اعراب به ما آموختند که آنچه را که می خوریم "غذا" بنامیم و حال آن که در زبان عربی غذا به "پس آب شتر" گفته می شود. در دهخدا بخوانید:
و
اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمۀ "نفر" را استفاده کنیم
و حال آن که در زبان عربی حیوان را با این کلمه می شمارند و انسان را با کلمۀ "تن" می شمارند؟ شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را بخوبی می شناسید.
اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را "پارس" بگوئیم و حال آن که این کلمه نام کشور عزیزمان میباشد؟
اعراب به ما آموختند که "شاهنامه آخرش خوش است" و حال آنکه فردوسی در انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید.
آیا بیشتر از این می شود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمیفهمد، که به کسانی احترام میگذارد که به او نهایت حقارت را روا داشته اند وهنوز با استفادۀ همین کلمات به ریشش می خندد.
آیا در کتاب سفینه البهار نمی خوانیم که بالاترین ایرانی از پست ترین عرب پست تر است؟!!!!
غذا. [ غ َ ] (ع اِ) بول شتر. (اقرب الموارد). رجوع به غذی شود.
دهخدا توصیه کرده است به جای غذا از پزا استفاده کنیم: دهخدا: پزآ ( پز + آ ) ، پخته شده و آماده گردیده ، واژه پزا را می توان به جای غذا که هموزن یکدیگر می باشند بکار برد تا با این روند از درایش واژگان ناپسند بیگانه در زبان پارسی خودداری نمودو
اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمۀ "نفر" را استفاده کنیم
و حال آن که در زبان عربی حیوان را با این کلمه می شمارند و انسان را با کلمۀ "تن" می شمارند؟ شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را بخوبی می شناسید.
اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را "پارس" بگوئیم و حال آن که این کلمه نام کشور عزیزمان میباشد؟
اعراب به ما آموختند که "شاهنامه آخرش خوش است" و حال آنکه فردوسی در انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید.
آیا بیشتر از این می شود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمیفهمد، که به کسانی احترام میگذارد که به او نهایت حقارت را روا داشته اند وهنوز با استفادۀ همین کلمات به ریشش می خندد.
آیا در کتاب سفینه البهار نمی خوانیم که بالاترین ایرانی از پست ترین عرب پست تر است؟!!!!