برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا ازیاد مبر



[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بهت نمي گم دوست دارم

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ولي قسم مي خورم دوست دارم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بهت نمي گم كه هر چي بخواي بهت مي دم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چون همه چيزم تويي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
نمي خوام خوابتو ببينم
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چون تو خيلي خوش تر از خوابي[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]

اگه يه روزي چشمات پر از اشك شده دنبال يه شونه گشتي كه گريه كني
صدام كن
بهت قول نمي دم كه ساكتت كنم منم پا به پات گريه مي كنم

اگه دنبال مجسمه سكوت مي گشي تا سرش داد بزني
صدام كن قول ميدم ساكت بمونم

اگه دنبال خرابه مي گشتي تا نفرت خودتو توش خالي كني

صدام كن
قلبم تنها

خرابه ي وجود توست
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بهت نمي گم دوست دارم[/FONT]
[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مهربانم !

نگاهت را بارها دیدم بی آنکه چشمانم بی نور شده باشند ،

دستانم همچنان پر توان در دست توست ،

گامهایت بسویم از شماره خارج شده و من هنوز پایی دارم پویا و در حرکت ...

عاشقانه هایت تا لابیرنت های گوشم رسوخ کرده و من شنواتر از همیشه ام !

پایه های تخت پادشاهیت را بر بیکرانه دلم استوار کرده ای و من هنوز دلم را تقدیمت نکرده ام !!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برای تو مینویسم
از حسی که هر روز در قلبم جاریست و هر روز نامت بر زبانم جاریست
نگاهم هر روز به دورتر از خودم مینگرد تا تو را تماشا کند
رسم عاشقی را به من اموختی ولی هنوز نیاموختی هرگاه که دلتنگت میشوم چگونه ارام گیرم
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام تردید های من
دردوستت دارم های تو
بی معنا شدند
هرگز تصور نمی کردم
که روزی اینچنین به دام عشق گرفتار شوم
و همچون کبوتری دلبریده از دنیا
در بند چشمانت اسیر شوم
هر روز که می گذرد
قلب کوچکم بیش از دیروز تو را می خواهد
آری
اکنون دیگر بدون عشق تو خواهم مرد
من بیمار عشق توام
و تنها طبیب من
دستان هستی بخش توست
پروانه ی خیالم
هر لحظه شمع چشمانت می جوید
ولی افسوس
که تلاشش بی حاصل است
دنیا را نمی خواهم
آسمان را نمی خواهم
جون تویی دنیای من
و آسمان همان چشمان توست
و حتی نفس هایت،نفس های من است
و اگر روزی دیگر بر نیایند
بی شک خواهم مرد


 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاهزاده نازنین
من در چشم تو کتاب زندگی را میخوانم
و هر بار که مژه های تو به هم می خورد
یک صفحه از این زندگی را برای من ورق میزند
دوستتت دارم بهترین من


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاهزاده نازنین
من در چشم تو کتاب زندگی را میخوانم
و هر بار که مژه های تو به هم می خورد
یک صفحه از این زندگی را برای من ورق میزند
دوستتت دارم بهترین من



فقط با تو
زیباست این زندگی با تو ، فقط با تو !
زیباست لحظه های عاشقی ، با تو ، تنها در کنار تو!
زیباست لحظه غروب ، با تو ، فقط به یاد تو!
آن لحظه که با تو هستم ، بهترین لحظه زندگی ام است که دلم نمیخواهد آن لحظه بگذرد!
دلم میخواهد آن لحظه که در کنار تو هستم هیچگاه به پایان نرسد!
زیباست این زندگی در کنار تو ، فقط با عشق تو!
زیباست لحظه ای که در زیر باران قدم میزنم ، یا با تو و یا به یاد تو!
این زندگی زیباتر از گذشته میگذرد چون با تو و عاشق تو هستم!
این لحظه ها عاشقانه تر از همیشه میگذرد ، چون با تو و به یاد تو هستم!
خوشبخت است این قلب عاشق من ، چون تنها تو را دوست دارد!
تنها تو را ، فقط تو را ، با تو می ماند ، عاشقانه می ماند و هیچگاه تو را تنها نمیگذارد!
میگویم دوستت دارم چون لایق این دوست داشتنی ، فقط تو لایق این عشق
بی پایان منی!
می گویم با تو می مانم ، عاشقتر از همیشه ، فقط با تو ، چون تنها تو سرپناه این قلب عاشق منی !
عشق من و تو ماندگار است ، تا ابد ، برای همیشه ، فقط با هم ، تنها در کنار هم!
زیباست کلام عشق ، شیرین است لحظه های با تو بودن ، فقط با تو ، و آن قلب مهربان تو!
عشق من و تو برای همیشه در خاطره ها و یادها می ماند ، یک عشق ابدی و بی پایان!
لبخند عشق همیشه بر لبان من جاریست ، فقط با تو ، و به عشق تو!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه کسی می داند که تو در پیله ی خود تنهایی ؟

چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟


پیله ات را بگشا


تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی





_ من به پروانه شدن نمی رسم ،


حرمت فاصله مون و کم نکن ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این همه واژه

و من از سکوت لبریزم

انگار کابوس این روزهای خاکستری

سایه انداخته به خیال من...

حوالی این ساعت های بارانی

جای زیادی برای رفتن ندارم

غیر از

آغوش تو

یا

کوچه پس کوچه های این شهر غریب....
 

DOZI

اخراجی موقت
:gol::gol:هر گز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را هر گز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را:gol::gol:
 

elnz

عضو جدید
همیشه باید کسی باشد
که معنی سه نقطه های انتهای جمله هایت را بفهمد...
همیشه باید کسی باشد
تا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد.
باید کسی باشد
که وقتی صدایت لرزید ،بفهمد
که اگر سکوت کردی، بفهمد
بفهمد به توجهش احتیاج داری
بفهمد که درد داری
که زندگی درد دارد
که دلگیری...!!
همیشه باید کسی باشد
همیشه...........
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

:gol:شاهزاده نازنینم من با عطر حضور تو به همه دنیا می نازم



در لحظات پا ک وعاشقانه بی تکلف دلم رابه تو می بازم



میخواهم بعد از این بهترین ترانه ها راباوجود تو بسازم



تو انقدر خوب ومهربان بودی که بی بهانه شدی محرم رازم



دیگر نازنین بدون چشمان پرسخاوت وبی ریای تو معنی نداره



تو اومدی و با مهربانی های بی حد و اندازات شدی نقطه آغازم



من پرنده ای بال و پر شکسته بودم و تو بودی که شدی پر پروازم



من تا ابد در کنار تو می مونم, زیبا من با عشق تو سر فرازم :gol:

 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برای تو نوشتم از احساس ناب دوست داشتنم ولی تو کمی فاصله گرفتی و ارام دور شدی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاه بی تاب می شوم از این همه حوصله ای که ثانیه ها دارند، و هیچ گاه هم سَر

نمی رود ... و چه بی پایان گِردی ساعت روی دیوار را دور می زنند و چه

بی عار، دوباره و دوباره و دوباره طی می کنند این مسیر هزار باره را!!


اما، همیشه... همیشه ی همیشه ، یک امید حقیقی، گرچه دور، اما گرم و نورانی،

قدم هایم را به خود می کِشد...

و دست هایم را می گیرد و با خود می بَرَد، به آن سوی دلتنگی ها، و جدایم

می کند از این روز و شب های تکراری بی پایان... و جدایم می کند از این همه فکر

و خیال دنیای بزرگترها!!


می خواهم بچه شوم، و بچه بمانم! خسته ام از تمام مسئولیت ها و نگرانی ها و

تصمیم های «بزرگتر» بودن!!


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیدار باش

تا از عمارت خواب شبانه ام

واز پستوی رویایت

بر بام چشمانت سرک بکشم

واز میان فاصله هایمان

برگی از دفتر مهربانیت بچینم

بیدار باش

با من

تا سحر

تا ابتدای زیستن
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بازم دلم گرفته...همیشه دلم در تلاطم غمها بوده... تا خواستم به چیزی عادت کنم اونم در اوج بودن از دست دادم... الانم از نبودن تو دیونه شدم... دیونه ای که با همه دیونه هایی که تا حالا دیدی فرق میکنه دیونه ای که با عشق تو فقط عاقل میشه... دیگه صبر و حوصله ام کاری برام نمیکنه... دیگه قهرم با همه حتی با تو...(تو جدی نگیر) نمیدونم چرا با اینکه این همه از اعماق وجوم صدات میکنم به دادم نمیرسی... مگه تو معبود من نیستی... مگه تو الهه ی من نیستی... مگه تو قسم نخوردی هیچی منو از یادت نمی بره... دیگه خسته شدم از بس تو اتاق خالی از وجودم خودم را حبس کردم به احترام عشق پاکت خودمو حبس کردم... شاید بگی چه ربطی داره حبس کردنم در اتاق به عشق تو؟ خوب فدات بشم میگم برات: من اینجا خودمو زندونی کردم که خاطراتت پر رنگتر از همیشه بشه... در این سکوت تنهایی تنها به تو بیاندیشم... بیزارم از جمع بودن... من می خواستم فقط با تو جمع بشم و حاصل جمع شدنمون عشق بی نهایت باشه... ولی افسوس که تو رو داشتن خیالی بیش نبود... و عشقمون تفریق شد... دلم تیکه تیکه شد ولی با این حال روی هر تیکه اش حک شده من دوستت دارم... من دلم می خواد هنوزم ناز نگاتو بکشم... من دلم می خواد هنوزم شادیهام را با تو قسمت بکنم... آخه من جزء تو کسی رو ندارم... الانم دلم می خواد همه غمهات فقط مختص من باشه... وقتی از کوچه مون میرم بیرون دلمم نمیاد به سمت چپ نگاه کنم چون سمت چپ نگاهم کوچه ای است پر از خاطرات با تو بودن پر از مهربونیات پر از دلتنگیهات پر از آرزوهای محال رفته... پر از نگاههای غریبت پر از تبسم هایت... کوچه ای است که منزلی در آن است منزلگاهی که زمانی عشقی شیرین در آنجا می زیست... و عطر نفسهای گرمش در اینجایی که منم حس میشد... ولی الان چی؟ دیگه نیستی رخت سفر بستی از این دیار ما... و خیلی زودتر از آمدن پاییز همانند پرستوها کوچ کردی... پرستو عاشقم به کجا رفتی که هنوز چشم به آسمان دوخته ام... من منتظرم... تو رو خدا برگرد... هر شب در پشت بام خانه مان همانند گذشته به چشمک زدن ستارگان می نگرم و دنبال ستاره بختمون می گردم... و روزهای رفته ی را می جویم... دلم می خواد با قرص شدن کامل ماه تو برگردی... میدونم آرزوی محالیه... ولی بذار با همین حرفا الکی خوش باشم... دلم می خواد وقتی که از دور دستها می آیی بفهمی دیونه ات چقدر به یادت بوده و اون جوری که فکر میکردی بی خیال از تو و روزگارت نبوده... و با دیداری دوباره خستگی سفر و روزهای بی هم بودن از تنت بیرون بشه... زندگی نویی بسازیم... نمیدونم اون روز هست یا بازم دل بستم به رویا آمدنت...
بخدا در دل و جانم نیست:: هیچ جز حسرت دیدارش::
سوختم از غم و کی باشد:: غم من مایه آزارش::
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تقدیم به تو


[FONT=times new roman,times,serif]توی یک نامه نوشتم : همه زندگیم شدی تو[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]
تو جوابم دادی اما : زندگی هست ، اما بی تو​
[/FONT][FONT=times new roman,times,serif]
من نوشتم که : یه روزی دل را باختم توی چشمات​
[/FONT][FONT=times new roman,times,serif]
تو به من می گی که : اون روز هوسی بوده تو چشمات​
[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم که : هوس هم ،*می تونه یه عشق پاک شه[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی : زندگی هم ، می تونه بی تو بنا شه[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم که :*شدم آب ، همچو شمعی رو به دریا[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی : خسته ام من ، رفته ای دیگه ز یادا[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم : اما اینجا ، همه یاد تورو کردن[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی : اینه دنیا ، دل به دیگری سپردن[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم : چه کنم من ، که بشی تو یار خونم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی : زندگیتو ، یه کتاب کن تا بخونم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم که : کتابه ، زندگیم همش تو هستی[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی : که دروغه ، حالا حتماً دیگه مستی[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم :*آره مستم ، مستِ اون چشمای نازت[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی : تو دروغی ، بسه دیگه نمی خوامت[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم که : می میرم اگه گفتی « نمی خوامت »[/FONT]​
[FONT=times new roman,times,serif]
تو نوشتی : نمی خوامت ، نمی خوامت ، نمی خوامت​
[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم با تمنا : دیگه بس کن که شدم اب[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی : این سرابه ، زندگیتو نده بر آب[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم که : سرابم واسة من یه امیده[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی که :*دیوونه ، این امیده نا امیده[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم : نگو اینو ،*من امیدم به جوابت[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی : این جوابت ، من که گفتم ..... نمی خوامت[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم : اشکای من ، شده بدرقة راهت[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی : عاشقی کن ، بگذر از من با نگاهت[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم : عاشقم من ، عاشق یه لحظه با تو[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی : خسته ام من ، خسته از حکایت تو[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم که : می خونم من لالایی واسه خوابت[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی که جدایی ، بهترین داروی خوابت[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم که : جدایی ، می شکنه قلبمو جانا[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]تو نوشتی : چه کنم من ، این یه رسمه توی دنیا[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]من نوشتم : حالا که تو ، داری می ری بهترینم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]منم از غصه می میرم ، تا که دوریتو نبینم[/FONT]​
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفتی دوستت دارم . قلبم تندتر از همیشه تپید لبخند زدم و باورت کردم با اینکه می دانم لبها دروغ می گویند . با صدایت مرا نوازش کردی تپش قلبت را حس کردم مهربان و پاک بود در اغوشت غرق محبت شدم به تو تکیه کردم و ارام شدم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مينويسم...
برای تویی که سبزی و صبور و بزرگ و پاک و زلال ...
برای دست هایت که عمیق اند و پذیرا و بی انتهاااااااااااا ...
برای چیزی که همیشه همراهم بوده... که توی سایه و روشن های زندگی همقدم رهسپاری های من شده...
که تمام زمزمه های شبانه ام وحرفهای به تکرار شنیده ام در روزهای زندگی را برایش همیشه قصه وار خوانده ام...
تو دستهایم را بگیر...شانه های امن وپر احساس خود را برای لحظه ای هدیه ای بر بی تابی و اندوه من کن...​

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نیستش

نمیدونم كجاست ... چه میكنه ... ولى میدونم كه ندارمش !

هیچوقت نخواستم كه تورو با چشمات به یاد بیارم ؛

نمیخواستم كه تورو تو گم*ترین آرزوهام ببینم ؛

نمیخواستم كه بى*تو به دیوارها بگم ، هنوزم دوستت دارم ...

آخه تو هول*وهواى پریشونیا ، تو رو نداشتم !

تو گیرودار اى بابا دل تو هیچ ، حال اون خوش ؛ اى بى*مروت !

دیگه دلى میمونه كه جور دل كبوتر بتپه ، كه با شما از جون زندگیش بگه ؟!

بگه كه هنوز زنده*است ...

اگه صدا ، صداى منه ؛ نفس ، اگه نفس تو

بذار كه اون خوش*غیرتاش بدونن كه دل ، دِله* و این دیگه دل نیست !

دیگه دل نمیشه !

نه دیگه این واسه ما دل نمیشه ...



نمیدونم شاعرش كیه

هركى سرودش خیلى قشنگ حرف زده

نمیدونم چرا دلتنگى رهام نمیكنه ؛* نمیدونم دلتنگ چیم ...

میدونم كه دلم خیلى تنگه !

خیلى .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

وقتی ...

وقتی که دیگر نبود

من به بودنش نیازمند شدم.

وقتی که دیگر رفت

من به انتظار آمدنش نشستم.

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد

من او را دوست داشتم.

وقتی او تمام کرد

من شروع کردم.

وقتی او تمام شد

من آغاز شدم.

و چه سخت است تنها متولد شدن

مثل تنها زندگی کردن است،

مثل تنها مردن
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اي نازنين لبانت را از خنده باز کن
تا بتوانم عشق را درسرخي وقشنگي لبانت دريابم
وبايک بوسه مزه عشق را بچشانم
و پشت ميله هاي قفس غم آوارگي ايم را احساس نکنم
تا از بيهودگي نجات يابم
اي نازنين اگه تو بخواهي از من جدا شوي
آسمان چشم ها يم ابري خواهد شد
تيرگي آن را مي پوشاند
و قطره قطره اشک را بر گونه ام نمايان مي کوند
بيا که تنها نگاهم به دنبال توست

اي نازنين يار
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برای تو خواهم نوشت ااز تمام دل تنگی که بعد از تو در وجودم رخنه کرد هرگز نخواهم نوشت برای کسی اخر دیگران نامحرم اند اخر انها نمیداند چه عشقی در این قلب وجود دارد و به چه امیدی هنوز نفس میکشم اری دل تنگتم اما تو در فاصله ها گم شده ای و من منتظر تا برگردی کنارم
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:gol:شاهزاده من

دیگه دوستت ندارم.گرچه میدونم از وقتی تو رفتی خزون بی بهارم

اما صادقانه اعتراف میکنم دیگه تو رو قبول ندارم! همین روزاست که قلبتو پس بیارم.

اخماتو توی هم نکن, گل دوست داشتنی من.به من هم حق بده ازتو انتظار نداشتم

فکر میکردم تا ابد تو می مونی کنارم. اما وقتی تو نیستی

چه نشونه ای بیارم؟ که باتو به آینده وسرنوشتم امیدوارم!

گل ناز و مهربونم دیگه دوستت ندارم.


بهتره پا روی احساس و قلبم بذارم.

تورا برای همیشه فراموش کنم.به یاد نیارم
:gol:




 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاهزاده من ديگه مجبور نيستي هر جا كه ميري
ازم اجازه ي رفتن بگيري
ميشه با هر كي كه ميخواي بجوشي
اصلا هرچي دلت ميخواد بپوشي
ميشه به هر كي كه ميخواي دل ببندي
يا با غريبه ها بگي،بخندي
وقتي دير ميكني يا ميري جايي
ديگه نيستم بهت بگم:كجايي؟
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی بودنت ارامم میکند و گاهی نبودنت انقدر ملتهبم و دل تنگم میکند که حاضرم در ان لحظات تنها مرگ را انتخاب کنم دوستت دارم اخر تنها در کنار توست که به ارامش رسیدم در کنار توست که توانستم دوباره بفهمم باید جنگید برای خواستن تمام چیزهایی که دوست دارم ولی نمیدانم برای داشتن تو با چه بجنگم وقتی حس میکنم هیچ نیازی نیست بجنگم و روزی خودت به سراغم میایی و میگویی که دوستم داری
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اعتراف

اعتراف





هرجا تو باشی دل من همون جاست





حتی اگه فاصلمون یه دنیاست..



 
آخرین ویرایش:

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام میگویم همیشه در قلبمی و کسی جز تو در قلبم جا ندارد
 

مي مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود
خیلی وقته برات چیزی ننوشتم.
کلی جرف دارم که بنویسم
اما همشو بی خیال
فقط میگم
دوست دارم
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا