این مقاله را در تاریخ
نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم مرداد 1390در وبلاگ شخصیم به ادرس http://gabrielmmj.blogfa.com/ انتشار داده بودم . ودراینجا تقدیم به خوانندگان محترم این فروم میکنم .
روزنامه ایران در ویژه نامه خاتون بتاریخ شنبه۲۲ مرداد ۹۰ مقاله ای درباره زنان مسلمان در جامعه اسلامی منتشر کرده است مارا بااهداف احتمالی سیاسی اجتماعی انتشار چنین مطالبی کاری نیست . اما دراین ویژه نامه بنوعی براینکه چادر سیاه در گذشته انچنان مرسوم نبوده است ونیز بیان تاریخ احتمالی رسمی شدن ان تاکید شده است. همچنین نگارنده این وبلاگ بر این مساله که از چه زمانی چادر مشکی در میان عموم ایرانیان مسلمان و مسلمان غیر ایرانی مرسوم شده است نظری ندارد چراکه اظهار نظر قطعی دراین موردنیاز به پژوهشهای گسترده علمی تاریخی است. بااینهمه بدیهی است که درزمانهای گذشته در میان اقوام گوناگون از پوششهای رنگی در بیرون از خانه استفاده میشده است همانگونه که امروز نیز درمیان برخی از اقوام ایرانی که وفادار به سنتهای گذشته مانده اند چنین پوششی مشاهده میشود واین نوع پوشش را درمیان لرهای بختیاری و کردها و برخی روستاها همینک قابل مشاهده است . بهرروی تاکید ما دراینجا بر نوع پوشش قومیتها نیست تاکید ما براینست که پوششهای رنگی در میان مسلمانان صدر اسلام نیز مرسوم بوده است و هرگونه استدلال تام بررد همه ی رنگها بجز سیاه و بررد همه ی پوششهای رنگی بجز پوشش مشکی چندان صحیح بنظر نمیرسد چراکه مسلمانان صدر اسلام نیز اعم از زن و مرد پوشش هایی کامل با رنگهای گوناگون استفاده میکردند و این موضوع بخوبی در سیره مسلمانان در صدر اسلام نمایان است این موضوع بحدی حائز اهمیت است که بیاد داریم در دهه ی هفتاد خورشیدی در این مملکت از حضور کارمندان و معلمین با پوششها و مانتو رنگی (هررنگی جز سیاه) بمحل کاراینان جلوگیری میکردند. این موضوع را با ذکر چند روایت نشان میدهیم : روایت ۱- :
«ابو بكر بن عبد الله، و حاتم بن اسماعيل آزاد كرده خاندان حارث بن كعب. از جعفر بن محمد (ع)، از پدرش از جابر بن عبد الله نقل كرد كه: چون على (ع) از يمن برگشت متوجه شد كه فاطمه (ع) از احرام بيرون آمده، لباس رنگين پوشيده و سرمه كشيده بود. على (ع) از اين كار همسرش تعجب كرد و اعتراض کرد. فاطمه گفت پدرم به اين كار دستور داده! على (ع) وقتى در عراق بود مىگفت: من پيش پيامبر (ص) رفتم و در عين حال كه اعتراض خود را نسبت به فاطمه تكرار مىكردم خواستم در اين مورد فتواى پيامبر (ص) را بدانم. گفتم پس از اينكه به فاطمه اعتراض كردم گفت «پدرم به اين كار دستور داد» رسول خدا (ص) گفت: راست مىگويد، تو هنگامى كه احرام به حج بستى چه گفتى؟ گويد، گفتم: خدايا من محرم مىشوم به همان طريق كه رسول تو محرم شده است.*** پيامبر (ص) فرمود: همراه من قربانى هست بنابر اين تو هم از احرام بيرون ميا! مجموعه قربانيهايى كه على (ع) و پيامبر (ص) از مدينه همراه آورده بودند صد شتر بود» المغازی نوشته واقدی ج۳/ص۱۰۸۷ . واقدی از مورخان اولیه اسلامی است حتی میتوان اورا از ابن هشام اولی دانست اصلا اهل مدینه بوده و متوفی ۲۰۷ هجری است و برخی معتقدند که وی شیعی مذهب بوده است
***یعنی منِِ ِ پیامبر پیشوای شما هستم و تو ای علی باید پیرو من باشی همان کار که من گفتم انجام دهی ! درواقع به این معنی است که به کار فاطمه ایراد نگیر چون من گفته ام و تو پیرو من هستی
ابن سعد (متوفی ۲۳۰هجری) در الطبقاتالكبرى / جلد 8 در صفحات متعدد روایات متعددی (مدخل عایشه ، زیبنب و ام کلثوم) ذکر شده است :
۱-سليمان بن حرب و مسلم بن ابراهيم هر دو از اسود بن شيبان از گفته ام مغيره كه از آزاد كردگان و وابستگان انصار بود ما را خبر داد كه مىگفته است از عايشه درباره لباس ابريشمى- براى بانوان- پرسيدم، گفت به روزگار زنده بودن حضرت ختمى مرتبت ما جامهيى به نام سيراء مىپوشيديم كه در بافت آن ابريشم هم به كار رفته بود
۲- سعيد بن منصور، از عبد الله بن مبارك، از معمر از زهرى، از انس بن مالك ما را خبر داد كه مىگفته است بر تن زينب دختر رسول خدا (ص) چادر ابريشمى زرد رنگ- يا داراى راههاى زرد- ديدم
۳-ابو بكر بن عبد الله بن ابى اويس مدنى، از سليمان بن بلال، از يحيى بن سعيد از ابن شهاب زهرى از انس بن مالك ما را خبر داد كه مىگفته است بر تن ام كلثوم دختر رسول خدا چادرى ابريشمى زرد رنگ- يا داراى راههاى زرد- ديده است.
۴-وكيع بن جراح هم از صالح بن ابى اخضر از زهرى از انس بن مالك نقل مىكند كه مىگفته است بر تن ام كلثوم دختر رسول خدا (ص) حله ابريشمى زرد رنگ ديدهام.
۵-زيد بن هارون، از هشام بن حسان، از شميسة ما را خبر داد كه مىگفته است پيش عايشه رفته و بر تن او جامه مرتب و ضخيم و پيراهن و روسرى و روبند ديده كه گويا با كمى زعفران رنگ شده بوده است.
۶-اسحاق بن يوسف ازرق از مالك از گفته زنى از عمهاش ما را خبر داد كه مىگفته است عايشه جامههاى رنگ شده با زعفران مىپوشيده است.
۷-انس بن عياض از يحيى بن سعيد ما را خبر داد كه مىگفته است از عبد الرحمان بن قاسم شنيدم مىگفت عايشه در حالت احرام هم جامهيى كه با عصفر رنگ شده بود مىپوشيد.
۸-ابو بكر بن عبد الله بن ابى اويس، از سليمان بن بلال، از عمرو بن ابى عمرو ما را خبر داد كه مىگفته است از قاسم بن محمد شنيدم مىگفت عايشه در حال احرام هم جامههاى رنگى زرد و گلفام مىپوشيد.
۹-فضل بن دكين، از سفيان، از عبد الرحمان بن قاسم از پدرش ما را خبر داد كه عايشه خود مىگفته است جامه زرد مىپوشيده است.
۱۱-زيد بن هارون، از هشام بن حسان، از شميسة ما را خبر داد كه مىگفته است پيش عايشه رفته و بر تن او جامه مرتب و ضخيم و پيراهن و روسرى و روبند ديده كه گويا با كمى زعفران رنگ شده بوده است.
۱۲-اسحاق بن يوسف ازرق از مالك از گفته زنى از عمهاش ما را خبر داد كه مىگفته است عايشه جامههاى رنگ شده با زعفران مىپوشيده است.
۱۳-انس بن عياض از يحيى بن سعيد ما را خبر داد كه مىگفته است از عبد الرحمان بن قاسم شنيدم مىگفت عايشه در حالت احرام هم جامهيى كه با عصفر رنگ شده بود مىپوشيد.
۱۴-ابو بكر بن عبد الله بن ابى اويس، از سليمان بن بلال، از عمرو بن ابى عمرو ما را خبر داد كه مىگفته است از قاسم بن محمد شنيدم مىگفت عايشه در حال احرام هم جامههاى رنگى زرد و گلفام مىپوشيد.
۱۵-فضل بن دكين، از سفيان، از عبد الرحمان بن قاسم از پدرش ما را خبر داد كه عايشه خود مىگفته است جامه زرد مىپوشيده است.
۱۶-عبد الله بن مسلمة بن قعنب، از عبد العزيز بن محمد، از عمرو بن ابى عمرو ما را خبرداد كه مىگفته است به قاسم بن محمد گفتم گروهى مىپندارند كه رسول خدا از پوشيدن جامههايى كه با عصفر رنگ شده است و زيورهاى زرينه نهى فرمودهاند، گفت ياوه مىگويند خودم عايشه را ديدم كه جامه زرد مىپوشيد و انگشترى زرين بر دست مىكرد.
۱۷-عبد الله بن مسلمة بن قعنب، از عبد العزيز بن محمد، از عمرو بن ابى عمرو ما خبرداد كه مىگفته است به قاسم بن محمد گفتم گروهى مىپندارند كه رسول خدا از پوشيدن جامههايى كه با عصفر رنگ شده است و زيورهاى زرينه نهى فرمودهاند، گفت ياوه مىگويند خودم عايشه را ديدم كه جامه زرد مىپوشيد و انگشترى زرين بر دست مىكرد.
.۱۷-عارم بن فضل از حماد بن زيد، از ايوب، از ابن ابى مليكه ما را خبر داد كه مىگفته است بر تن عايشه پيراهنى گلفام ديدم.
۱۸-همو، از عبد الرحمان بن قاسم ما را خبر داد كه قاسم مىگفته است عايشه در پيراهن زرد محرم مىشد.
۱۹-معلى بن اسد، از معلى بن زياد قطعى از گفته بكره دختر عقبه ما را خبر داد كه مىگفته است پيش عايشه رفته و عايشه پيراهن زرد رنگ بر تن داشته است، مىگويد از عايشه درباره حنا پرسيدم گفت گياه پاكيزه و آب پاكى است. گويد درباره آرايش- سرمه كشيدن به ابرو و چشم- از عايشه پرسيدم، گفت در صورتى كه همسر داشته باشى اگر به عنوان مثل بتوانى تخم چشم خود را بيرون آورى و آن را زيباتر از آنچه هست كنى چنين كار را انجام بده.
۲۰حجاج بن نصير از على بن مبارك ما را خبر داد كه مىگفته است ام شيبة مىگفت بر تن عايشه پيراهن رنگ شده با عصفر- زرد رنگ- ديدم.
. ۲۱-عبيد الله بن موسى، از اسامة بن زيد، از عبد الرحمان بن قاسم از گفته مادرش ما را خبر داد كه مىگفته است در حالى كه عايشه محرم بود بر تن او جامههاى سرخى كه آتشين رنگ بود ديدم.
البته یک یادو روایتی نیز گویای استفاده از روسری سیاه و جامگان رنگی هستند که این روایات بهمراه انچه گذشت البته نشاندهنده استفاده از رنگهای متفاوت درمیان مسلمان انروزگار داشته است بدین معنی که اکثر رنگهارا استفاده میکرده اند ومنع دینی نداشته است.
ـــــــــــ
لینک مرتبط ، افاضات رجانیوز +)
روزنامه ایران در ویژه نامه خاتون بتاریخ شنبه۲۲ مرداد ۹۰ مقاله ای درباره زنان مسلمان در جامعه اسلامی منتشر کرده است مارا بااهداف احتمالی سیاسی اجتماعی انتشار چنین مطالبی کاری نیست . اما دراین ویژه نامه بنوعی براینکه چادر سیاه در گذشته انچنان مرسوم نبوده است ونیز بیان تاریخ احتمالی رسمی شدن ان تاکید شده است. همچنین نگارنده این وبلاگ بر این مساله که از چه زمانی چادر مشکی در میان عموم ایرانیان مسلمان و مسلمان غیر ایرانی مرسوم شده است نظری ندارد چراکه اظهار نظر قطعی دراین موردنیاز به پژوهشهای گسترده علمی تاریخی است. بااینهمه بدیهی است که درزمانهای گذشته در میان اقوام گوناگون از پوششهای رنگی در بیرون از خانه استفاده میشده است همانگونه که امروز نیز درمیان برخی از اقوام ایرانی که وفادار به سنتهای گذشته مانده اند چنین پوششی مشاهده میشود واین نوع پوشش را درمیان لرهای بختیاری و کردها و برخی روستاها همینک قابل مشاهده است . بهرروی تاکید ما دراینجا بر نوع پوشش قومیتها نیست تاکید ما براینست که پوششهای رنگی در میان مسلمانان صدر اسلام نیز مرسوم بوده است و هرگونه استدلال تام بررد همه ی رنگها بجز سیاه و بررد همه ی پوششهای رنگی بجز پوشش مشکی چندان صحیح بنظر نمیرسد چراکه مسلمانان صدر اسلام نیز اعم از زن و مرد پوشش هایی کامل با رنگهای گوناگون استفاده میکردند و این موضوع بخوبی در سیره مسلمانان در صدر اسلام نمایان است این موضوع بحدی حائز اهمیت است که بیاد داریم در دهه ی هفتاد خورشیدی در این مملکت از حضور کارمندان و معلمین با پوششها و مانتو رنگی (هررنگی جز سیاه) بمحل کاراینان جلوگیری میکردند. این موضوع را با ذکر چند روایت نشان میدهیم : روایت ۱- :
«ابو بكر بن عبد الله، و حاتم بن اسماعيل آزاد كرده خاندان حارث بن كعب. از جعفر بن محمد (ع)، از پدرش از جابر بن عبد الله نقل كرد كه: چون على (ع) از يمن برگشت متوجه شد كه فاطمه (ع) از احرام بيرون آمده، لباس رنگين پوشيده و سرمه كشيده بود. على (ع) از اين كار همسرش تعجب كرد و اعتراض کرد. فاطمه گفت پدرم به اين كار دستور داده! على (ع) وقتى در عراق بود مىگفت: من پيش پيامبر (ص) رفتم و در عين حال كه اعتراض خود را نسبت به فاطمه تكرار مىكردم خواستم در اين مورد فتواى پيامبر (ص) را بدانم. گفتم پس از اينكه به فاطمه اعتراض كردم گفت «پدرم به اين كار دستور داد» رسول خدا (ص) گفت: راست مىگويد، تو هنگامى كه احرام به حج بستى چه گفتى؟ گويد، گفتم: خدايا من محرم مىشوم به همان طريق كه رسول تو محرم شده است.*** پيامبر (ص) فرمود: همراه من قربانى هست بنابر اين تو هم از احرام بيرون ميا! مجموعه قربانيهايى كه على (ع) و پيامبر (ص) از مدينه همراه آورده بودند صد شتر بود» المغازی نوشته واقدی ج۳/ص۱۰۸۷ . واقدی از مورخان اولیه اسلامی است حتی میتوان اورا از ابن هشام اولی دانست اصلا اهل مدینه بوده و متوفی ۲۰۷ هجری است و برخی معتقدند که وی شیعی مذهب بوده است
***یعنی منِِ ِ پیامبر پیشوای شما هستم و تو ای علی باید پیرو من باشی همان کار که من گفتم انجام دهی ! درواقع به این معنی است که به کار فاطمه ایراد نگیر چون من گفته ام و تو پیرو من هستی
ابن سعد (متوفی ۲۳۰هجری) در الطبقاتالكبرى / جلد 8 در صفحات متعدد روایات متعددی (مدخل عایشه ، زیبنب و ام کلثوم) ذکر شده است :
۱-سليمان بن حرب و مسلم بن ابراهيم هر دو از اسود بن شيبان از گفته ام مغيره كه از آزاد كردگان و وابستگان انصار بود ما را خبر داد كه مىگفته است از عايشه درباره لباس ابريشمى- براى بانوان- پرسيدم، گفت به روزگار زنده بودن حضرت ختمى مرتبت ما جامهيى به نام سيراء مىپوشيديم كه در بافت آن ابريشم هم به كار رفته بود
۲- سعيد بن منصور، از عبد الله بن مبارك، از معمر از زهرى، از انس بن مالك ما را خبر داد كه مىگفته است بر تن زينب دختر رسول خدا (ص) چادر ابريشمى زرد رنگ- يا داراى راههاى زرد- ديدم
۳-ابو بكر بن عبد الله بن ابى اويس مدنى، از سليمان بن بلال، از يحيى بن سعيد از ابن شهاب زهرى از انس بن مالك ما را خبر داد كه مىگفته است بر تن ام كلثوم دختر رسول خدا چادرى ابريشمى زرد رنگ- يا داراى راههاى زرد- ديده است.
۴-وكيع بن جراح هم از صالح بن ابى اخضر از زهرى از انس بن مالك نقل مىكند كه مىگفته است بر تن ام كلثوم دختر رسول خدا (ص) حله ابريشمى زرد رنگ ديدهام.
۵-زيد بن هارون، از هشام بن حسان، از شميسة ما را خبر داد كه مىگفته است پيش عايشه رفته و بر تن او جامه مرتب و ضخيم و پيراهن و روسرى و روبند ديده كه گويا با كمى زعفران رنگ شده بوده است.
۶-اسحاق بن يوسف ازرق از مالك از گفته زنى از عمهاش ما را خبر داد كه مىگفته است عايشه جامههاى رنگ شده با زعفران مىپوشيده است.
۷-انس بن عياض از يحيى بن سعيد ما را خبر داد كه مىگفته است از عبد الرحمان بن قاسم شنيدم مىگفت عايشه در حالت احرام هم جامهيى كه با عصفر رنگ شده بود مىپوشيد.
۸-ابو بكر بن عبد الله بن ابى اويس، از سليمان بن بلال، از عمرو بن ابى عمرو ما را خبر داد كه مىگفته است از قاسم بن محمد شنيدم مىگفت عايشه در حال احرام هم جامههاى رنگى زرد و گلفام مىپوشيد.
۹-فضل بن دكين، از سفيان، از عبد الرحمان بن قاسم از پدرش ما را خبر داد كه عايشه خود مىگفته است جامه زرد مىپوشيده است.
۱۱-زيد بن هارون، از هشام بن حسان، از شميسة ما را خبر داد كه مىگفته است پيش عايشه رفته و بر تن او جامه مرتب و ضخيم و پيراهن و روسرى و روبند ديده كه گويا با كمى زعفران رنگ شده بوده است.
۱۲-اسحاق بن يوسف ازرق از مالك از گفته زنى از عمهاش ما را خبر داد كه مىگفته است عايشه جامههاى رنگ شده با زعفران مىپوشيده است.
۱۳-انس بن عياض از يحيى بن سعيد ما را خبر داد كه مىگفته است از عبد الرحمان بن قاسم شنيدم مىگفت عايشه در حالت احرام هم جامهيى كه با عصفر رنگ شده بود مىپوشيد.
۱۴-ابو بكر بن عبد الله بن ابى اويس، از سليمان بن بلال، از عمرو بن ابى عمرو ما را خبر داد كه مىگفته است از قاسم بن محمد شنيدم مىگفت عايشه در حال احرام هم جامههاى رنگى زرد و گلفام مىپوشيد.
۱۵-فضل بن دكين، از سفيان، از عبد الرحمان بن قاسم از پدرش ما را خبر داد كه عايشه خود مىگفته است جامه زرد مىپوشيده است.
۱۶-عبد الله بن مسلمة بن قعنب، از عبد العزيز بن محمد، از عمرو بن ابى عمرو ما را خبرداد كه مىگفته است به قاسم بن محمد گفتم گروهى مىپندارند كه رسول خدا از پوشيدن جامههايى كه با عصفر رنگ شده است و زيورهاى زرينه نهى فرمودهاند، گفت ياوه مىگويند خودم عايشه را ديدم كه جامه زرد مىپوشيد و انگشترى زرين بر دست مىكرد.
۱۷-عبد الله بن مسلمة بن قعنب، از عبد العزيز بن محمد، از عمرو بن ابى عمرو ما خبرداد كه مىگفته است به قاسم بن محمد گفتم گروهى مىپندارند كه رسول خدا از پوشيدن جامههايى كه با عصفر رنگ شده است و زيورهاى زرينه نهى فرمودهاند، گفت ياوه مىگويند خودم عايشه را ديدم كه جامه زرد مىپوشيد و انگشترى زرين بر دست مىكرد.
.۱۷-عارم بن فضل از حماد بن زيد، از ايوب، از ابن ابى مليكه ما را خبر داد كه مىگفته است بر تن عايشه پيراهنى گلفام ديدم.
۱۸-همو، از عبد الرحمان بن قاسم ما را خبر داد كه قاسم مىگفته است عايشه در پيراهن زرد محرم مىشد.
۱۹-معلى بن اسد، از معلى بن زياد قطعى از گفته بكره دختر عقبه ما را خبر داد كه مىگفته است پيش عايشه رفته و عايشه پيراهن زرد رنگ بر تن داشته است، مىگويد از عايشه درباره حنا پرسيدم گفت گياه پاكيزه و آب پاكى است. گويد درباره آرايش- سرمه كشيدن به ابرو و چشم- از عايشه پرسيدم، گفت در صورتى كه همسر داشته باشى اگر به عنوان مثل بتوانى تخم چشم خود را بيرون آورى و آن را زيباتر از آنچه هست كنى چنين كار را انجام بده.
۲۰حجاج بن نصير از على بن مبارك ما را خبر داد كه مىگفته است ام شيبة مىگفت بر تن عايشه پيراهن رنگ شده با عصفر- زرد رنگ- ديدم.
. ۲۱-عبيد الله بن موسى، از اسامة بن زيد، از عبد الرحمان بن قاسم از گفته مادرش ما را خبر داد كه مىگفته است در حالى كه عايشه محرم بود بر تن او جامههاى سرخى كه آتشين رنگ بود ديدم.
البته یک یادو روایتی نیز گویای استفاده از روسری سیاه و جامگان رنگی هستند که این روایات بهمراه انچه گذشت البته نشاندهنده استفاده از رنگهای متفاوت درمیان مسلمان انروزگار داشته است بدین معنی که اکثر رنگهارا استفاده میکرده اند ومنع دینی نداشته است.
ـــــــــــ
لینک مرتبط ، افاضات رجانیوز +)