و یک زهد خشک و مناسکی را حاکم می کند؛ پس با هرگونه ولایت و عرفان مخالفت کرده، نوک مخالفت را متوجه هرگونه معناگرایی غیردنیوی به عنوان شرک کرده، نوعی توحیدگرایی غیرمعناگرا را ترویج می کند.

8. مخالفت با شیعه و تشیع در همین قالب است، چون شیعه یک توحیدی ولایت مدار و معناگرا دارد که تار و پود زندگی دنیوی و اخروی را می پوشاند. وهابیت معناگرایی استدامه یافته از دنیا تا آخرت را نفی می کند و فقط به آخرت عملگرای قیامتی اعتقاد دارد؛ به همین دلیل باید گفت که این مکتب به نوعی خشونت عملگرا و زندگی خصوصی و عمومی معتقد است و اگر شکل حکومتی به خود بگیرد، حکومتی بسیار خشن خواهد بود.

9. پارادایم اسلامی یا الگوی تاریخی آن براساس خلیفه دوم شکل می گیرد که اسلامی مختص به او است. شناخت این نوع تفسیر در تاریخ اسلام می تواند ما را به شناخت معرفتی وهابیت برساند و فرق آن با تفسیر دیگر خلفای راشدین و بطور خاص با امام علی(ع) می تواند نقاط برخورد وهابیت با شیعه را بیان کند.

10. وهابیت پس از انقلاب اسلامی ایران بازسازی فکری و معنوی خود را آغاز کرد؛ چرا که نوعی واماندگی فکری و ساختاری را در جهت بخشیدن معنوی و اسلامی به جهان امروز احساس کردند و همان مذهب مورد غضب آنها، موفق به راندن غربی ها از لبنان و دیگر کشورهای اسلامی شد. پس دست به یک سری خشونت های جهانی علیه کشورهای غربی و به طور خاص، امریکا زد که البته آنها نیز از این خشونت گرایی سخت استفاده کردند که روند آن تا حال هم ادامه دارد.

 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
پشت پرده وهابیت


فرقه وهابیت بر اساس یک هدف ظاهری و یک هدف باطنی تشکیل شده است. هدف ظاهری وهابیت عبارت است از اخلاص در توحید و جنگ با شرک و بت پرستی ، ولی واقعیت جنبش وهابیت، چه از جهت فکری و چه عملی، این هدف را تأیید نمی کند، هدف باطنی و پنهان آنها کشتار مسلمانان و افروختن آتش فتنه و جنگ در بین آنان، در جهت خدمت به فراماسونری و امپریالیسم جهانی است و این اصل، محور تمام تلاشهای وهابیت از زمان ظهور تا به امروز است، و آن هدف ظاهری را فقط برای اغوا و گمراه کردن ساده لوحان و عوامّ الناس قرار داده اند.


شکی نیست که شعار اخلاص در توحید و مبارزه با شرک، شعار بسیار جذابی است که پیروان وهابیت با شور و هیجان تمام از آن سخن می گویند. ولیکن آن بیچارگان خبر ندارند که این شعار تنها دستاویزی برای رسیدن به آن اهداف پنهانی است که استعمار غرب برای تحققش این فرقه را به وجود آورده.


محققان تاریخ وهابیت ثابت کرده اند که این فرقه در اصل به دستور مستقیم وزارت بریتانیا ایجاد شد، به عنوان مثال به کتابهایی چون "پایه های استعمار" از خیری حماد و "تاریخ نجد" از سنت جان ویلبی یا عبد الله ویلبی و "خاطرات حاییم وایزمن" اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی و نیز "خاطرات مستر همفر" و "وهابیت، نقد و تحلیل" از دکتر همایون همّتی مراجعه کنید. «وهابیت عملاً مصمّم شده که نقش خود را در زشت جلوه دادن چهره اسلام به عنوان یک دین خونریز به خوبی بازی کند»...


بر این اساس، این فرقه از نظر فکری قائم بر سه اصل عملی می باشد و می توان این اصول را با نگاهی به برنامه های درسی و تربیتی سعودی دریافت، اولین اصل آنان اطاعت مطلق از ولی امر است: با صرفنظر از اینکه این مَلِک کیست و ماهیت اعمال و افکارش چیست و چطور به حکومت رسیده است؟ دلیل اینکه آل سعود از آنها خواسته پیرو امپریالیسم جهانی باشند، به این مطلب بر می گردد که آنها تنها به امر انگلیسی ها در گذشته، و در زمان حاضر به دستور آمریکاییان تعیین می شوند و از این رو وهابیون بردگانی به تمام معنی کلمه اند، اینان جز به دستور اربابانشان کاری نمی کنند و تنها به اشاره آنها حرف می زنند.


اصل دوم آنها تکفیر مخالفان و قتل آنان است: وهابیان در آغاز پیدایش خود هزاران تن از مسلمانان شیعه و سنی را کشتند و در زمان حاضر نیز، حسب راهنماییهای گام به گام آمریکا و صهیونیسم، بیشترین توجه خود را به طور خاصّ بر قتل شیعیان و تکفیر آنها متمرکز کرده اند.


از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آتش جنگ بر ضدّ تشیّع افزوده تر شده است و این آتش تا ظهور فرج ادامه خواهد داشت، امّا این بدین معنی نیست که مسلمانان اهل سنت از شعله های این جنگ بر کنار باشند، زیرا وهابیت و رؤسای آنان در پی این نیستند که در آن واحد در دو جبهه کار کنند . آنها میخواهند اهل سنّت را بر ضدّ برادران شیعه شان برانگیزند، تا فتنه ایجاد شود و همگی در خون خود غرق شوند.


اصل سوم آنان الغا و بی اعتبار سازی عنصر عقل و اندیشه و منطق و جایگزین کردن سلفیه است: یعنی هر آنچه را که سلف انجام داده اند را انجام بدهیم، و این مصیبت بزرگی است؛ زیرا اسلام تأکید زیادی بر تفکر و حکمت و منطق و رحمت و احسان نموده، نه تقلید از سلف، اگر منظور از سلف، صحابه باشد که آنها هرگز معصوم از خطا نبوده اند، پس آیا ما باید از خطاهای آنان هم پیروی کنیم؟ پس نقش عقل کجا رفت؟ و حرمت ریختن خون مسلمانان و بی گناهان که اسلام آن همه تأکید بر آن داشته و آن را اولین اولویت بعد از ایمان به خدا قرار داده، چه می شود؟ آیا رسول الله (ص) یک حدیث گفته اند که در آن به پیروی از صحابه یا سلف امر کرده باشد؟ و همگان بر آن اتفاق داشته باشند؟ جواب: نه، بلکه ایشان آشکارا به پیروی از اهل بیت (ع) و صحابه بزرگ مثل: ابوذر غفاری و عمار یاسر و حذیفة بن نعمان و سلمان و جابر انصاری و محمد بن ابی بکر و مقداد و عثمان بن مظعون و مانند آنان امر کرده است، در حالی که منظور از سلف نزد وهابیت، بدکارانی چون معاویه و ابوسفیان و یزید و مروان و عمرو ابن العاص و حجاج و بنی امیه و بنی عباس و بقیه آدمکشانی است که چهره تاریخ را با جنایاتشان سیاه کرده اند...


الغای عقل و منطق و فکر نزد وهابیت و به جای آن تمرکز بر فرهنگ گله و چوپان در بین آنان مهمترین وظیفه ای است که سرویس اطلاعاتی بریتانیا از طریق آل سعود و فتواهای مزدوران یهودی صفتشان ترویج می دهند که بر اساس آن باید کر و لال و کور شد، و این یعنی استمرار بندگی و خضوع در مقابل دشمنان اسلام و نابودی اسلام از داخل...


بهترین مثال در رابطه با شستشوی مغزی و الغای عقل نزد وهابیون، فتوای ابن باز در تکفیر کسانی است که قائل به کروی بودن زمین هستند، مسلمان شیعه یا سنی یا صوفی اگر به غیر این معتقد باشد، کافر است و بر حسب شریعت وهابیت قتلش واجب! آری وهابی، چه سعودی، چه عراقی، چه افغانی و چه پاکستانی و ... اول مغزش را با حشیش و پول استعمار شستشو می دهند و بعد می رود و خودش را در بازارها و مناطق شیعه منفجر می کند، علیرغم اینکه هیچ کدام از آن انسانها دخالتی در حوادث و رویدادهای موجود نداشته اند، و این موضوع، از نظر تروریست وهابی هیچ اشکالی ندارد!


اسلام هراسی:


زشت نشان دادن چهره اسلامی که پیامبر رحمة للعالمین آورده و توقف انتشار آن در جهان به دست سلفیه فقط بر حسب تصادف نیست، بلکه بر اساس نقشه خطرناکی است که وظیفه اولش این است که کودکان وهابی در سنین نونهالی را با مفاهیم قتل و خونریزی و رافضه و تکفیر شستشوی مغزی دهند، بر اساس این نقشه، آل سعود خلفای خداوند در زمین هستند و علمائشان (که فاسدترین خلق خدایند) عابد و زاهد و واجب الاطاعه می باشند(!) و اینکه "شیعه را بکشید تا وارد بهشت شوید و صوفیه و زائران قبور اولیاء الله مشرکند و قتل آنان واجب است. اهل سنّت هم اشعری مذهب و گمراهند و بیش از ایمان به کفر نزدیکند!" دیگر چه توقعی می توان از آنان داشت؟ جز تخریب و کشتار و جنایت.


بر حسب نظریه بوردیو Bourdie جامعه شناس و کارشناس علوم تربیتی فرانسوی، بعد از بهره برداری از سرمایه فکری کودکان، با آموزش مفاهیم افراطی گری و قتل به آنان، بسیار سخت و حتی محال خواهد بود که آنها بتوانند در آینده از قید و بند این مفاهیم آزاد شوند!


کلمه تروریست اسلامی در روزنامه های جهانی بسیار شایع شده، در حالی که صحیح آن این است که بگویند تروریست وهابی، چرا که اسلام هیچ دخلی در کارهایی که آنان انجام می دهند، ندارد، دینی که رحمت برای عالمیان است و برای اتمام مکارم اخلاق آمده است.


وهابیت به عنوان یک جنبش تروریستی و سازمانی بسیار نزدیک به مافیا عمل می کند. این جنبش شوم با پولهای بی حساب آل سعود زنده است، پولهایی که در اصل از دزدی از جیب ملّت نجد و حجاز بدست آمده است، ملتی که دچار فقر و ظلم و بیکاری و پخش موادّ مخدّر و ناهنجاریهای جنسی هستند. اینها فقط فرضیه و ادّعا نیست، بلکه حقایق مستند و گزارشهای سازمان ملل متحدّ و فیلمهای واقعی از سایت یوتیوب است.


در هر حال ما می گوییم که برادران اهل سنت بیشتر از شیعیان خواستار محکومیت وهابیت هستند، زیرا آینده جهان اسلام با وجود این فرقه انحرافی بسیار خطرناک است و هر دوی آنها باید در کنار هم متوجه غدّه سرطانی وهابی سعودی خونخوار باشند


منبع: سلام شیعه
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
اسرائیل و وهابیت

اسرائیل و وهابیت

اسرائیل و وهابیت


چه تفاوتی می بینید بین صهیونیست ها و وهابی ها

صهیونیست ها هنگام بمباران زنان و کودکان را هم می کشند
وهابی ها در عراق و افغنستان هنگام انتحار کردن زنان و کودکان را می کشند
صهیونیست ها هنگام حمله زمین ها و درختان را قلع و قمع می کنند
وهابی ها در افغانستان و عراق هنگام حمله درختان را آتش می کشند و زمین کشاورزی را نابود می کنند
صهیونیست ها از حمایت امریکا برخورداند
وهابی ها از حمایت امریکا و عربستان و اردن برخوردارند
صهیونیست ها متشکل هستند از افراطیون یهودی
وهابی ها متشکل هستند از افراطیون سنی
صهیونیست ها زاییده استعمارگران در قرن 20 هستند
وهابی ها زاییده استعمارگران در قرن 20 هستند
صهیونیست ها برای جلوگیری از افتضاحات خود و برای پاک جلوه دادن و مظلموم نمایی خود مطالعه و پژوهش در مورد هولوکاست را ممنوع کرده اند
وهابی ها برای جلوگیری از متوجه شدن مسلمین از افتضاحات و جنایات بعضی از صحابه زمان پیامبر (ص) مطالعه و پژوهش در مورد شخصیت صحابه را ممنوع و پژوهشگر را واجب القتل می دانند

صهیونیست ها و وهابی ها هر دو زاییده انگلستانند
و هزاران تشابه دیگر که شما امروزه در عربستان و افغانستان و عراق می بینید که چگونه مردم مسلمان را سر می برند و قتل عام می کنند


افشاگری های دکتر سید محمد حسینی قزوینی در مورد وهابیت و وهابی ها
حتما تا آخر ببینید و بشنوید و تامل کنید

توصیه استاد دکتر حسینی قزوینی مبنی بر رعایت ادب و نزاکت در برابر اهل سنت

دانلود برای موبایل
دانلود فایل تصویری
دانلود فایل صوتی


اتهام خنده دار بدعت به شیعه از سوی وهابیت ببینید و بخندید

دانلود برای موبایل
دانلود فایل تصویری
دانلود فایل صوتی


مشرک دانستن شیعه در همایش ختم بخاری دارالعلوم زاهدان زیر چتر جمهوری اسلامی ایران واقعا اگر یک شیعه در عربستان اینگونه اعلام می کرد با چه واکنشی از سوی وهابی ها مواجه می شدیم آنان که به راحتی شیعیان را در محکمه های وهابیت خود محاکمه می کنند و مخفیانه در زندان های خود اعدام می کنند

دانلود برای موبایل
دانلود فایل تصویری
دانلود فایل صوتی


اعترافات دکتر قزوینی و تحریف سخنان دکتر از سوی وهابی های زاهدان
استاد حسینی قزوینی در سخنانی اعلام داشتند که وهابی ها در ایجاد شبهه بسیار حرفه ای عمل می کنند و شبهه هایی که بسیار پیش پا افتاده و بدون سند و ابتدایی هستند را به صورت موذیانه به خورد شیعه می دهند

دانلود برای موبایل
دانلود فایل تصویری
دانلود فایل صوتی


تهاجمات وهابیت بر علیه شیعه قسمت اول

دانلود برای موبایل
دانلود فایل تصویری
دانلود فایل صوتی


تهاجمات وهابیت بر علیه شیعه قسمت دوم

دانلود برای موبایل
دانلود فایل تصویری
دانلود فایل صوتی

بدین ترتیب پیش بینی می‌شود حداقل تا دو دهه آینده جمعیت وهابییونی که در روسیه و کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق زندگی می‌کنند، به تعداد قابل توجه و چشمگیری افزایش یابد.

به گزارش شیعه آنلاین، اخبار رسیده حاکی از آن است که پیروان فرقه ضاله وهابیت که با هزینه‌های عربستان سعودی برای تبلیغ عقاید و اندیشه‌های منحرف خود به روسیه و کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق مانند ازبکستان، قزاقستان، آذربایجان، تاتارستان، قفقاز، چچن، بلاروس و حتی بلغارستان، رومانی، اوکراین و غیره سفر می‌کنند، در همانجا با دختران محلی ازدواج می‌کنند.


گفتنی است هدف از این کار اولا جذب دختران آن مناطق به فرقه وهابیت و دوما زاد و ولد و افزایش نسل وهابییون به ویژه در آن مناطق است. بدین ترتیب پیش بینی می‌شود حداقل تا دو دهه آینده جمعیت وهابییونی که در روسیه و کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق زندگی می‌کنند، به تعداد قابل توجه و چشمگیری افزایش یابد. با سوء استفاده از شرایط وخیم و نامناسب اقتصادی اهالی مناطق فقیر نشین روسیه و دیگر کشورها، اقدام به ازدواج با دختران محلی می‌کنند.

ناگفته نماند چندی پیش نیز اخبار و اطلاعاتی در برخی رسانه‌های داخلی کشورمان نیز منتشر شد مبنی بر اینکه پیروان فرقه وهابیت برنامه مشابهی نیز در داخل کشورمان دارند. به طوری که برخی آمارهای موجود نشان می‌دهد آنان در حال حاضر در مناطق سنی نشین مانند استان سیستان و بلوچستان و غیره در حال تلاش برای افزایش جمعیت خود از طریق زاد و ولد هستند.






 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
افشای ماهیت وهابیت در گفت و گو با عصام العماد (وهابی ای که به مذهب تشیع گرویده است)

افشای ماهیت وهابیت در گفت و گو با عصام العماد (وهابی ای که به مذهب تشیع گرویده است)

دكتر عصام العماد، شيعه‌شناس، متخصص در علم رجال و حديث و تاريخ، مدرس مجمع جهاني اهل بیت علیهم السلام و فارغ‌التحصيل دانشگاه‌هاي مذاهب عربستان سعودي است. وي که خود زماني پيرو وهابيت بوده و به مذهب تشيع گرويده است، در گفت‌وگوي تفصيلي به تشريح شكل‌گيري فرقه وهابيت و افشاي ماهيت آن پرداخته است.



وي با بيان اين كه مبناي فقهي وهابيون بسيار مصلحتي است، گفت كه نگاه فرقه وهابيت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوري كه در دنيا صورت مي‌گيرد ناشي از اين تفكر است.

العماد، بزرگ‌ترين مشكل دنياي اسلام را حركت وهابيت دانست و با بيان اين كه وهابيون به مقوله‌اي به نام «تقريب مذاهب» اصلا اعتقادي ندارند، پيشنهاد داد كه علماي شيعه و سني در مقابل صدور فتاوي تكفيري وهابيون بيانيه‌اي مشترك صادر كنند.

وي با اشاره به اين كه فتواي وهابيون ناشي از تاثيرات عناصر اسراييلي در ميان آنان است، آن را در راستاي متوقف كردن حركت حزب‌الله لبنان و اخوان المسلمين دانست.

دكتر عصام العماد كه يمني‌الاصل و 39 ساله است و تحصيلات خود را در دانشگاه‌هاي عربستان گذرانده و روزي خود در زمره پيروان وهابيت بوده و امروز به عنوان يك شيعه‌شناس در ايران به تدريس و تاليف مشغول است، در گفت‌وگويي تفصيلي با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اظهار داشت: صدور فتواي تكفيري 38 نفر از علماي وهابي عربستان چيز غريب و جديدي نيست؛ چرا كه وقتي ما به تاريخ وهابيت از بدو تأسيس آن نگاه مي‌كنيم، مشاهده مي‌كنيم كه وهابيت در بستر تكفير به وجود آمده و بر طبق آن رشد و حركت كرده است.

وي گفت: گمان نمي‌كنم هيچ مذهبي همانند وهابيت در فضاي تكفيري تبلور يافته باشد و متاسفانه اين‌گونه تندروي آنان ناشي از جهل به معني تكفير و خصوصيات آن است.

العماد اظهار داشت: بنده از آن زمان كه به ايران آمدم مشغول تاليف كتب و نقد روش وهابيت شدم كه يك نمونه از مناظراتم با يكي از مفتي‌هاي كويت صورت گرفت و آن در مجموعه كتاب «الزلزال» چاپ شده است كه به فارسي نيز ترجمه شده است.

مؤسس فرقه وهابيت اطلاع كاملي از علوم اسلامي چون منطق و اصول و لغت نداشته است

وي ادامه داد: شيخ محمد عبدالوهاب مؤسس مذهب وهابيت است و فردي است كه در خانواده‌ي علمي رشد و در نزد پدر و برادر خود تحصيل كرده است وليكن متاسفانه انحرافات بزرگ فكري داشته است.

معتقدم شيخ عبدالوهاب با دو مشكل بسيار بزرگ دست و پنجه نرم مي‌كرد كه البته اين دو مشكل را از مطالعات مكرر كتاب‌هاي وي، كشف كرده‌ام. مشكل اول وي كمبود علم بوده است. او اطلاع كاملي از علوم اسلامي چون منطق و اصول و لغت و... نداشته است.

وي گفت: شيخ محمد عبدالوهاب هرگز نتوانسته است تحصيلي كامل و جامع از علوم، در يك دانشگاه معتبر داشته باشد و هرگز نتوانسته به شكلي ملازم نزد شخصيتي علمي تلمذ كند.

عصام العماد افزود: متأسفانه شيخ محمدعبدالوهاب قبل از اينكه تحصيلات خود را به‌طور كامل تكميل كند، عهده‌دار امر تبليغ دين شد؛ اين در حالي بود كه وي داراي روحيه تندرويي بود.

مشكل اساسي و بزرگ موسس وهابيت انحراف سلوكي نبوده بلكه مشكل فكري بوده است

وي مشكل دوم شيخ محمد عبدالوهاب را انحراف فكري و عقيدتي برشمرد و عنوان كرد: مشكل اساسي و بزرگ وي، مشكل فكري بوده است كه نمونه چنين مسأله‌اي درميان خوارج در زمان امام علي عليه‌السلام وجود داشته است.

عبدالوهاب علاوه بر شيعه، اهل تسنن معتدل را نيز مورد هجمه قرار داد

وي اضافه كرد: از بدو ظهور شيخ محمد عبدالوهاب ما شاهد افكار خطرناكي از وي بوديم كه متأسفانه وي فقط بر ضد شيعه عمل نكرد بلكه تمام اهل تسنن مخلص و معتدل را نيز مورد هجمه فتوايي خود قرار داد.

عصام العماد گفت: شيخ محمد عبدالوهاب معناي حقيقي و ضوابط اصلي تكفير را پي نبرده بود؛ بنابراين جمع كثيري از مسلمانان شيعه و سني را داخل در دايره شرك و تكفير نمود و اين همان خطر بزرگ است. وي هركس كه تابع افكارش نبود را ضد توحيد مي‌انگاشت.

وي ادامه داد: اين شخصيت با فكر شخصي خود قواعدي را در زمينه توحيد تدوين كرده بود و هر كسي را با اين چهارچوب مخالفت يا نقد مي‌كرد، كافر مي‌شمرد و بر اين اساس مشاهده مي‌كنيم بزرگان علمي عالم اسلام را رد كرده است؛ مثلا كتاب توحيد زمخشري، تفسير آيات توحيد امام فخر رازي و امام ابوحامد غزالي، طبرسي و عسقلاني، ثعلبي و حتي طبري كه از علماي بزرگ اهل سنت است، در نظر شيخ محمد عبدالوهاب مصداق كتب مضله است و نويسنده آن كتاب، كافر است.

اين محقق تاريخ اسلام خاطر نشان كرد: شيخ محمد عبدالوهاب يك نوع حساسيتي در مساله توحيد داشت و درصدد بود با فكر خودش اين مساله را حل كند غافل از اينكه كميتش در اين زمينه لنگ بود و او با كارش نه فقط مشكل در عربستان، بلكه در تمام جوامع اسلامي از اندلس تا ايران و پاكستان و در ميان تمام فرق اعم از اشعري،معتزله، سلفيه و شيعه و... ايجاد كرد. وي باعث شد جنبش‌هاي بزرگ اسلامي به چند دستگي مبدل شوند و از حركت باز ايستند.

موسس وهابيت مي‌خواست توحيد ساختگي خويش را بر ديگران تحميل كند

عصام العماد تاكيد كرد: بنده در صدد اين نيستم كه نيت شيخ محمدعبدالوهاب را در اين كار بيابم؛ چرا كه نيت، امري دروني و فقط خداوند متعال از آن مطلع است. آنچه براي من مسلم است، اين است كه شيخ با عملكردش مي‌خواست توحيد ساختگي خويش را بر ديگران تحميل كند، بدون اينكه درك جامعي از آن داشته باشد. او به قدري تعصب داشت كه در نامه‌هاي خويش به ديگران، آنان را مشرك خطاب مي‌كرد و مي‌گفت (من محمد عبدالوهاب الي المشركين). وي معتقد بود جان و مال و زنان مخالفش براي طرفدارانش مباح است.

وي ادامه داد: حتي شيخ سليمان عبدالوهاب برادر شيخ محمد عبدالوهاب نيز به مقابله با او پرداخت و روزي به او گفته بود«تو هرگز كتاب‌هايي را كه خوانده‌اي به درستي درك نكرده‌اي».

وي تاكيد كرد: بسياري از مسايلي را كه شيخ محمدعبدالوهاب متعرض آن شده است، به قدري تند است كه بسياري معتقدند «ابن تيميه» كه او هم يكي از شخصيت‌هاي افراطي در تاريخ بوده است، از وي معتدل‌تر بوده است؛ چرا كه در باب بدعت، كثيري از امور هستند كه شيخ محمد عبدالوهاب آن را داخل در شرك دانسته، ولي «ابن تيميه» چنين نكرده است.

دكتر عصام العماد، فتواي تكفيري 38 تن از علماي وهابي را متأثر از فتاواي شيخ محمد عبدالوهاب عنوان و اضافه كرد: تا زماني كه راه حلي براي اين معضل نيابيم، مشكل جهان اسلام حل نخواهد شد.

بزرگ‌ترين مشكل دنياي اسلام حركت وهابيت است

وي گفت: شيخ محمدسعيد رمضان لوطي كه از فقهاي بزرگ است، گفته بود «حدود 200 متفكر اسلامي از سراسر جهان اجتماعي تشكيل داديم تا مشكلات جهان اسلام را بيابيم و حل كنيم. پس از بحث به اين نتيجه رسيديم كه بزرگ‌ترين مشكل كه دنياي اسلام با آن دست و پنجه نرم مي‌كند حركت وهابيت است.» اينان مشكلاتي در تمام دنيا اعم از آمريكا و فرانسه، آلمان و چين و تمام جاهايي كه در آن نفوذ كرده‌اند، ايجاد نموده‌اند.

دكتر العماد از قول دكتر علامه يوسف قرضاوي نقل كرد: در دنياي اسلام كسي اعم از مرده و زنده وجود ندارد مگر اينكه وهابيت كتابي در لعن آن نوشته است چه شيعه باشد چه سني، چه زيدي و چه...

وي خاطر نشان كرد: به عنوان مثال يك وهابي كتابي در رد سيد جمال‌الدين اسدآبادي به نام «تحذير الامم من كلب العجم = برحذر داشتن امت از ...فارسي» نوشته است. يك وهابي ديگر كتابي در رد صاحب «تفسير المنار» به نام «صواعق من النار علي صاحب المنار: هجوم شعله‌هاي آتش بر سر صاحب كتاب المنار» نوشته است. ديگري كتابي به نام «الكلب العالي يوسف القرضاوي: ... بزرگ يوسف قرضاوي» نوشته است.

تمام نوشته‌هاي آنان فقط و فقط عليه مسلمانان است

عصام گفت: بنده قبل از شيعه شدنم نزد فردي به نام «المدخلي» درس مي‌خواندم كه نزد اين شيخ قريب 100 كتاب در لعن و رد بزرگان اسلام اعم از «سيد محمد قطب»، «شيخ محمد غزالي»، «آيت‌الله خويي»، «شيخ محمد عبده» و ... وجود داشت. اين در حالي است كه ما در ميان كتب وهابيون كتابي در رد ماركسيست، بودائيسم، بهائيت و تفكرات اسراييلي و آمريكايي نمي‌بينيم. تمام نوشته‌هاي آنان فقط و فقط عليه مسلمانان است.

فتواي وهابيون ناشي از تاثيرات عناصر اسراييلي در ميان آنان است

اين، فتوايي است كه از قصر سعودي صادر شده است

فتواي وهابيون در راستاي متوقف كردن حركت حزب‌الله لبنان و اخوان المسلمين است

وي تاكيد كرد: فتواي وهابيون ناشي از تاثيرات عناصر اسراييلي در ميان آنان است و بايد توجه داشت كه اين فتوايي است كه از قصر سعودي صادر شده است زيرا تمام علماء و مفتي‌هاي عربستان كارگزار حكومت هستند. اين فتوا در جهت منافع اسراييل و براي متوقف كردن حركت حزب‌الله لبنان و حماس و اخوان المسلمين و... صادر شده است.

عصام العماد، ظهور وهابيون معقول در عربستان را از پديده‌هاي مبارك ياد كرد و به خبرنگار فقه و حقوق ايسنا گفت: شيخ سليمان العوده، سردمدار وهابيون معقول از جمله كساني است كه شجاعت نقد شيخ محمد عبدالوهاب را يافت و او را به خطا منتسب كرد.

وي، دليل تحقق چنين امري را داراي ريشه‌ي تاريخي عنوان كرد و گفت: پس از آنكه بين «ملك فيصل» و «جمال عبدالناصر» درگيري پيش آمد، «ملك فيصل» جهت انتقام‌گيري، جمعي از علماي اهل تسنن مصر از جمله «سيد محمد قطب» و «شيخ محمد غزالي» را به عربستان دعوت كرد تا آنان را بر ضد «جمال عبدالناصر» به كار گيرد وليكن وقتي آنان وارد عربستان شدند چون از تفكرات «سيد جمال‌الدين اسدآبادي» و «شيخ محمد عبده» تاثير پذيرفته بودند، تفكرات «شيخ محمد عبدالوهاب» را مورد انتقاد شديد قرار دادند.

عصام العماد گفت: وقتي اينان وارد عربستان شدند «شيخ ربيع مدخلي» و «بن‌باز» تعبيري كرده و گفته بودند ورود اينان به منزله‌ي بمبي است كه موجب انفجار تفكر وهابي خواهد شد.

وي ادامه داد: «سيد محمد قطب» پس از محكوميت به اقامت اجباري در عربستان مشغول تدريس شد و شاگردان معقولي چون «سليمان العوده» را پرورش داد.

درشرايطي كه امام علي علیه السلام وعمربن‌خطاب درعربستان نقد مي‌شدند،كسي حق نقد عبدالوهاب را نداشت

عصام العماد گفت: من به ياد دارم زماني در دانشگاه‌هاي عربستان نقد امام علي عليه‌السلام و حتي عمر بن خطاب به راحتي صورت مي‌گرفت ولي هيچ‌كس حق نقد شيخ محمد عبدالوهاب را نداشت. در اين ايام با ظهور بزرگاني شجاع چون «سيد محمد قطب» و «شيخ محمد غزالي» اين وضعيت افول يافت.

وقتي بزرگان وهابي نتوانستند با قدرت علمي«قطب»مقابله كنند،او را به شورش عليه ولي امر خودمتهم كردند

وي ادامه داد: وقتي بزرگان وهابي نتوانستند با قدرت علمي «سيد محمد قطب» مقابله كنند، او را متهم كردند به اين‌كه عليه ولي امر خود شورش كرده است كه او نيز در جواب گفته بود اگر ولي امري براي من باشد، او «جمال عبدالناصر» است.

حركت وهابيت در جهت اهداف انگليس، آمريكا و اسراييل است

نگاه فرقه وهابيت فقط در مورد قبور است و انفجار قبوري كه در دنيا صورت مي‌گيرد ناشي از اين تفكر است

عصام العماد، حركت وهابيت را در جهت اهداف انگليس و آمريكا و اسرائيل برشمرد و گفت: اين مذهب نگاهش فقط در مورد قبور است و به امور ديگر اهتمام ندارد و معتقدند زيارت قبور شرك است و انفجار قبوري كه در دنيا صورت مي‌گيرد ناشي از اين تفكر است. اين تا جايي بوده است كه برخي از علماء گفته بودند، گويي شيخ محمد عبدالوهاب در مقبره متولد شده و بنابراين عقده‌اي دروني در اين مورد دارد.

وهابيون چون درك درستي از معارف ندارند امور عرفي را داخل در مفهوم بدعت مي‌دانند

وي، بناي قبور و اشكال مختلف مقبره را از جمله امور عرفي برشمرد و اضافه كرد: وهابيون چون درك درستي از معارف ندارند امور عرفي را داخل در مفهوم بدعت مي‌دانند.

به اعتقاد عبدالوهاب، مشركين مسلمان از مشركين دوران پيامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعون‌ترند

مدرس مجمع جهاني اهل بیت علیهم السلام گفت: محمد عبدالوهاب آن‌چنان در مورد مسلمانان تندرو بود كه در كتاب خود نوشته است مشركين مسلمان از مشركين دوران پيامبر مانند ابولهب و ابوجهل بدتر و ملعون‌ترند.

مرض تكفير امري است كه بايد نسبت به آن هوشيار بود

وي تصريح كرد: معتقدم هر جا تكفيري صورت گيرد پس از آن انفجاري در عالم رخ خواهد داد و مرض تكفير امري است كه بايد نسبت به آن هوشيار بود.

اين محقق و پژوهشگر تاريخ و حديث تاكيد كرد: بايد مومنين كاملا مواظب و هوشيار باشند چرا كه پشيماني پس از تحقق مشكلات سودي نخواهد داشت.

وهابيون هرگز در انفجار حرمين عسگريين و كربلا و نجف متوقف نخواهند شد

عصام العماد ابراز عقيده كرد: وهابيون هرگز در انفجار حرمين عسگريين و كربلا و نجف متوقف نخواهند شد بلكه اگر فرصت يابند، حرم ديگر ائمه اطهار را نيز منفجر خواهند كرد.


 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
علماي شيعه و سني در مقابل صدور فتاوي تكفيري وهابيون بيانيه‌اي مشترك صادر كنند

وي پيشنهاد كرد: در مقابل صدور فتاوي تكفيري تمام بزرگان اهل سنت و شيعه در تمام نقاط عالم جمع شوند و بيانيه‌اي در محكوميت چنين اموري صادر كنند چرا كه كوتاهي در اين كار ضرر را متوجه همگان خواهد كرد. محكوميت مراجع ديني در قم و نجف در اين زمينه كافي نيست.

از يك وهابي معتدل شنيدم كه مي‌گفت دولت ما ايران است

نبايد با وهابيون عكس‌العملي مانند آنان داشت بلكه بايد با جدال احسن آنان را مجاب كرد

عصام العماد اظهار داشت: الحمدالله امروز تمام مسلمانان از شيعه و سني به جمهوري اسلامي ايران اطمينان دارند و خودم از يك وهابي معتدل شنيدم كه مي‌گفت دولت ما ايران است. نبايد با وهابيون عكس‌العملي مانند آنان داشت بلكه بايد با جدال احسن آنان را مجاب كرد.

در حوزه‌هاي علميه ايران فتوايي بر تكفير اهل سنت نديده‌ام

وي تعصب شديد وهابيون را يكي از مشكلات بزرگ آنان عنوان كرد و ادامه داد: متاسفانه در تمام دانشگاه‌هاي عربستان كتاب‌هاي شيخ محمد عبدالوهاب جزو متون درسي است و از همان ابتدا افكار اين شخصيت در وجود دانشجويان مستقر مي‌شود لذا به ياد دارم كه وقتي در دانشگاه «محمد سعود» درس مي‌خواندم قريب هزار رساله دكترا در تكفير شيعه وجود داشت. اين در حالي است كه در حوزه‌هاي علميه ايراني ما فتوايي بر تكفير اهل سنت نديده‌ام.

وهابيون به مقوله‌اي به نام «تقريب مذاهب» اصلا اعتقادي ندارند

عصام العماد در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار فقه و حقوق خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) اظهار داشت: وهابيون به مقوله‌اي به نام «تقريب مذاهب» اصلا اعتقادي ندارند و «محمد كباري» كه يك عالم بزرگ سعودي كتابي فقط در رد تقريب مذاهب نگاشته است و «ابن‌جويري» فتوي بر حرمت خوردن غذاي شيعه داده است؛ بنابراين اصلاح آنان كار آساني نيست.

مبناي فقهي وهابيون بسيار مصلحتي است

وي در عين حال خاطر نشان كرد: متاسفانه مبناي فقهي وهابيون بسيار مصلحتي است به گونه‌اي كه اگر مصلحت خود را در ارتباط با شيعه ببينند صدها كتاب در اسلاميت شيعه مي‌نويسند.

عصام العماد عنوان كرد: علماي عربستان وقتي ديده‌اند ايران به عنوان رهبر فكري دنياي اسلام شناخته شده است، درصدد هجمه‌ي ايران برآمده‌اند و آنان وقتي انفجارات در كشور خود را ديدند به جهت تحقق چنين انفجاراتي در ايران، با صدور فتواهاي تكفيرانه افكار را به چنين سمتي هدايت مي‌كنند.

ايران بايد با جمع بين ديپلماسي و دين هوشيارانه در جهت خنثي كردن تحريكات وهابيون برآيد

وي گفت: جمهوري اسلامي كه آراسته به سياست علوي است بايد با جمع بين ديپلماسي و دين هوشيارانه در جهت خنثي كردن تحريكات آنان برآيد.

شيعه شدنم هديه‌ي آسماني بود

دكتر عصام العماد، شيعه شدنش را هديه‌ي آسماني برشمرد و گفت: من در نزد «بن‌باز» در عربستان مشغول تحصيل بودم و با خود در اين انديشه بودم كه پس از قرن‌ها ارادات خالصانه نسبت به امام علي و امام حسين علیه السلام و ديگر امامان بزرگوار، همچنان در قلوب عده‌اي موج مي‌زند و كهنه نشده است و از طرف ديگر نقدهاي شديد نسبت به امام علي علیه السلام و امام حسين علیه السلام را در مجالس علمي عربستان مشاهده مي‌كردم و مي‌ديدم ظلم‌هاي يزد و معاويه توجيه مي‌شود ولي به راحتي امامان شيعه نقد مي‌شوند.

مشاهده مي‌كردم در عربستان كتاب‌هايي در دفاع از يزيد و... نوشته شده و هيچ‌گونه انتقادي بر آنان وارد نكرده‌اند

وي ادامه داد: بنده مجالسي را مشاهده مي‌كردم كه به راحتي امام علي علیه السلام را نقد مي‌كنند ولي وقتي فضايل امام -كه حتي در خود كتاب‌هايشان نيز هست- مي‌شنوند، قدرت تحمل ندارند. مشاهده مي‌كردم كتاب‌هاي متنوعي در دفاع از يزيد و عمروعاص و... نوشته شده است و هيچ‌گونه انتقادي بر آنان وارد نكرده‌اند.

وي ادامه داد: اين‌گونه جريانات باعث شد بر نفسم عتاب كنم و خود را به مطالعه در سيره‌ي اهل بیت علیهم السلام وادار كردم.

مدرس مجمع جهاني اهل بیت علیهم السلام به ايسنا گفت: در شبي از شب‌هاي ماه رمضان پس از نماز تراويح در مجلسي حاضر شدم كه امام علي علیه السلام را در قفس اتهام گذاشته بودند و به تمام عملكرد او بدون دليل اعتراض مي‌كردند و او را خليفه‌اي عنوان مي‌كردند كه اگر زودتر كشته مي‌شد، آمريكاي امروز مسلمان مي‌گشت. ديدم آنان امام حسين علیه السلام را سبب‌ساز فتنه بزرگ اجتماعي مي‌ناميدند كه پس از اين جلسه به شدت به مطالعه و تحقيق در زندگي اهل بیت علیهم السلام روي آوردم.

پس از مطالعات تخصصي، دريافتم كه تمام كارهاي امام علي علیه السلام بر طبق عقل و منطق بود

به اين نتيجه رسيدم كه سخنان وهابيون تماما توجيهات ركيكه و فاقد منطق است

وي اذعان كرد: پس از مطالعاتم كه به طور تخصصي انجام دادم، يافتم كه اتفاقا تمام كارهاي امام علي علیه السلام بر طبق عقل و منطق بود و به اين نتيجه رسيدم كه سخنان وهابيون تماما توجيهات ركيكه و فاقد منطق است. مثلا آنان احاديث فضايل امام علي عليه‌السلام را بي‌اهميت مي‌خواندند ولي نفرين پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم در مورد معاويه (خداوند هيچ وقت شكمت را سير نكند) را از جمله فضايل معاويه مي‌دانستند و توجيه مي‌كردند مقصود از اين حديث اين است كه معاويه هيچگاه سير نشود و بخورد و سلامت پيدا كند.

عصام العماد افزود: شيعه شدن من نه فقط به اراده خودم بلكه با كرامت الهي و عنايت آسماني تحقق پذيرفت و خداوند را با تمام وجود بر اين نعمت عظمي شاكرم و از او مي‌خواهم مرا به معارف بيشتري هدايت كند.

به دليل شيعه شدنم هم‌اكنون مورد تكفير وهابيون هستم

وي در پايان خاطر نشان كرد: بنده به دليل شيعه شدنم هم‌اكنون مورد تكفير وهابيون هستم.


منبع : موعود
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
شهادت به كفر مسلمانان، شرط ورود به آیین وهّابیّت

شهادت به كفر مسلمانان، شرط ورود به آیین وهّابیّت

أحمد زینى دحلان مفتی مكّه مكرّمه مى نویسد: «كان محمّد بن عبد الوهّاب إذا اتّبعه أحد وكان قد حجّ حجّة الإسلام، یقول له: حجّ ثانیاً! فإنّ حجّتك الأولى فعلتها وأنت مشرك، فلا تقبل، ولا تسقط عنك الفرض. وإذا أراد أحد الدخول فی دینه، یقول له بعد الشهادتین: اشهد على نفسك إنّك كنت كافراً، وعلى والدیك أنّهما ماتا كافرین، وعلى فلان وفلان، ویسمّی جماعة من أكابر العلماء الماضین أنّهم كانوا كفّاراً، فإن شهد قبله، وإلاّ قتله، وكان یصرّح بتكفیر الأمّة منذ ستّمائة سنة، ویكفّر من لا یتّبعه، ویسمّیهم المشركین، ویستحلّ دماءهم وأموالهم»
((
الدرر السنیّة: 1/46، الفجر الصادق لجمیل صدقی الزهاوی: 17، كشف الارتیاب: 135 نقلا عن خلاصة الكلام: 229 - 330 لدحلان. )).
اگر چنانچه كسى به مذهب وهّابیّت در مى آمد و قبلاً حج واجب انجام داده بود «محمّد بن عبد الوهّاب» به وى مى گفت: باید دوباره به زیارت خانه خدا بروى چون حج گذشته تو در حال شرك صورت گرفته است.
و به كسى كه مى خواست وارد كیش وهّابیّت بشود مى گفت: پس از شهادتین باید گواهى دهى كه در گذشته كافر بوده اى و پدر و مادر تو نیز در حال كفر از دنیا رفته اند، و همچنین باید گواهى دهى كه علماء بزرگ گذشته كافر مرده اند.
اگر چنانچه گواهى نمى داد وى را مى كشتند. آرى او بر این باور بود كه تمام مسلمانان در طول 12 قرن گذشته كافر بوده اند، و هركسى را كه از مكتب وهّابیّت پیروى نمى كرد او را مشرك دانسته و خون و مال او را مباح مى كرد.
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
ابن تیمیه و تكفیر مسلمین و قتل آنان

ابن تیمیه و تكفیر مسلمین و قتل آنان

خطرناكترین چیزى كه ابن تیمیه بنیانگزار فكرى وهابیت در آغاز دعوت خویش مطرح ساخت و افكار عمومى را متشنج و عقائد مردم را جریحه دار كرد، متهم ساختن مسلمان به كفر و شرك بود.
او رسماً اعلام كرد: هر كس كنار قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) یا یكى از افراد صالح بیاید و از آنان حاجت بخواهد مشرك است، پس واجب است چنین شخصى را وادار به توبه كنند، و اگر توبه نكرد، باید كشته شود.
«من یأتی إلى قبر نبیّ أو صالح، ویسأله حاجته ویستنجده... فهذا شرك صریح ، یجب أن یُستتابَ صاحبُه ، فإن تاب، وإلاّ قُتِل»
(( زیارة القبور والاستنجاد بالمقبور: 156، قریب منه فی الهدیّة السنیّة: 40، انظر كشف الارتیاب: 214. ))
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
فتنه ی وهابیت (احکام دینی)

فتنه ی وهابیت (احکام دینی)

علمای وهابیت در سال های اخیر فتوا هایی داده اند که باعث تعجب خبرگزاری های جهان شده است. بعضی از این فتاوای به شرح زیر است.

  • حرام است حاجي اضافه وزن پيدا کند.
  • همسايه ميتواند زن وشوهر همسايه را طلاق دهد.
  • گفتن بسم الله الرّحمن الرّحيم بدعت است.
  • سرو چندين نوع غذا حرام است.
  • کشتن میکی موس واجب است
در ادامه به بررسی بعضی از فتواهای صادر شده می پردازیم.....
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
خواب قيلوله حرام است!

خواب قيلوله حرام است!

اين اداره بيشتر فتاواي صادر شده اش را به صورت تلفني و يا بر روي سايت خاص خودش منتشر مي نمايد که از جالبترين اين فتاوي حرام بودن خواب قيلوله است آن هم به دليل اين که وقت مفيد انسان را تلف مي کند و فرد مي تواند در اين مدت کارهاي مفيد انجام دهد!

اداره کل اوقاف و امور اسلامي کشور امارات عربي در سال 2010 حدود 350 هزار فتوا صادر کرد و اين فتاوي آنقدر جالب بودند که روزنامه انگليسي ديلي ميل آنها را ذکر کرده است.
به نوشته روزنامه ديلي ميل، اين اداره بيشتر فتاواي صادر شده اش را به صورت تلفني و يا بر روي سايت خاص خودش منتشر مي نمايد که از جالبترين اين فتاوي حرام بودن خواب قيلوله است آن هم به دليل اين که وقت مفيد انسان را تلف مي کند و فرد مي تواند در اين مدت کارهاي مفيد انجام دهد!
بر اساس همين گزارش يکي ديگر از جالبترين فتوا تحريم کشتن الاغ هاي مزاحم است البته اين تحريم فقط درباره الاغ نيست بلکه بر تمام حيوانات و پرندگان نيز صدق مي کند.
و اما درباره احکام زنان گفته اند بر زنان جايز است که با برادر خوانده هاي خود دست بدهند حتي اگر آنها از مادري غير مسلمان باشند و از يک پدر هم نباشند و آنها مي توانند تنها و با هم زندگي کنند تا وقتي که مکانشان امن باشند!
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
هفت فتواي ويژه از سرشناس ترين چهره هاي وهابيت

هفت فتواي ويژه از سرشناس ترين چهره هاي وهابيت

«مرکز فرهنگ عربي» در بيروت اخيرا کتابي منتشر کرد که به عجيب ترين و خنده دار ترين فتواهاي وهابيت اختصاص دارد.

نويسنده اين کتاب "احمد عرفج" از کشور عربستان سعودي است. وي پيش بيني کرده که کتابش يکي از پرفروش ترين کتاب هاي سال در نمايشگاه هاي مختلف جهان عرب شود. او همچنين معتقد است که اين کتاب خشم شديد وهابيون را بر مي انگيزد.

وي در مقدمه کتاب خود براي نمونه به چند فتواي بسيار مسخره که توسط سرشناس ترين چهره هاي وهابيت صادر شده، اشاره کرده است.

از جمله اين فتواهاي عبارتند از:
1- حرام بودن پوشيدن کفش پاشنه بلند
2 - خوردن غذا با قاشق
3- داشتن راننده يا خدمتکار در منزل
4- دست تکان دادن به بازيکنان فوتبال
5- نوشتن مقاله در مطبوعات
6- انداختن عبا روي کتف
7- پوشيدن دامن توسط زنان و غيره.
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
فتواي عجيب غريب وهابيها درباره زنان

فتواي عجيب غريب وهابيها درباره زنان

فتواهاي عجيب وغريب علماي وهابي عربستان سعودي درباره زنان
اين فتواها هر كدام از يكي از اين مفتي ها است :
ابن جبرين – خدا لعنتش كند – او كسي است كه بعد از تفجير مرقد امامين عسكريين (عليهما السلام) جشن كرفت واعلام عيد كرد .. !!
ابن عثيمين – اين هم از ناصبي ها وقائلين به جسم بودن خدا است –

صالح الفوزان – اين هم كمي از قبلي ها ندارد .. !! –

اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والافتاء (هيئت دائمي افتاء عربستان سعودي) كه زير نظر مفتي اعظم عربستان ميباشد .

سؤالها وجوابها واقعا تحفه وعجيب وغريب است .. ولي ما فقط يك مورد را ترجمه ميكنيم .. همان مورد كه در عكس با رنك زرد رنك شده است ..

سؤال 5 : حكم بوشيدن شلوار لي براي زنان جيست ؟

جواب : بوشيدن شلوار براي زنان جايز نيست , حتى اكر در مقابل زنان يا شوهر خود باشد , به دليل اين كه تفاصيل بدن را نشان ميدهد وبعد بر آن عادت ميكند . (فتواي شيخ ابن جبرين)

منبع : مجله عربي " الايام " عدد (دهم) - تاريخ 10 آكوست 2001 ميلادي

عكس خبر در مجله :
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
کار کردن زنان به عنوان "فروشنده" حرام است !

کار کردن زنان به عنوان "فروشنده" حرام است !

جايز نيست که زن در محلي کار کند که در آن اختلاط با مرد وجود داشته باشد، و واجب اين است که زنان از اماکني که در آن مرد هست دوري کنند و به دنبال کاري بگردند که مباح و حلال باشد تا آنها را در معرض فتنه قرار ندهد. بنابراين کار کردن زنان به عنوان "فروشنده" از نظر شرعي حرام است




 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
هنگام قطع برق روزه نگيريد

هنگام قطع برق روزه نگيريد

مشاور ديوان ملکي عربستان در فتوايي جديد اعلام کرد: در مناطقي که برق به صورت مکرر قطع مي‏شود، روزه گرفتن لازم نيست.

شيخ عبدالمحسن عبيکان از مفتيان وهابي و مقامات بلندپايه وزارت دادگستري عربستان در فتوايي که در روزنامه "الخليج" چاپ عربستان منتشر شد، فتواي عدم وجوب روزه براي مناطقي که قطعي مکرر برق دارند را صادر کرد.

وي دليل اين فتوا را مشقت‏بار بودن روزه براي ساکنان اين مناطق و گرمي بيش از حد هوا در روزهاي تابستان ذکر کرده است.


عبيکان توضيح نداد که آيا مسلمانان صدر اسلام هم مي توانستند با مشقت بار توصيف کردن روزه، از زير بار انجام اين فريضه الهي شانه خالي کنند يا نه؟
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
مفتي مصري: حرام است حاجي اضافه وزن پيدا کند

مفتي مصري: حرام است حاجي اضافه وزن پيدا کند

بر اساس فتواي يک مفتي مصري اگر فردي که به حج رفته بعد از ايام حج نسبت به قبل اين ايام اضافه وزن پيدا کند مرتکب فعل حرام شده است.

به گزارش خبرگزاري اهل‏بيت (ع) ـ ابنا ـ اين فتوا در حالي مطرح شده که به صورت معمول زائران در سفر به مدينه منوره و مکه مکرمه فارغ از فعاليتهاي کاري روزمراه خود به عبادت، زيارت و استراحت مي پردازند و طبيعي است که در مقايسه با کار روزمره از تحرک کمتري برخوردارند و امکان اضافه وزن در ميان آنها وجود دارد.

پزشکان عقيده دارند زائران در ايام حضور در عربستان بايد از تغذيه مناسب، استراحت و خواب مرتب برخوردار باشند چرا که ضعيف شدن بدن آنها امکان بيماري و تشديد آن وجود دارد.
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
با کشتن هفت محب اهل بيت، بهشت برويد!

با کشتن هفت محب اهل بيت، بهشت برويد!

کوردلان وهابي با فتواي تکفير شيعيان، به پيروان خود اينگونه القا ميکنند که چنانچه شما هفت شيعه را بکشيد بدون حساب و کتاب به بهشت وارد ميشويد و ميهمان رسول الله خواهيد بود ! اين تصوير يک تروريست وهابي است که قبل از اقدام به انفجار کمربند انفجاري توسط نيروهاي امنيتي عراق دستگير گرديد.





 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
خوردن گوشت ذبح شده بدست شيعيان حرام است!

خوردن گوشت ذبح شده بدست شيعيان حرام است!

ابن جبرين، مفتي وهابي :
مسلماً من ذبح آن رافضي را حلال نميدانم ...اين رافضيان غالباً مشرک هستند و علي بن ابي طالب را دائما در سختي و آساني حتي در عرفات و طواف و سعي صفا و مروه مي خوانند و فرزندان او را امامانشان مي خوانند همانطور که بارها از آنان شنيده ايم و اين بزرگترين شرک و ارتداد از اسلام است.خدا شرّشان را کم کند و صلّي الله علي محمد و آله و صحبه و سلّم!!!

متن سوال:
بسم الله الرحمن الرحيم

حضرت! شيخ عبد الرحمن الجبرين حفظه الله، السلام عليکم و رحمة الله و برکاته.

و بعد... در شهر ما شخصي است رافضي(شيعه)، که کارش قصابي است و اهل سنت او را براي ذبح حيواناتشان نگه داشته اند. براي همين دلايلي براي تعامل با اين رافضي در اين شغل وجود دارد... حکم تعامل با اين شخص رافضي و امثال او چيست؟ و حکم حيواني که بدست او کشته شده چيست؟ آيا حلال است يا حرام؟ به ما در اين مسئله فتوا دهيد.

اجر تان با خدا و الله ولي التوفيق.


جواب استفتاء:
و عليکم السلام و رحمة الله و برکاته
و بعد ... مسلماً من ذبح آن رافضي را حلال نميدانم و گوشت قرباني او را نمي خورم ؛ زيرا اين رافضيان غالبا مشرک هستند و علي بن ابي طالب را دائما در سختي و آساني حتي در عرفات و طواف و سعي صفا و مروه مي خوانند و فرزندان او را امامانشان مي خوانند همانطور که بارها از آنان شنيده ايم و اين بزرگترين شرک و ارتداد از اسلام است. پس مستحق قتل مي باشند؛ زيرا در وصف علي (رضي الله عنه) غلوّ مي کنند و او را با اوصافي که جز براي خدا صحيح نيست، توصيف مي کنند، چنانکه در عرفات از آنها شنيده ايم. بنابراين آنها مرتد شمرده مي شوند؛ زيرا او (علي) را ربّ و خالق و متصرف در هستي مي دانند، کسي که غيب مي داند و در ضرر و نفع آنها و ... تأثير دارد و نيز آنها به قرآن کريم افترا مي بندند و گمان مي کنند که اصحاب پيامبر آن را تحريف کرده اند و چيزهاي زيادي از آن را که مربوط به اهل بيت و بزرگانشان بوده حذف نموده اند. پس بنابراين از قرآن پيروي نمي کنند و آن را مايه گمراهي مي دانند و نيز آنها بزرگان صحابه مانند خلفاي سه گانه و بقيه عشره و أمهات المؤمنين و مشاهير صحابه مانند انس و جابر و ابي هريره و ... را قبول ندارند و احاديثشان را دروغ مي دانند ، يا دليلي براي آنچه که مي گويند ، نمي بينند. ولي با وجود اين سرشان را بلند مي کنند و مي گويند چيزي در دلشان نيست و در درونشان آنچه را که اعتقاد دارند، پنهان مي کنند و مي گويند هر کس در دين تقيه نداشته باشد دين ندارد. ادعاي آنان در مورد برادران ما و دين دوستي شان پذيرفته نيست الخ... عقيده آنان نفاق است.


خدا شرّشان را کم کند و صلّي الله علي محمد و آله و صحبه و سلّم!!!



ادامه دارد....
 

13654242

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عجب مطلبی ارائه کردی محسن جان ..خیلی کامله ..ممنون ..تو این زمینه هم من زیاد اطلاعات درست و حسابی نداشتم ....تاپیکت به دردم خورد ..
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
دمت گرم رفیق
بالاخره ما یه تایپیک مفید هم تو این سایت دیدیم
بازم مرسی خیلی عالی بود:gol::gol::gol::gol:

عجب مطلبی ارائه کردی محسن جان ..خیلی کامله ..ممنون ..تو این زمینه هم من زیاد اطلاعات درست و حسابی نداشتم ....تاپیکت به دردم خورد ..
خواهش میکنم....
لطف دارین شما....
ان شاالله مطالب کامل ترم میشه..... :gol:
 

Neptune

عضو جدید
کاربر ممتاز
با تشکر از آقا محسن

جهت اطلاعات بیش تر توصیه می کنم به کتاب" آیین وهابیت " نوشته آیت الله سبحانی هم مراجعه کنید.
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
اظهارات مفتي اعظم عربستان در مشروعيت بيعت يزيد و حرمت قيام امام حسين (ع)

اظهارات مفتي اعظم عربستان در مشروعيت بيعت يزيد و حرمت قيام امام حسين (ع)

هر دم از اين باغ بري مي‌رسد تازه‌تر از تازه‌تري مي‌رسد.
مفتيان وهابيت كه روزي فتوا به كفر شيعه و روزي تحريم دعا براي پيروزي حزب الله لبنان و... مي‌دهند، هر روز با افاضاتشان پرونده درخشان خود را درخشان‌تر و طبل رسوايي خود را شهره آفاق مي‌سازند.
اما اين بار سخنان مفتي اعظم عربستان عبدالعزيز آل الشيخ يادآور فتواي شريح قاضي است كه با جملات خود امام حسين را محكوم و يزيد را مبراي از هر خلاف شرعي دانسته است.
آري صف بندي سپاه سيد‌الشهداء و يزيد تا روز قيامت برپاست.

كل يوم عاشوراء وكل ارض كربلاء
* * *

* * *
لينک مربوط به فيلم موردنظر در سايت ولي عصر : (قابل دان لود)


http://www.valiasr-aj.com/sound/other/ale-shikh.wmv


لينک مربوط به فيلم موردنظر در سايت يوتيوب:


مفتي اعظم عربستان شيخ عبد العزيز آل شيخ در برنامه زنده كه از ماهواره المجد عربستان پخش مي شد در پاسخ خانمي در رابطه با يزيد و قيام امام حسين عليه السلام اين چنين پاسخ داد:

زمان پرداختن به اين امور گذشته و زمان آن سپري شده است . آنها گروهى بودند كه درگذشتند، هر كار نيك و بدي كردند براى خود كردند و شما هم هر چه كرديد براى خود خواهيد كرد و مسئول كار آنها نخواهيد بود.

بيعت يزيد بن معاويه، بيعتي شرعي است كه در زمان پدرش معاويه از مردم گرفته شد و مردم هم بيعت كرده و به اين بيعت گردن نهادند. امّا هنگامي‌ كه معاويه از دنيا رفت حسن و حسين بن علي و ابن زبير از بيعت با او خودداري كردند.

حسين و ابن زبير در تصميمشان مبني بر بيعت نكردن به خطا رفتند. چون بيعت با يزيد بيعتي شرعي بود و اين بيعت در زمان زندگي پدرش معاويه و در مقابل چشم مردم گرفته شده بود. ولي خداوند در آنچه مقدر مي فرمايد حكيم و عليم است، آن امت‌ها هم بنا به تقدير خداوند در گذشتند و از دنيا رفتند.

شما را به خدا قسم! من دوست ندارم اين مطالب را از من نقل كنيد. اين‌ها مسائلي است كه گذشته است. تاريخ هم در باره اين مطالب به شكل‌هاي مختلف حكايت نموده است. ولي به هر شكل اين‌ قضايا گذشته و تمام شده ... يزيد و حسين بيش از هزار و اندي سال است كه از دنيا رفته‌اند ...

ولي به عقيده من بيعت يزيد بن معاويه بيعتي شرعي بوده؛ و حسين را نصيحت كرد‌ند كه از مدينه به طرف عراق نرود، او را نصيحت كردند كه بيعت كند ولي او نپذيرفت. ابن عباس و ابن عمر و فرزدق و بسياري از صحابه او را از رفتن به عراق بر حذر داشته و به او گقتند كه: رفتن به عراق به مصلحت او نيست. ولي حسين اين نصيحت‌ها را نپذيرفت... و خدا هم هر ‌آن‌چه مقدر فرموده بود انجام شدو...

ولي با اين وجود ما براي حسين از خداوند درخواست رضايت كرده و براي او عفو و بخشش را خواستاريم. و مقدرات الهي حكمت‌هايي دارد كه ما از آن آگاه نيستيم ...

اصلاً فائده نقل اين مطالب چيست؟ حسين هر اشتباهي كرده براي خود كرده...

عقيده اهل سنت و جماعت اين است كه واجب است تا به فرامين كسي كه مورد بيعت قرار گرفته و مردم حول محور او جمع شده‌اند گوش فرا داده شده و از او پيروي گردد. و قيام و سركشي عليه او نيز حرام مي‌باشد. و از همين‌رو خروج و قيام حسين عليه يزيد حرام بود...

ما مي‌گوييم: حسين در قيامش عليه يزيد اشتباه كرد و براي او بهتر بود كه اين كار را نمي‌كرد. و باقي ماندن در مدينه و بر آن‌چه مردم بر آن اجتماع كرده بودند بهتر و سزاوار‌تر بود. و هر چه به او گفته شد كه عراق طرفدار و همراه تو نيست گوش نداد و توجهي ننمود...

و حقيقت اين است كه مردم عراق و شام و مصر و حجاز و يمن با يزيد بن معاويه در زمان زندگي و حيات پدرش بيعت كرده و امامت و رهبري وي را پذيرفته بودند، به همين جهت هم قيام عليه او و تجاوز به حريم خلافت او جايز نبود. اين تمام مطلب است بيش از اين هم سخني نمي گوئيم و معتقد به بيش از اين هم نيستيم.

* * *
متن عربي:

يا اختي هذه امور مضت و تاريخ مضي تلك امة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم و لا تسئلون عما كانوا يعملون.
بيعة يزيد بن معاويه بيعه شرعية أخذها أبوه له في حياته فبايعه الناس و قبلوا بيعته و لما توفي امتنع الحسن و الحسين بن علي و ابن الزيبير عن المبايعه.
و امتناع الحسين وابن الزبير عن المبايعه كانوا بذلك رضي الله عنهما غير مصيبين. لأن بيعة يزيد بيعة شرعية و بيعة اُخذت له في حياة أبيه و أعطاهم نصب عينهم. ولكن الله حكيم عليم فيما قضي وقدّر. تلك أمة مضت.
والله إني ما أحب أن تكتب عنّي هذه المسأله. هذه المسائل مضي و التواريخ كلها تحكي القضيه بأساليب مختلفة. فمن التواريخ من يقول: ... هذه المسائل مضت. مضي يزيد و مضي الحسين ولهم أكثر من ألف و... سنة مضت...
لكن اعتقد أن يزيد بن معاوية: بيعته، بيعة شرعية؛ و أن الحسين رضي الله عنه و أرضاه نصح أن لا يخرج الي العراق و لا يقبل من دعاه الي البيعة. حذّره ابن عباس و ابن عمر والفرزدق. و كبير من الصحابة حذّروه من الخروج الي العراق. أن الخروج لا يؤدّي لمصلحة. لكن رضي الله و أرضاه ما قبل... والله قدّر ما قدّر وقضي ما قضي و اذا نفذ القضاء ل..
لكننا نترضي الحسين و نسئل العفو عن الجميع ولله فيما قضي وقدّر حكمة لا نعلمها...
ما الفائدة من هذا المطلب؟ الحسين أخطأ ما أخطأ...
اهل السنة والجماعة عقيدتهم وجوب الانقياد لمن بويع وإن من بويع و اجتمعت الكلمة عليه وجب علي الجميع السمع و الطاعة له. وحرم الخروج عليه. حرم الخروج للحسين رضي الله عنه و أرضاه...
نقول: الحسين رضي الله عنه وأرضاه في خروجه كان الأمر خلافا مع عقيدته و كان عدم الخروج أولي. والبقاء هو الأولي والدخول فيما دخل الناس هو أولي. لكنه كره عما قيل إن العراق كله معك...
أن العراق والشام و مصر والحجاز ويمن قد أعطو البيعة ليزيد بن معاويه في حياة أبيه وأصبح إماماً معترفاً به لا يجوز الخروج عليه ولا التعدّي علي خليفته. هذا هو الأمر ولكن لا نقول بأشدّ.
والحقيقة أن العراق والشام و مصر والحجاز ويمن قد أعطو البيعة ليزيد بن معاويه في حياة أبيه وأصبح إماماً معترفاً به لا يجوز الخروج عليه ولا التعدّي علي خليفته. هذا هو الأمر ولكن لا نقول بأشدّ.

* * *
در پايان خوب است که نظر اين مفتي اعظم (عبدالعزيز آل شيخ) را با مفتي اعظم سوريه (احمد بدرالدين حسون) در مورد امام حسين (ع) مقايسه کنيد.
بخشي از سخنان وي تحت عنوان «
کتمان حقايق عاشوراء... » (چرا عاشورا را ساليان سال از ما پنهان مي کنند ؟ علت تنها ترس از شيعه شدن مردم است !!!) را به همراه فيلم سخنراني وي در لينک ذيل مي توانيد مشاهده نماييد.

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=188
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
دستکاري ضريح پيامبر توسط وهابيون عربستان

دستکاري ضريح پيامبر توسط وهابيون عربستان

اين هم نمونه اي ديگر از تغييرات و دستکاري وهابيون عربستان جهت توجيه افکار باطل خود


تصوير جديد ضريح پيامبر که نام محمد را به نام مجيد تغيير داده اند

تصوير ضريح قديم پيامبر که اشاره به نام يا الله يا محمد دارد
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
چه کساني اهل بدعتند؟

چه کساني اهل بدعتند؟

چه كساني اهل بدعت هستند ؟

چگونه اين قبر ها پا برجا است ! اما حرم اهل بيت رسول خدا تخريب مي شود ؟

چگونه ؟

چگونه اتباع اهل بيت رسول خدا (ص) را به خاطر ساختن حرم به غلو و شرك متهم مي كنند ؟

[SIZE=+1]ابوهريره :[/SIZE]




[SIZE=+1]قبر امام اهل سنت بخاري ، در شهر خرتنك ازبكستان :[/SIZE]
















[SIZE=+1]طلا كاري داخل حرم بخاري :[/SIZE]



قبر امام اهل سنت ابو حنيفه :








[SIZE=+1]قبر صلاح الدين ايوبي:[/SIZE]



[SIZE=+1]قبر معاوية بن ابي سفيان:[/SIZE]




[SIZE=+1]قبر عمر مختار:[/SIZE]




[SIZE=+1][/SIZE]
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
[SIZE=+1]قبر محمد الخامس در رباط مراكش :[/SIZE]






[SIZE=+1]قبر امام اهل سنت محمد شافعي :[/SIZE]




[SIZE=+1]قبر شيخ احمد تجاني (رهبر فرقه تجانيه از صوفيه اهل سنت) :[/SIZE]




[SIZE=+1]قبر جمال عبد الناصر :[/SIZE]




[SIZE=+1]قبر سيده نفيسه در مصر :[/SIZE]




[SIZE=+1]قبر محيي الدين ابن عربي :[/SIZE]





[SIZE=+1]قبر يحياي نبي در مسجد اموي دمشق :[/SIZE]



[SIZE=+1]قبر جلال الدين سيوطي :[/SIZE]



[SIZE=+1]قبر خالد بن وليد :[/SIZE]








[SIZE=+1]قبور ائمه بقيع در گذشته:[/SIZE]








[SIZE=+1]قبور ائمه بقيع در حال حاضر :[/SIZE]



[SIZE=+1]مقايسه ضريح ائمه بقيع:[/SIZE]

 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
دو مفتي کور وهابي

دو مفتي کور وهابي

مفتي سابق و فعلي وهابي عربستان سعودي هر دو کور ظاهري و باطني بوده‌اند.



شيخ عبدالعزيز بن عبدالله آل الشيخ - مفتي اعظم عربستان سعودي



شيخ عبدالعزيز بن باز - مفتي اعظم سابق عربستان سعودي

 
بالا