mreza0
عضو جدید
بسم الله
يه بار ديگه بخون شايد كه
[FONT="]مامان[/FONT]
[FONT="]رفت بخوابد [/FONT]
[FONT="]رفت بخوابد [/FONT]
[FONT="]مامان و بابا داشتند [/FONT] [FONT="]تلویزیون تماشا می کردند که مامان[/FONT] [FONT="]گفت:"من خسته ام[/FONT]
[FONT="]و دیگه دیروقته، می رم که [/FONT]
[FONT="]بخوابم" مامان بلند شد،به[/FONT]
[FONT="]آشپزخانه رفت و[/FONT]
[FONT="]مشغول تهیه ساندویچ های[/FONT]
[FONT="]ناهارفردا شد،سپس ظرف ها را[/FONT]
[FONT="]شست،برای شام فردا[/FONT]
[FONT="]از فریزر گوشت بیرون آورد،قفسه ها[/FONT]
[FONT="]را مرتب کرد، شکرپاش را پرکرد،ظرف[/FONT]
[FONT="]ها[/FONT]
[FONT="]را خشک کردو در کابینت قرار[/FONT]
[FONT="]دادو کتری را برای صبحانه فردا[/FONT]
[FONT="]ازآب[/FONT]
[FONT="]پرکرد.بعدهمه لباس های کثیف[/FONT]
[FONT="]رادرماشین لباسشویی ریخت،پیراهنی[/FONT]
[FONT="]را[/FONT]
[FONT="]اتوکردودکمه لباسی را دوخت.اسباب[/FONT]
[FONT="]بازی های روی[/FONT]
[FONT="]زمین راجمع کردودفترچه[/FONT]
[FONT="]تلفن را سرجایش درکشوی میز[/FONT]
[FONT="]برگرداند.گلدان ها را آب داد، سطل[/FONT]
[FONT="]آشغال اتاق[/FONT]
[FONT="]را خالی کردو حوله خیسی را روی بند[/FONT]
[FONT="]انداخت.بعد ایستادو خمیازه ای[/FONT]
[FONT="]کشید[/FONT]
[FONT="]و دیگه دیروقته، می رم که [/FONT]
[FONT="]بخوابم" مامان بلند شد،به[/FONT]
[FONT="]آشپزخانه رفت و[/FONT]
[FONT="]مشغول تهیه ساندویچ های[/FONT]
[FONT="]ناهارفردا شد،سپس ظرف ها را[/FONT]
[FONT="]شست،برای شام فردا[/FONT]
[FONT="]از فریزر گوشت بیرون آورد،قفسه ها[/FONT]
[FONT="]را مرتب کرد، شکرپاش را پرکرد،ظرف[/FONT]
[FONT="]ها[/FONT]
[FONT="]را خشک کردو در کابینت قرار[/FONT]
[FONT="]دادو کتری را برای صبحانه فردا[/FONT]
[FONT="]ازآب[/FONT]
[FONT="]پرکرد.بعدهمه لباس های کثیف[/FONT]
[FONT="]رادرماشین لباسشویی ریخت،پیراهنی[/FONT]
[FONT="]را[/FONT]
[FONT="]اتوکردودکمه لباسی را دوخت.اسباب[/FONT]
[FONT="]بازی های روی[/FONT]
[FONT="]زمین راجمع کردودفترچه[/FONT]
[FONT="]تلفن را سرجایش درکشوی میز[/FONT]
[FONT="]برگرداند.گلدان ها را آب داد، سطل[/FONT]
[FONT="]آشغال اتاق[/FONT]
[FONT="]را خالی کردو حوله خیسی را روی بند[/FONT]
[FONT="]انداخت.بعد ایستادو خمیازه ای[/FONT]
[FONT="]کشید[/FONT]
[FONT="]کش وقوسی به بدنش دادو به طرف اتاق[/FONT]
[FONT="]خواب به حرکت درآمد،کنار میز[/FONT]
[FONT="]خواب به حرکت درآمد،کنار میز[/FONT]
[FONT="]ایستادو یادداشتی برای معلم نوشت[/FONT]
[FONT="]،مقداری پول را برای سفر[/FONT]
[FONT="]،مقداری پول را برای سفر[/FONT]
[FONT="]شمردوکنارگذاشت و کتابی را که زیر[/FONT]
[FONT="]صندلی افتاده بود برداشت.بعد کارت[/FONT]
[FONT="]تبرکی را برای تولدیکی از دوستان[/FONT]
[FONT="]امضا کردو در پاکتی گذاشت، آدرس[/FONT]
[FONT="]را[/FONT]
[FONT="]روی آن نوشت و تمبر چسباند؛[/FONT]
[FONT="]صندلی افتاده بود برداشت.بعد کارت[/FONT]
[FONT="]تبرکی را برای تولدیکی از دوستان[/FONT]
[FONT="]امضا کردو در پاکتی گذاشت، آدرس[/FONT]
[FONT="]را[/FONT]
[FONT="]روی آن نوشت و تمبر چسباند؛[/FONT]
[FONT="]مایحتاج را نیز روی کاغذ نوشت و[/FONT]
[FONT="]هردورا[/FONT]
[FONT="]درنزدیکی کیف خودقرارداد[/FONT].
[FONT="]سپس دندان هایش[/FONT]
[FONT="]رامسواک زد[/FONT]
[FONT="]هردورا[/FONT]
[FONT="]درنزدیکی کیف خودقرارداد[/FONT].
[FONT="]سپس دندان هایش[/FONT]
[FONT="]رامسواک زد[/FONT]
.
[FONT="]باباگفت: "فکرکردم گفتی داری می[/FONT]
[FONT="]ری بخوابی" و مامان گفت:" درست[/FONT]
[FONT="]شنیدی[/FONT]
[FONT="]دارم میرم[/FONT]."
[FONT="]باباگفت: "فکرکردم گفتی داری می[/FONT]
[FONT="]ری بخوابی" و مامان گفت:" درست[/FONT]
[FONT="]شنیدی[/FONT]
[FONT="]دارم میرم[/FONT]."
[FONT="]سپس چراغ حیاط راروشن کردودرها را[/FONT]
[FONT="]بست[/FONT]
[FONT="]بست[/FONT]
.
[FONT="]پس ازآن به تک تک بچه ها سرزد،چراغ[/FONT]
[FONT="]ها راخاموش کرد،لباس های به هم[/FONT]
[FONT="]ریخته را به چوب رختی آویخت،[/FONT]
[FONT="]پس ازآن به تک تک بچه ها سرزد،چراغ[/FONT]
[FONT="]ها راخاموش کرد،لباس های به هم[/FONT]
[FONT="]ریخته را به چوب رختی آویخت،[/FONT]
[FONT="]جوراب های کثیف را درسبد[/FONT]
[FONT="]انداخت،با یکی از[/FONT]
[FONT="]بچه ها که هنوز بیداربودو تکالیفش[/FONT]
[FONT="]را انجام می داد گپی زد،ساعت را[/FONT]
[FONT="]برای[/FONT]
[FONT="]انداخت،با یکی از[/FONT]
[FONT="]بچه ها که هنوز بیداربودو تکالیفش[/FONT]
[FONT="]را انجام می داد گپی زد،ساعت را[/FONT]
[FONT="]برای[/FONT]
[FONT="]صبح کوک کرد، لباس های شسته را پهن[/FONT]
[FONT="]کرد،جا کفشی را مرتب کردو شش چیز[/FONT]
[FONT="]دیگررابه فهرست کارهای مهمی که[/FONT]
[FONT="]باید فردا انجام دهد،اضافه[/FONT]
[FONT="]کرد.سپس به[/FONT]
[FONT="]دعاو نیایش نشست[/FONT].
[FONT="]کرد،جا کفشی را مرتب کردو شش چیز[/FONT]
[FONT="]دیگررابه فهرست کارهای مهمی که[/FONT]
[FONT="]باید فردا انجام دهد،اضافه[/FONT]
[FONT="]کرد.سپس به[/FONT]
[FONT="]دعاو نیایش نشست[/FONT].
[FONT="]درهمان موقع بابا تلویزیون[/FONT]
[FONT="]راخاموش کردو بدون[/FONT]
[FONT="]اینکه شخص خاصی مورد نظرش[/FONT]
[FONT="]باشد گفت[/FONT]: " [FONT="]من میرم بخوابم" و[/FONT]
[FONT="]بدون توجه به هیچ چیز دیگری،[/FONT]
[FONT="]راخاموش کردو بدون[/FONT]
[FONT="]اینکه شخص خاصی مورد نظرش[/FONT]
[FONT="]باشد گفت[/FONT]: " [FONT="]من میرم بخوابم" و[/FONT]
[FONT="]بدون توجه به هیچ چیز دیگری،[/FONT]
[FONT="]دقیقاً[/FONT]
[FONT="]همین کارراانجام داد[/FONT]!!!!!!
[FONT="]همین کارراانجام داد[/FONT]!!!!!!
و قضى ربك الا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا اما يبلغن عندك الكبر احدهما او كلا هما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا كريما؛ (۲۵۱)
پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر خود احسان كنيد؛ اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها حتى اف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى.
پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر خود احسان كنيد؛ اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها حتى اف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى.