به نظر من زندگی فقط تلاش هست امید لازمه ولی چند برابرش تلاش لازمه
اینو قبول ندارم!به نظر من زندگی فقط تلاش هست امید لازمه ولی چند برابرش تلاش لازمه
والا این کتاب و فیلمش رو چند سال پیش دیدم اما برام سخت بود همه چیزاش رو باورکنم ..مثلا برای اینکه برم دانشگاه قبلا اول صبح ساعت 5 میامدم سر اتوبان می استادم باور کن همه اش می گفتم خوب این قانون جذب اگه درست باشه من باید زیاد اینجا منتظر نشم ...اما هر گاه به قانون جذب فکر می کردم بیشتر طول می کشید تا ماشین گیر بیارم تا اینکه به کلی این مشکل بربطرف شد....این شد که دیگر به کتاب راز اعتقاد ندارم
ممنون حامد جان...!درست است که دنیا در نگاه انسان معنی پیدا می کند و عینک مان هر رنگی که باشد دنیا را به همان رنگ می بینیم ولی این دید ماست که عوض می شود و نه واقعیت دنیا. شاید ما بخواهیم تصور کنیم که سقراط شاگرد افلاطون بوده است و مدام این مطلب را به خود تلقین کنیم ولی دنیا به خواست ما واقعیتش را انکار نمی کند که افلاطون شاگرد سقراط بوده است و نه برعکس. نباید فراموش کنیم که دنیا همواره به دلخواه ما نمی گردد. فیلم راز طوری از قانون جاذبه صحبت می کند گویی این قانون، تنها قانون کائنات است در حالی که قوانین فراوانی در این دنیا وجود دارد و یک قانون نمی تواند قانون دیگر را نقض کند. به طور مثال در جایی از فیلم گفته می شود اگر تصور کنید که جوان هستید روز به روز جوان تر می شوید در حالی که می دانیم پیر شدن و مرگ یکی دیگر از قوانین کائنات است و به قول قرآن ((ومن نعمره ننکسه فی الخلق)) هر کس که عمرش را افزایش می دهیم از خلقتش می کاهیم و پیر می شود. در واقع قانون جاذبه فیلم راز فقط در محدوده خودش می تواند کار کند و نمی تواند وارد قلمرو سایر قوانین شود. به نظر، این دیدگاه که هر آنچه انسان بخواهد همان می شود بیش از حد اومانیستی و انسان مدارانه است در حالی که انسان دین مدار خداوند را محور عالم هستی می داند که با اراده و قوانین او دنیا اداره می شود البته نمی توان منکر قدرت نامحدود ذهن انسان شد ولی خواست های انسانی در صورتی که مطابق با قوانین الهی و خواست خداوندی باشد ضمانت اجرایی خواهد داشت و در واقع از خدا باید چیزی را طلب کرد نه از غول چراغ جادو که ما را سرور خود می داند. سرور و مولای ما خداست و همه خواسته ها به وسیله او اجابت می شود.
در جای دیگری در فیلم گفته می شود که در دنیا بیشتر از نیاز کل بشریت عشق و لذت و ثروت وجود دارد و دنیا بسیار سخاوت مند تر از آن است که به بعضی از انسان ها چیزی نرسد. اما امروزه شاهدیم که کشورهای توسعه یافته غربی همه چیز را برای خود می خواهند. به طور مثال فرض کنید روستای بالا آب رودخانه را بر روی روستای پایین ببندد در این حال مسلمآ نمی توان انتظار داشت که اهالی روستای پایین با تصویر سازی ذهنی، آب به دست بیاورند بلکه آنها باید برای به دست آوردن آب مبارزه کنند و مبارزه چیزی است که فیلم راز با آن مخالف است. در حالی که رمز موفقیت و پیشرفت بشر در واقع مبارزه با نا ملایمات و سختی هاست نه تصویر سازی و دل خوشی که( بزک نمیر بهار میاد کمپوزه با خیار میاد). به طور مثال در عصر روشنگری روشنفکران با رویکردی انتقادی شروع کردند به مبارزه با افکار خرافی و دنیا به اینجایی رسید که الان هست و یا مردم ایران گفتند شاه را نمی خواهیم و با مبارزه، حکومت پهلوی را سرنگون کردند و بسیاری از کشورها با مبارزات خود از شر استعمار خلاص شدند ولی فیلم راز معتقد است اگر مبارزه کنیم و روی چیزی که نمی خواهیم تمرکز کنیم بیشتر آن چیز را جذب می کنیم!!! این تفکر درست مانند تفکر مارکس که دین را افیون توده ها می دانست فقط با هیپنوتیزم انسان ها و خواب کردن آنها و دل خوش کردن آنها به تصویر های ذهنی!!! باعث می شود انسان دست از تلاش و مبارزه بر دارد تا کشورهای غربی بیش از پیش به کشتار انسان ها و غارت منابع کشورهای دیگر اقدام کنند. فیلمی که می گوید: مبارزه نکنید راز موفقیت را بیان نمی کند بلکه راز فرو رفتن در دنیای خیال را توصیه می کند در واقع این فیلم راز بقای نظام سرمایه داری و استعماری است تا با سرگرم کردن مردم به تخیلات به اهداف خود برسد. به واقع من این فیلم را به شدت فیلمی استعماری می دانم و یاد ضرب المثل انگلیسی می افتم که (( اگر به شما تجاوز شد مبارزه نکنید لذت ببرید)). در واقع نه تنها این حرف ها، جدید نیست بلکه بارها توسط این افکار از انسانها سو استفاده شده است افکاری که ما را یاد شرکت های هرمی چون گلدکوئست می اندازد که با آموزش این تصویر سازی ها به دنبال سو استفاده از روابط انسانی برای پر کردن جیب خود هستند و کم نیستند روان شناسان و مجلات زرد که با بلغور کردن این افکار سعی در فروش نشریات و خدمات خود دارند و این مشکل تاریخی جامعه شناسان و روان شناسان بازاری است چرا که روان شناسان بازاری به دنبال تسکین و تزریق آرام بخش و تخدیر انسان ها هستند و جامعه شناسان با رویکردی انتقادی به دنبال حل مشکل به شکل ریشه ای هستند و این گونه است که روان شناسان در کلینیک های شان پول پارو می کنند و جامعه شناسان همواره در زندان و سانسور و تحریم به سر می برند و خلاصه بسیار جالب است که این فیلم بدون حضور یک منتقد و تحلیل گر با سواد در طول دو هفته چهار بار از صدا و سیما پخش شود و پیرمرد بی سوادی که تنها هنرش احتمالآ روحیه دادن به بچه های پشت کنکوری است در مورد این فیلم صحبت می کند.
البته اینکه انسان آرمانهایی داشته باشد و به آنها بیاندیشد بسیار مطلوب است چنانچه خود من هم بسیار آرمان گرا هستم و همیشه با کسانی که تسلیم واقعیت ها شده اند مخالفت کرده ام ولی معتقدم برای رسیدن به این آرمانها و تصویرهای ذهنی باید مبارزه کرد و مبارزه آن چیزی است که اسلام نام آن را جهاد می گذارد در واقع جهاد فقط مبارزه سلبی نیست در واقع این کافی نیست که بگوییم چه چیز را نمی خواهیم بلکه علاوه بر آن، جهاد فعالیتی ایجابی است یعنی تلاش و کوشش برای رسیدن به چیزی که می خواهیم و قانون الهی این است که : ((والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)) کسانی که در راه ما تلاش می کنند به راههای درست هدایتش می کنیم. مواظب باشید فریب فیلم راز را نخورید.
هم باید با چیزی که نمی خواهیم مبارزه کنیم و هم باید برای چیزی که می خواهیم مبارزه کنیم.
سلام.
مرسي از همه دوستان
ببخشيد كه من اسم همه را نمي دانم كه تشكر كنم.
من كتاب را شروع كردم. مي خواهم جمله بسيار زيبايي كه خواندم و برايم جالب بود را برايتان بنويسم.
يكي از موضوعات مهم در راز اين است كه ما مي توانيم بدبختي را به خوشبختي، تهديدها را به فرصت ها، و مشكلات را به راه حل ها تبديل كنيم. به قول ظريفي اگر حرف ميم را از «مشكلات» برداريم تبديل به «شكلات» مي شود.
امید عزیز خیلی زیبا بیان کردند، تا الان چه اهدافی رو بدست اوردیم و هدف بعدی چیست ....
یه سوال، این درسته که ما با این ذهنیتی که داریم ( ذهنیتی کاملن ایرانی ) در همین ابتدای کار بریم به سراغ اینکه ...
من الان منتظر تاکسی هستم، تا 5 دقه دیگه حتمن تاکسی میرسه
آیا این عقیده درسته ؟
بهتر نیست ابتدا ذهنمون رو روشن کنیم، وقتی ذهنمون به سمت مثبت اندیشی بره، به طبع زندگی رو با طعم شیرینش حس میکنیم و همیشه نیمه پر لیوان رو میبینیم
کاری کنیم که این حرف ( تاکسی 5 دقه دیگه میرسه ) دیگه به ذهنمون خطور نکنه، بلکه توی ذهنمون باشه
1-از خونه میزنیم بیرون، و تا مقصد تنها 30 دقیقه وقت داریم، به حتم توی این مدت زمان ما به مقصد میرسیم
2-حال یا تاکسی زودتر میرسه یا دیرتر
وقتی بخش اول رو مد نظر داشته باشیم، بخش دوم خود به خود طوری ساخته میشه که تاکسی ما رو سر ساعت به مقصد برسونه
از نظر من، راز وسیلهایست برای اینکه افکار منفی رو از خودمون دور کنیم و افکار مثبت رو وارد زندگیمون کنیم
وقتی عادت کردیم به مثبت اندیشیدن، ذهن ما به سمت خواستههای مطلوب میره، و بعد از این مهمه که قانون جذب خودش رو نشون میده و البته قانون جذب بدون تلاش برای جذب کردن مطلوب، مفید واقع نمیشه
این موضوعیه که در نوشته بعدی خودم در تاپیک " آکواریوم من .... " میخوام بیان کنم و اونجا میتونم موضوع رو بهتر بیان کنم، البته هنوز توی مقدمه هستیم
ممنونم از همگی که لطف میکنن و اینجا به من کمک میکنن
قربونت جاوید جان... شما لطف داری...
درسته
در واقع ما نباید به جزئیات فکر کنیم...
ما باید کلیات رو در نظر بگیریم!
خود کائنات روش و جزئیات رو پیاده سازی میکنن!
ما اصلا نباید به روش رسیدن یا طرز زود رسیدن فکر کنیم...!
ما مطمئن هستیم که زود میرسیم...!
حالا هر جور شده, زود خواهیم رسید...
ولی مهمترین مسئلش, طریقه ی فکر کردن و نگاه به همه ی زندگی هستش که خودت گفتی و اون مثبت اندیشیه...
سلام،دوستان
من هم به اين قانون اعتقاد دارم تا حالا به منفی ها رسيدم.ولی مثبتش نميدونم چرا جواب نميده راستی لينک دانلود فارسی کتاب راز
انسان ضمن صحبت نباید پیش بینی وقایع بد رابکند
زیرا وقایع بدزود اتفاق می افتد درصورتیکه حدوث وقایع خوب طول میکشند یا اتفاقی نمی افتد.
< کتاب سینوهه >
اعتقاد داشتن رو خودمون بهش معنی میدیم!اول ممنون......ولی من کلا زیاد به این جمله های قشنگ اعتقاد ندارم.....تمام کسایی که بیشتر درگیر این جمله ها میشن کمتر موفقن............البته برا 1 بار شنیدن خوبه امید بخش هست
دقیقا...!منم با با جاوید و امید (اگه اشتباه نکنم) عزیز موافقم
مهمه هدفه
بهتره خیلی رو شیوه رسیدن به هدف (کلیات منظورم نیست بیشتر رو جزییات تکیه دارم)
تمرکز نکنیم و اون رو بسپاریم دست کاینات
گاها از راهی که هرگز به ذهنمون هم خطور نمیکنه به هدف رسیدیم
مسیر هایی که در ابتدا فکر میکردیم دارند از هدف دورمون میکنند
یک بحثی که در ارتباط با ذهن مطرحه اینه که:
گفته میشه ضمیر ناخوداگاه تنها کلمه رو ضبط میکنه و از نظر اون "ن" اول فعل ها معنی نداره.
مثلا وقتی درباره یک اتفاق بد می اندیشیم ذهن ما این تصویر رو ضبط میکنه دیگه این که ما با خودمون بگیم من نمیخوام این شرایط پیش بیاد مهم نیست.
مهم اینه که شما شرایط بد رو تصویر کردید
نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه.
این مثل رو شنید که میگه: مار از پونه بدش میاد دم خونش سبز میشه
به نظر مصداق کامل این صحبته
وقتی از چیزی بدم میاد یا ترس از وقوع اون رو داریم
خود این ترس که این اتفاق نیافته, موجب میشه تا اون رویداد در ضمیر ناخوداگاهمون ثبت بشه و بریم به اون سمت.
این صحبت هم که گفته میشه حوادث بد زودتر نتیجه میده تا خوب
همینه
معمولا ترس از حوادث بد تاثیر عمیق تری رومون داره تا خواستن یک اتفاق بد
شده هدف ما رسیدن به یک اتفاق خوبه, ولی بدون این که متوجه باشیم بیشتر داریم روی این تمرکز میکنیم که برعکسش, یعنی اتفاق نامطلوبش برامون رخ نده.
يه وقتايی آدم يه چيزی ميخواد بهش نميرسه براش بهتره يا ميرسه بعداً پشيمون ميشه اينو نميدونم چطوری ميشه حل کرد.
ما سعی ميکنيم به مثبت فکر کنيم و جذبش کنيم،وقتی ميگيم يه چيزی نميشه خب داريم روی نشدن جذب ميکنيم ولی نميدونم چرا دقيقاً از همون چيز هايی که ميترسيم يا دوست نداريم برامون اتفاق مييوفته.ما که روی اتفاق نيفتادنش تمرکز کرديم.
ديگه اينکه من احساس ميکنم جذب منفيها برام راحت تره.اگه نخوام يه چيزی اتفاق بيوفته،حتماً ميوفته ميگن يه تفکر مثبت خيلی بيشتر از منفی ارزش داره و انرژی ميده.ولی در مورد من بر عکسش اتفاق ميوفته
راستش نميدونم سؤالم ربطی به تاپيک داره يا نه پس اين تقدير که ميگن يه؟قسمت نبود.حکمت نبوداز اين عبارات مشابه
يه مورد ديگه زمان!اين يکی برای من خيلی مهمه.ميشه کنترلش کرد يا نه؟
در مورد کنکور هم اگه قبلاً کسی اين جمله را به من ميگفت کلی براش دليل ميآوردم که نه ولی الان ميگم آره!
چقدر سؤال پرسيدم!
خیلی جالبه من هروقت به موضوعی فک میکنم برام اتفاق میافته! نمیدونم باور میکنین یا نه اما دیروز دقیقا داشتم فیلم راز رو دوباره نگاه میکردم ! من هم به کتاب راز اعتقاد دارم هم به کتابای پائولو کوئیلو مخصوصا کیمیاگر !
تو این کتاب میخونیم : وقتی ارزوی چیزی رو داری تمام کیهان دست به دست هم میدهد تا ارزویت را براورده کند
دوستای عزیزم باید فبول کنیم که افکار ما جریاناتی رو که در اینده برای ما میافتند رو رقم میزنن در نتیجه این مهمه که مثلا چه اهنگایی گوش میکنیم : غمگینند یا شاد ؟ چه جور کتابایی میخونیم؟
این کتابا بیشتر به ما کمک میکنند که ارام بشیم یا نه ؟
به نظر من زندگی فقط تلاش هست امید لازمه ولی چند برابرش
تلاش لازمه
همین الان راز رو دوباره نگاه کردم
با این تفاوت که اینجا رو یاد داشت کردم
درخواست ask
پاسخ answer
دریافت recive
قسمت اول یه خواستهس، توی ذهنتون یاد داشت میکنید، یا جای دیگه، پاسخ رو کائنات بهمون میدن و دریافت چیه ؟ دریافت همون مهمیه که میخوام در موردش بحث کنم، یعنی تلاش کردن، یعنی خودمون رو هم جهت و همسو قرار دادن با خواستهمون، برای رسیدن به مطلوب، دیدن نیمهی پر لیوان
درخواست میدیم و زمان مشخص میکنیم، نکته جالبی بیان شد، در زمانی که ما مشخص کردهایم آیا به مطلوب رسیدیم ؟ به درصدی رسیدیم ؟ حتی اگه درصد کوچیکی رو بدست آورده باشیم خیلی مهمه، این یعنی یه قدم به جلو برداشتن
" اولین گام را با ایمان بردارید. نیازی نیست تمام نردبان را ببینید فقط گام اول را بردارید. "
وقت متاعی است که ما از هر چیزی بیشتر میخواهیم - اما افسوس که از هر چیزی بدتر هدرش میدهیم - william penn -
بارها گفتم فردا تنبلی نمیکنم، وقت رو هدر نمیدم، اما بر عکس شد ... مثله همیشه، یا شاید بیشتر از همیشه، زمان تعیین میکنم که از فردا، کتاب بخونم، اگر اینجا مطلبی یادداشت میکنم، در راستای مطلوبی باشه - سعی میکنم اسمی از زمان نبرم
خاطرهای از تابستون براتون تعریف کنم. معمولن صبح زود بلند میشدم. 5.5 - سر حال بودم، روزی تصمیم گرفتم 5 بیدار شم و به خودم قول دادم اگه اینکار رو کنم خسته و کوفته میشه بدنم و دقیقن همین اتفاق افتاد و روز رو بعد از 2 ساعت بیداری کلن گرفتم خوابیدم، یه هفته رو کلن خوابیدم چون حس همراه من بود
قسمت سوم، " دریافت "، مهمترین قسمته، و برای همین در تاپیک - آکواریوم من ...... - بیان کردم این نوشتهها برای چه افرادی نوشته شده ....
اینو قبول ندارم!
به نظرت, تلاش همه به یه اندازه هستش؟؟؟
کارگری که صبح تا شب کار میکنه, ولی سودش رو صاحب اون کارخونه یا شرکت میبره!
(این فقط یه نمونه هستش)
خیلی آدما درامد بالا دارن, ولی کار زیادی انجام نمیدن!
یا خیلی افراد هستند بلعکس!!
تو خیلی امور اینجوزیه!!!
80% هم بهش یقین دارم!
منظور ومثالم مربوط قانون جاذبه بود!
مطمئنا تعریف تلاش تنها تلاش یدی نیست
بیشتر آن تفکر درست و سپس انتخاب روش درست و بهترین شیوه در به کار گیری امکانات و حتی عمل در زمان درست و............
خیلی پارامتر های دیگه که جمعا تلاش ما رو شکل میدهند.
همون کارخانه داری که میگی
اون بیس اولیه تفک که روی چی سرمایه گذاری کنه و با چه ابعادی شروع کنه و............. پایه گذار این موفقیت الانشه.
وگرنه هستند افرادی هم که سرمایه کلان اولیه قدم به این راه گذاشتند و موفق نشدند
و کسانی هم که با سرمایه اندک شروع کردند و الان به قول معروف پول پارو میکنند.
مطمئنا با تلاش و شیوه درست تفکر بوده که به اینجا رسیده اند ( البته بگذریم از یک سری رانت خواری ها و سرمایه های باد اورده که متاسفانه الان تو کشور ما هم رو بورسه)
وگرنه در یک جامعه سالم این گونه نیست
حــامد
درست است که دنیا در نگاه انسان معنی پیدا می کند و عینک مان هر رنگی که باشد دنیا را به همان رنگ می بینیم ولی این دید ماست که عوض می شود و نه واقعیت دنیا. شاید ما بخواهیم تصور کنیم که سقراط شاگرد افلاطون بوده است و مدام این مطلب را به خود تلقین کنیم ولی دنیا به خواست ما واقعیتش را انکار نمی کند که افلاطون شاگرد سقراط بوده است و نه برعکس.
به طور مثال در جایی از فیلم گفته می شود اگر تصور کنید که جوان هستید روز به روز جوان تر می شوید در حالی که می دانیم پیر شدن و مرگ یکی دیگر از قوانین کائنات است و به قول قرآن ((ومن نعمره ننکسه فی الخلق)) هر کس که عمرش را افزایش می دهیم از خلقتش می کاهیم و پیر می شود. در واقع قانون جاذبه فیلم راز فقط در محدوده خودش می تواند کار کند و نمی تواند وارد قلمرو سایر قوانین شود.
البته نمی توان منکر قدرت نامحدود ذهن انسان شد ولی خواست های انسانی در صورتی که مطابق با قوانین الهی و خواست خداوندی باشد ضمانت اجرایی خواهد داشت و در واقع از خدا باید چیزی را طلب کرد نه از غول چراغ جادو که ما را سرور خود می داند. سرور و مولای ما خداست و همه خواسته ها به وسیله او اجابت می شود.
در جای دیگری در فیلم گفته می شود که در دنیا بیشتر از نیاز کل بشریت عشق و لذت و ثروت وجود دارد و دنیا بسیار سخاوت مند تر از آن است که به بعضی از انسان ها چیزی نرسد. اما امروزه شاهدیم که کشورهای توسعه یافته غربی همه چیز را برای خود می خواهند. به طور مثال فرض کنید روستای بالا آب رودخانه را بر روی روستای پایین ببندد در این حال مسلمآ نمی توان انتظار داشت که اهالی روستای پایین با تصویر سازی ذهنی، آب به دست بیاورند بلکه آنها باید برای به دست آوردن آب مبارزه کنند و مبارزه چیزی است که فیلم راز با آن مخالف است. در حالی که رمز موفقیت و پیشرفت بشر در واقع مبارزه با نا ملایمات و سختی هاست نه تصویر سازی و دل خوشی که( بزک نمیر بهار میاد کمپوزه با خیار میاد).
از نقل قول گرفتن بقیه مطالب صرف نظر میکنم ولی حرفام رو در این رابطه مینویسم
یک بحثی که در ارتباط با ذهن مطرحه اینه که:
گفته میشه ضمیر ناخوداگاه تنها کلمه رو ضبط میکنه و از نظر اون "ن" اول فعل ها معنی نداره.
مثلا وقتی درباره یک اتفاق بد می اندیشیم ذهن ما این تصویر رو ضبط میکنه دیگه این که ما با خودمون بگیم من نمیخوام این شرایط پیش بیاد مهم نیست.
مهم اینه که شما شرایط بد رو تصویر کردید
نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه.
این مثل رو شنید که میگه: مار از پونه بدش میاد دم خونش سبز میشه
به نظر مصداق کامل این صحبته
وقتی از چیزی بدم میاد یا ترس از وقوع اون رو داریم
خود این ترس که این اتفاق نیافته, موجب میشه تا اون رویداد در ضمیر ناخوداگاهمون ثبت بشه و بریم به اون سمت.
این صحبت هم که گفته میشه حوادث بد زودتر نتیجه میده تا خوب
همینه
معمولا ترس از حوادث بد تاثیر عمیق تری رومون داره تا خواستن یک اتفاق بد
شده هدف ما رسیدن به یک اتفاق خوبه, ولی بدون این که متوجه باشیم بیشتر داریم روی این تمرکز میکنیم که برعکسش, یعنی اتفاق نامطلوبش برامون رخ نده.
اعتقاد داشتن رو خودمون بهش معنی میدیم!
تا وقتی اعتقاد نداریم, اتفاق نمیافته!
وقتی اعتقاد داشته باشیم,طبق اعتقامون باهامون برخورد میشه, و پاسخ میگیریم...!
این جملات واسه ی روحیه خیلی خوب هستن!
واسه داشتن حس امید و...!
منظور ومثالم مربوط قانون جاذبه بود!
اینکه, زور و بازو, دلیل بر تلاش نیست!
تلاش میتونه غیر از زور و بازو باشه!
تلاش فکری...!
خیلی افرادی که موفق شدن, پولی نداشتن, ولی از زور بازو هم استفاده نکردن!
فقط با جذب صحیح , تونستن به موفقیت های زیادی دست پیدا کنن...!
خوب من از وقتی کوچیک بودم به هر چیزی که فکر میکردم بهش میرسیدم حالا اون موقع ها فکرهای آدم زیاد بزرگ نیست اما همیشه تعجب میکردم و نمیدونستم چرا ،تا اینکه قانون جذب رو خوندم
اما یه مشکل بوجود اومد درباره ی یه موضوع که بهش فکر میکنم داره عکس عمل میکنه الانه که نمیدونم چرا
من اونوقت, این رشته رو دوست داشتم! و این خواسته رو داشتم! و بهش رسیدم!
که ای کاش, خواسته ی من یه رشته ی دیگه بود!
مهندسی پزشکی, پسر عمه ی من, داره میخونه!
اونم راضی نیست! تو ایران میگه اصلا فرصت شغلی نداره... و کمتر از ارشد هم به درد نمیخوزه...!
میگه اسمش بزرگتر از کاراییشه!و....
معمولا, ما وقتی نمیخوایم یه چیزی اتفاق بیافته, به این فکر میکنیم: نکنه اتفاق بیافته! یا الآن اتفاق میافته! یا , اگه اتفاق بیافته ضایع میشم! یا ....!
اگه به نیمه ی پر نگاه کنین,جذب مثبت ها خیلی خیلی براتون راحت تر میشه...!
(شاید خیلی هامون منفی ها رو بیشتر جذب میکنیم!اینم بخاطر اینکه تو ایران بزرگ شدیم! با این عقاید! شاید خیلی وقت ها خرافات! یا ... که همیشه منفی نگر بودیم...!)
منظورتون رو از کنترل زمان نهفهمیدم...!
درباره جذب منفی ها نظرم رو در تاپیک پایین نوشتم
اما درباره تقدیر
این دقیقا همون ابهامیه که در اولین تاپیک دربارش صحبت کردم, ایا هرانچه ما بخواهیم محقق میشه؟!!
همین که بعضی اوقات با اینکه تمام وجود تمرکز میکنیم و نمیرسیم یا در موقعی که میخواهیم نمیرسم
فلسفه اش چیست؟!!!
به نظرم من اینجاست که فاکتور نهایی, اون چیزی که خارج از اختیار ماست تاثیر کرده و اون همون خواست خدا و یا تقدیر ماست.
از فرد عزیزی یک مطلب قشنگی شنیدم
"قبل از اینکه به دنیا بیاییم، خودمون تمام وقایعی رو که قرار برامون اتفاق بیافته ( کلیات) و روش ها و مسری رو که از اون طریق قراره به هدف نهایی انتخابیمون برسیم رو انتخاب میکنیم"
شده با خودتون بگید چرا فلان فرد به این راحتی به چیزی رسیده ولی شما باید به قول معروف از هفت خوان بگذرید تا بهش برسید, بعضی وقت ها هرگز نمیرسید.
این جواب رو گرفتم: خودم انتخاب کردم که از چه روش هایی به کمال برسم. و حالا دارم اون ها رو طی میکنم.
اون فرد دیگه حتما قراره به شیوه ی دیگری ابدیه بشود و به کمال غایی خود برسد.
پس یک سری از مسیر های کلی زندگیمون رو خودمون از قبل برگزیدیم!!!!!
حالا نمیخواد به خودتون بد وبیراه بگید!!
مطلب دیگه همون مشیت الهی است.
شاید بشه گفت اگه چیزی رو با تمام وجود هم بخواهیم اما این در راسیتای مسیر تکاملمون نباشه، یا به هر علتی خواست خدا بر اون امر قرار نگرفته باشه،.... محقق نمیشه.
این حرف دوستمون برای همون پیش اومده، خواستیم و نشده و بعد ها خوشحالیم از این که به خواست ما اون اتفاق نیافتاده.
گاهی هم پیش میاد در همون راستای رسیدن به کمال و یا فهمیدن برخی مسایل ، خدا در برابر پافشاری ما بهمون داده، ولی خودمون پشیمون شدیم از خواستمون
ولی این هم مطمیئنا جزو برنامه و مسیر زندگیمون بوده.
واقعا مساله پیچیده ای است. به نظر من که هرچه قدر بیشتر روی این قضیه تفکذ کنی< دقیقا همون لحظه ای که فکر میکنی کامل فهمیدیش
میفهمی که هنوز اول راهی
سلام دوستان
خوبین ؟
شما وارد یه رشته شدین، و الان میگین چرا اون رشته نیستم! حال یه سوال دارم
آیا اگه اون رشته بودین، نمیگفتین چرا یه رشتهی دیگه نیستین یا چرا رشتهای که الان هستین، نیستین ؟
این خیلی کمک میکنه بهتون
سلام،ممنون.شما خوبين؟
راستش من هدفم از اينکه موضوع کنکورم رو مطرح کردم اين بود که بگم من به جذب اعتقاد دارم ولی متأسفانه چون روی اون چيزی که نميخواستم تمرکز کردم بهش رسيدم.البته اين نا خوداگاه بود و من اون موقع نميدونستم.
در مورد رشته مسلماً نميتونم به طور 100%بگم چه اتفاقی برام ميوفتاد.شايد اتفاقات پيش بينی نشده اي بود.و اينکه من گفتم معماری را دوست نداشتم چون با بقيه مهندسی ها فرق ميکنه.درس خوندن خب از نظرم چند جنبه داره:لذت د حين تحصيل که خب من نسبتاً اينو نداشتم.موفقيت کاری و شغلی و شايد باز هم مطالعه و ادامه تحصيل....ولی نه قبل از همه اينا برای من خوشحال کردن پدر و مادر و به نوعی تشکرکردن ازشون بود که از اونايی که گفتم مهمتر بود.و واقعاً بهش رسيدم.
مرسی
به نظر من زندگی فقط تلاش هست امید لازمه ولی چند برابرش تلاش لازمه
اینو قبول ندارم!
به نظرت, تلاش همه به یه اندازه هستش؟؟؟
کارگری که صبح تا شب کار میکنه, ولی سودش رو صاحب اون کارخونه یا شرکت میبره!
(این فقط یه نمونه هستش)
خیلی آدما درامد بالا دارن, ولی کار زیادی انجام نمیدن!
یا خیلی افراد هستند بلعکس!!
تو خیلی امور اینجوزیه!!!
80% هم بهش یقین دارم!
موافقم.تلاش لازمه به شرطی که آگاهانه و در مسير درست و زمان مناسبه با شناخت باشه.تلاش بيهوده فايده اي نداره
مرسی از این جمله زیبا و بامعنا جاوید جان
دقت کرده باشید اکثر مثل ها خیلی با معنا هستند و یک سری مفاهیم عمیق معنوی درشون نهفته است.
" از تو حرکت، از خدا برکت"
این که بنشینیم و فقط تمرکز کنیم بی هیچ تلاشی در راستای خواستمون
و گاها حتی خلاف اون
مطمئنا نمیتونیم انتظار داشته باشیم به چیزیکه میخواهیم برسیم.
بعضی وقت ها حتی لازمه بیش از توان عادیمون تلاش کنیم.
مطمئنا تعریف تلاش تنها تلاش یدی نیست
بیشتر آن تفکر درست و سپس انتخاب روش درست و بهترین شیوه در به کار گیری امکانات و حتی عمل در زمان درست و............
خیلی پارامتر های دیگه که جمعا تلاش ما رو شکل میدهند.
ببخشيدمن تشکر ندارم مرسی
همین موضوع رو در پستهای گذشته بیان کردم در مورد خودم، که چیزی رو ناخواسته خواستم و بهش رسیدم هرچند بدون فکر بود .....
الان چون اون خواستهی من بوده بهش احترام میزارم و سعی میکنم به بهترین نحو ازش استفاده کنم و باهاش آیندم رو بسازم
شما هم میتونین، آینده پیش روی شماست، این شعار نیست، چون فردا هم آینده شماست،آیندهای جدید روزی جدید با تفکری تازه
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
محفلی برای بحث و گفتگو پیرامون انسان و باور ها | راز موفقیت | 3 | ||
>>>محفلی برای بحث و گفتگو پیرامون "یک راز (قانون جاذبه)" | راز موفقیت | 483 | ||
آکواریوم من ...... | راز موفقیت | 19 |