onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1][/h]محمد احمديمنش - همدان آنچنانكه منابع جغرافي اسلامي توصيف كردهاند، در سده چهارم شهري بوده به مساحت تقريبي يك فرسنگ در يك فرسنگ، با خانههاي گلين، با سه رسته بازار و مسجد جامعي كه در ميان آنها قرار داشته، ربضي بزرگ، و شهرستاني كه چهار دروازه آهنين داشته است. از وجود حصار، به جز ابنحوقل، ديگر منابع جغرافيايي يادي نكردهاند. در زمان مقدسي شهرستان، رو به ويراني نهاده بود. از شرح حمدالله مستوفي در سده هشتم هجري چنين برميآيد كه به رغم شهرستان ويران، رَبَض (برج و بارو) و نواحي پيراموني همدان گسترده و آباد بوده است. توسعه ربض را ميتوان نشانهاي از گسترش شتابان شهر دانست. و اين با روند نامنظم توسعه همدان در اواخر دوره ساساني و آغازين سدههاي اسلامي هماهنگي دارد.
به طور خلاصه بايد گفت كه تقسيم شهر به سه بخش كهندژ، شهرستان و ربض در طرح شهرهاي ايراني، بيش از هر چيز در ايجاد امنيت براي محيط اجتماعي ـ اقتصادي شهر اهميت بنيادين داشته است. ربض، محل كشتزارها و زمينهاي كشاورزي گرداگرد شهرستان بود و ساكنان آن هنگام روي نمودن تهديد و خطر به درون شهرستان كه به طور معمول توسط بارويي حفاظت ميشد، ميرفتند. به همين ترتيب، در اين شهرها بازار و مسجد جامع در شهرستان ساخته ميشد، اگرچه گاهي كه شهرها به گونهاي سريع رشد ميكردند،مسجد جامع و بازار در ربضها هم ساخته ميشدند.
ابنفقيه در سده سوم هجري ميگويد كه همدان 24 رُستاق(دهستان) و 765 دهكده دارد كه سه رستاق آن به كوره قزوين منتقل شدهاند. حدود اداري آن هم از كرج تا سيسر، و عرضش از گردنه اسدآباد تا ساوه بوده است. مقدسي نيز شهرهاي همدان (مُدُن) را شامل اسدآباد، طرز، قرماسين، بوسته، رامن، به، سيراوند، روذراور، آوه و ناحيههاي آن را هم ماه كوفه، ماه بصره و ماسبذان دانسته است. همانطور كه پيشتر هم گفته شد، دو روستاي بوسته و ساوه به ترتيب، مرز ميان قلمرو همدان و نواحي ري و اصفهان بودهاند.
اما خود شهر همدان در سده چهارم از كوه الوند تا دهكده «زينوآباد» امتداد داشته و صنف يا رسته بازرگانان در همين زينوآباد قرار گرفته بود؛ چنانكه رسته بزازان هم در ديهي به نام «برشيقان»، و صنف «صيارف» يا اسلحهسازان نيز در سنجاباد بوده است. اما در مجملالتواريخ محل بازار زرگران با سيجاباد يا سنجاباد تطبيق داده شده است. لسترنج بدون نام بردن از منبع خود، دهكده «زمينده» را محل بازار زرگران همدان دانسته است. در سيجاباد يا سنجاباد، خرابههايي موجود بوده كه در سدههاي ميانه آن را «ساروق» يا همان جايي ميدانستند كه داريوش سوم خزاين و خاندان شاهي را براي در امان ماندن از حمله اسكندر در آن قرار داد. در مجملالتواريخ از منبعي پهلوي نقل شده كه «سارو جم كرد، بهمن كمر بست، دارا[ى] دارا، گرد هم آورد.» از وجود چنين بنايي در بسياري از منابع جغرافي اسلامي ياد شده است. ابنفقيه جاي آن را تعيين نكرده، اما حمدالله مستوفي ويرانههاي قلعهاي گلين را در ميان شهر كه در زمان او «شهرستان» ناميده ميشد، را بقاياي اين بنا شمرده است. در مجملالتواريخ هم از بناي شهرستان، بي آنكه آن را با سارو يكي بداند، ياد شده است.
به اين ترتيب، همدان ـ چنانكه پرويز اذكايي هم اشاره كرده است ـ شهري پراكنده و «مداينگونه» بود. اينكه بازار زرگران همدان در سيجاباد، حدود دو فرسنگي شهر قرار داشته، در كنار قرار داشتن رسته بازرگانان و بزازان در ديههاي پيرامون شهر و بيرون از شهرستان، نشان ميدهد كه اين شهر چندان متمركز نبوده است و بخشهاي مهم اقتصادي و شهري در پيرامون شهرستان قرار داشتند، از اينرو، ربض همدان تنها منطقه كشاورزي آن نبود، بلكه برخي از كانونهاي اصلي شهري مانند بازارها و مسجد جامع در آن جاي گرفته بود.
ويژگيهاي اقتصادي و فرهنگي همدان
در همدان اقتصاد كشاورزي چندان نيرومند نبوده و به جاي آن، بازرگاني و پيشهوري، رونقي درخور داشته است. در تاريخ قم به نقل از ابوعلي كاتب، ماجراي ناخوشنودي هارونالرشيد از نبود زراعت و عمارت در همدان نقل شده است. در سدههاي نخست اسلامي، وجود فرمانروايان و نخبگان محلي نيرومند ميتوانسته يك ديار را از خراجهاي سنگين و بهرهكشي ويرانكننده دستگاه خلافت بغداد، رهايي بخشد. همدان از آنجا كه نزديك به مركز دستگاه خلافت بود، زير سلطه مستقيم آن و نه حكمرانان محلي، قرار داشت. عبيداللهبن سليمان و شريكانش در اواخر سده سوم، ماليات همدان را به 170 هزار دينار به كفايت برداشتند، به اين شرط كه ديگر هزينهاي براي بغداد به بار نياورند. 12 رستاق از رستاقهاي 24 گانه همدان در اين قباله بودند. بسياري از ديهها و روستاهاي همدان در همين دوره، آنچنان از پرداخت خراج تعيين شده درمانده شده بودند كه خراج آنها ميان روستاهاي ديگر سرشكن ميشد.
- بخشی از یک مقاله به نقل از فصلنامه «آیینه پژوهش»
منابع:
ابواسحاق ابراهيم اصطخري، مسالک و ممالک، ص164؛ ابوعبدالله محمدبن احمد مقدسي، احسن التقاسيم، ج2، ص585؛ ابوالقاسمبن احمد جيهاني، اشکال العالم، ص141؛ ابن حوقل، صوره الارض، ص105.
- محمدبن حوقل، صوره الارض، ص105؛ واسيلي ولاديميروويچ بارتولد، جغرافياي تاريخي ايران، ص 160.
- محمدبن احمد مقدسي، احسن التقاسيم، ج2، ص585.
- حمدالله مستوفي، نزهه القلوب، ص115
- حسين سلطانزاده، روند شکلگيري شهر و مراکز مذهبي در ايران، ص124
- ياقوت حموى، معجم البلدان، ج4، ص414ـ415.
- گاي لسترنج، جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 210.
- پرويز اذکايي، همدان نامه: بيستگفتار درباره مادستان، ص10ـ11.
به طور خلاصه بايد گفت كه تقسيم شهر به سه بخش كهندژ، شهرستان و ربض در طرح شهرهاي ايراني، بيش از هر چيز در ايجاد امنيت براي محيط اجتماعي ـ اقتصادي شهر اهميت بنيادين داشته است. ربض، محل كشتزارها و زمينهاي كشاورزي گرداگرد شهرستان بود و ساكنان آن هنگام روي نمودن تهديد و خطر به درون شهرستان كه به طور معمول توسط بارويي حفاظت ميشد، ميرفتند. به همين ترتيب، در اين شهرها بازار و مسجد جامع در شهرستان ساخته ميشد، اگرچه گاهي كه شهرها به گونهاي سريع رشد ميكردند،مسجد جامع و بازار در ربضها هم ساخته ميشدند.
ابنفقيه در سده سوم هجري ميگويد كه همدان 24 رُستاق(دهستان) و 765 دهكده دارد كه سه رستاق آن به كوره قزوين منتقل شدهاند. حدود اداري آن هم از كرج تا سيسر، و عرضش از گردنه اسدآباد تا ساوه بوده است. مقدسي نيز شهرهاي همدان (مُدُن) را شامل اسدآباد، طرز، قرماسين، بوسته، رامن، به، سيراوند، روذراور، آوه و ناحيههاي آن را هم ماه كوفه، ماه بصره و ماسبذان دانسته است. همانطور كه پيشتر هم گفته شد، دو روستاي بوسته و ساوه به ترتيب، مرز ميان قلمرو همدان و نواحي ري و اصفهان بودهاند.
اما خود شهر همدان در سده چهارم از كوه الوند تا دهكده «زينوآباد» امتداد داشته و صنف يا رسته بازرگانان در همين زينوآباد قرار گرفته بود؛ چنانكه رسته بزازان هم در ديهي به نام «برشيقان»، و صنف «صيارف» يا اسلحهسازان نيز در سنجاباد بوده است. اما در مجملالتواريخ محل بازار زرگران با سيجاباد يا سنجاباد تطبيق داده شده است. لسترنج بدون نام بردن از منبع خود، دهكده «زمينده» را محل بازار زرگران همدان دانسته است. در سيجاباد يا سنجاباد، خرابههايي موجود بوده كه در سدههاي ميانه آن را «ساروق» يا همان جايي ميدانستند كه داريوش سوم خزاين و خاندان شاهي را براي در امان ماندن از حمله اسكندر در آن قرار داد. در مجملالتواريخ از منبعي پهلوي نقل شده كه «سارو جم كرد، بهمن كمر بست، دارا[ى] دارا، گرد هم آورد.» از وجود چنين بنايي در بسياري از منابع جغرافي اسلامي ياد شده است. ابنفقيه جاي آن را تعيين نكرده، اما حمدالله مستوفي ويرانههاي قلعهاي گلين را در ميان شهر كه در زمان او «شهرستان» ناميده ميشد، را بقاياي اين بنا شمرده است. در مجملالتواريخ هم از بناي شهرستان، بي آنكه آن را با سارو يكي بداند، ياد شده است.
به اين ترتيب، همدان ـ چنانكه پرويز اذكايي هم اشاره كرده است ـ شهري پراكنده و «مداينگونه» بود. اينكه بازار زرگران همدان در سيجاباد، حدود دو فرسنگي شهر قرار داشته، در كنار قرار داشتن رسته بازرگانان و بزازان در ديههاي پيرامون شهر و بيرون از شهرستان، نشان ميدهد كه اين شهر چندان متمركز نبوده است و بخشهاي مهم اقتصادي و شهري در پيرامون شهرستان قرار داشتند، از اينرو، ربض همدان تنها منطقه كشاورزي آن نبود، بلكه برخي از كانونهاي اصلي شهري مانند بازارها و مسجد جامع در آن جاي گرفته بود.
ويژگيهاي اقتصادي و فرهنگي همدان
در همدان اقتصاد كشاورزي چندان نيرومند نبوده و به جاي آن، بازرگاني و پيشهوري، رونقي درخور داشته است. در تاريخ قم به نقل از ابوعلي كاتب، ماجراي ناخوشنودي هارونالرشيد از نبود زراعت و عمارت در همدان نقل شده است. در سدههاي نخست اسلامي، وجود فرمانروايان و نخبگان محلي نيرومند ميتوانسته يك ديار را از خراجهاي سنگين و بهرهكشي ويرانكننده دستگاه خلافت بغداد، رهايي بخشد. همدان از آنجا كه نزديك به مركز دستگاه خلافت بود، زير سلطه مستقيم آن و نه حكمرانان محلي، قرار داشت. عبيداللهبن سليمان و شريكانش در اواخر سده سوم، ماليات همدان را به 170 هزار دينار به كفايت برداشتند، به اين شرط كه ديگر هزينهاي براي بغداد به بار نياورند. 12 رستاق از رستاقهاي 24 گانه همدان در اين قباله بودند. بسياري از ديهها و روستاهاي همدان در همين دوره، آنچنان از پرداخت خراج تعيين شده درمانده شده بودند كه خراج آنها ميان روستاهاي ديگر سرشكن ميشد.
- بخشی از یک مقاله به نقل از فصلنامه «آیینه پژوهش»
منابع:
ابواسحاق ابراهيم اصطخري، مسالک و ممالک، ص164؛ ابوعبدالله محمدبن احمد مقدسي، احسن التقاسيم، ج2، ص585؛ ابوالقاسمبن احمد جيهاني، اشکال العالم، ص141؛ ابن حوقل، صوره الارض، ص105.
- محمدبن حوقل، صوره الارض، ص105؛ واسيلي ولاديميروويچ بارتولد، جغرافياي تاريخي ايران، ص 160.
- محمدبن احمد مقدسي، احسن التقاسيم، ج2، ص585.
- حمدالله مستوفي، نزهه القلوب، ص115
- حسين سلطانزاده، روند شکلگيري شهر و مراکز مذهبي در ايران، ص124
- ياقوت حموى، معجم البلدان، ج4، ص414ـ415.
- گاي لسترنج، جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافت شرقي، ص 210.
- پرويز اذکايي، همدان نامه: بيستگفتار درباره مادستان، ص10ـ11.