این موضوع رو برای این در تالار اسلام و قرآن ارسال کردم چون هدفم بحث سیاسی نبود
و فقط خواستم به چراهایی که در مورد دین تو ذهنم هست به این طریق پاسخ بدم...
مطمئنا در این تالار افرادی هستن که اطلاعات دینی شون از من بیشتر باشه...
خوشحال میشم نظرتون رو بدونم و با هم به یه نتیجه درست برسیم...
نمیخوام بحث تکراری کنم و موضوع اصلی هم حجاب نیست...
اما شرایط زیر رو در نظر بگیرید...
همونطور که خیلی از شما میدونید طرح جدیدی در دانشگاه ها شروع شده پیرامون قضیه حجاب با ادعای امر به معروف و نهی از منکر (!)
حالا کار به درست یا غلط بودنش ندارم و این که جامعه تا چه حد مجاز به اعمال جبره و آیا با این کار شعور و عزت نفس مردم رو خدشه دار میکنه یا نه...(!)
و اینکه شاید همه اعضای جامعه معتقد به اسلام نباشن (همون اقلیت دینی) و اینجا دین ارجحیت پیدا میکنه یا عرف و قانون...(؟!)
منکر این هم نیستم که بعضی ها (عده قلیل) با ظاهر نامتعارف و گاهی زننده در محیط دانشگاه حضور پیدا میکنن و باعث سوختن تر و خشک با هم میشن...
تا اونجایی که من درباره اسلام میدونم و تو قرآن و احادیث و کتابها خوندم حد و حدود حجاب و دلایلش برای زن و مرد مشخصه...
(برای زن ها لباس بدن نما نباشه و تمام بدن پوشیده باشه به جز دست ها و پاها تا مچ و گردی صورت)
-و فکر هم نمیکنم جایی گفته باشه که اندازه مانتو حتما 7 سانت زیر زانو باشه
و از این مقدار کمتر یا بیشتر حکم اعدام داره و دیگران میتونن مثل حیوان با شخص برخورد کنن(!)
-یا برای چیزی که سر (موها و گردن) رو میپوشونه مدل و الگوی خاصی تعریف شده باشه...
از طرفی خود پیامبر سفارش و تاکید بر پوشیدن لباسهای روشن کردن و پوشیدن لباس تیره (به خصوص رنگ مشکی) رو مکروه دونستن...
-که من دقیقا عکس این موضوع رو دیدم...هر رنگی غیر از مشکی تنت باشه باهات برخورد میشه!!
یعنی ظاهرت هم درست مثل روحیه و آینده ت تیره باشه...وگرنه . . .
-پوشیدن مانتو های سنتی که بلند و گشاد هستن مجاز نیست...(چون رنگی اند)
-پوشش مناسب فقط اونیه که مورد پسند و تایید فرد ناظر باشه که اگر اون ناظر عوض شه اصول هم تغییر پیدا میکنه...
که در صلاحیت فرد ناظر هم تردید وجود داره...(!)
امر به معروف و نهی از منکر هم شرایط و مراحل خاص خودشو داره که در بحث نمیگنجه و حتما همه ازش اطلاع دارین که من به مطابقتشون شک دارم...
فکر نمیکنم قرآن گفته باشه که تو مکان عمومی آبروی افراد رو با تحقیر یا تمسخر یا برخورد بی ادبانه ببرید
یا به خاطر این ازتون میپرسن (چرا؟) براشون پرونده درست کنید و راهی کمیته انضباطی کنید و تمام آیندشونو تباه کنید...
و در صورت اشتباه حاضر به پذیرفتن اون نباشید و به خاطر قدرتی که دارید بگین همینه که هست...
(اگه اعتراض کنی باید سوار ماشین شی بری به ناکجا...)
اینا همه چیزهایی بود که من دیدم...
یه عده آدم بد چشم رو نشوندن دم در ورودی که از فرق سر تا نوک پای آدم رو با نگاهاشون زیر و رو میکنن
و زل میزنن به سر تا پات که مبادا با لباست باعث تزلزل پایه های دین بشی!! (حالا برا خودشون لذتی هست یا نه بماند(!))
که اگر خوششون بیاد میزارن رد شی و اگر مورد پسند نباشی جلوی صدها نفر که از اونجا رد میشن بهت تذکر میدن .
اگر واقعا مشکل داشته باشی که خب باید بپذیری و بی حرف بری...
اگه نداشته باشی هم باید بگی چشم و بی حرف بری...
اگر بگی مشکل کجاست؟! یا با جواب های غیر منطقی و عجیب رو به رو میشی
یا اسمت نوشته و کارت دانشجوییت توقیف میشه و برات پرونده درست میکنن!!
اسلام فقط برای من دختر دانشجوئه؟!
اون مردی که منو نگاه میکنه هیچ حکمی نداره؟!
مگه نه اینکه اسلام گفته مردها چشماشونو از نگاه به نامحرم حفظ کنن؟!
پس کو؟! چرا از خانم ها استفاده نمیکنن برای برانداز کردن دخترا و اِعمال ارشاد؟!
این اعمال زور و خشونت برای امر به معروف عقل و اختیار و شعور انسانها رو زیر سوال نمیبره؟!
آیا اسلام این همه افراط به کار برده در اصولش که دین رو اینطور به نمایش میزارن؟
کسی که به عنوان یک ناظر باشه هرگز حاضر به پذیرفتن همچین دینی نیست!!
آیا مجاز هستن که با این افراط و تفریط ها یک دین تحریف شده رو ترویج بدن؟!
(میدونم الان میگید اسلام هیچ عیب و نقصی نداره و اینا همه تقصیر ماست...آره قبول...
فقط میخوام یه مثال بزنم...
یه بچه که تازه میره دبستان و هیچ سوادی نداره اگر از همون اول معلم بهش بگه رنگ ماست سیاهه...
یعنی سفید رو سیاه معرفی کنه و این باور تو ذهن اون بچه شکل بگیره تا ابد بیرون نمیره...
حتی اگه دنیا هم بگن ماست سفیده اون میگه سیاه..چون از اول اینجوری یاد گرفته و به معلمش ایمان داره.
ممکنه بعدها به تقلید از بقیه یا به جبر (!) بگه سفید...اما اون باور همیشه وجود داره...)
حالا من اگر بیام به اسم دین یه کارایی انجام بدم و بگم اینا وحی منزله و بی چون و چرا باید پذیرفته شه...
اون بچه دبستانی هایی که زیر دست من معلم هستن چی میشن؟!
مسئولیت این ذهنیت منفی که در مورد دین ایجاد میشه با کیه؟!
چیزی که تو کتابم نوشته و شبیه افسانه و آرزو هست رو بپذیرم یا حرف معلم ها و چیزی که بعینه میبینم رو؟!
اگر کسی درباره درسم ازم بپرسه من چه جوابی بهش بدم؟!
آیا میتونم دلیل منطقی ارائه کنم و از این باور غلط حمایت کنم؟!
یا باید حقیقت رو بگم و مورد تمسخر واقع بشم برای جوابی که واقعی نیست؟!
اگر در مورد عادلانه بودنش ازم سوال شه و بگم آره...هست...آیا خودم به عدالتش ایمان دارم؟؟
وقتی در مورد مساله به این کوچیکی این تبعیض ها و تضادها رو میبینم به اصول دینم شک میکنم...!
منتظر شنیدن نظراتتون هستم...
ممنون از حضورتون
و فقط خواستم به چراهایی که در مورد دین تو ذهنم هست به این طریق پاسخ بدم...
مطمئنا در این تالار افرادی هستن که اطلاعات دینی شون از من بیشتر باشه...
خوشحال میشم نظرتون رو بدونم و با هم به یه نتیجه درست برسیم...
نمیخوام بحث تکراری کنم و موضوع اصلی هم حجاب نیست...
اما شرایط زیر رو در نظر بگیرید...
همونطور که خیلی از شما میدونید طرح جدیدی در دانشگاه ها شروع شده پیرامون قضیه حجاب با ادعای امر به معروف و نهی از منکر (!)
حالا کار به درست یا غلط بودنش ندارم و این که جامعه تا چه حد مجاز به اعمال جبره و آیا با این کار شعور و عزت نفس مردم رو خدشه دار میکنه یا نه...(!)
و اینکه شاید همه اعضای جامعه معتقد به اسلام نباشن (همون اقلیت دینی) و اینجا دین ارجحیت پیدا میکنه یا عرف و قانون...(؟!)
منکر این هم نیستم که بعضی ها (عده قلیل) با ظاهر نامتعارف و گاهی زننده در محیط دانشگاه حضور پیدا میکنن و باعث سوختن تر و خشک با هم میشن...
تا اونجایی که من درباره اسلام میدونم و تو قرآن و احادیث و کتابها خوندم حد و حدود حجاب و دلایلش برای زن و مرد مشخصه...
(برای زن ها لباس بدن نما نباشه و تمام بدن پوشیده باشه به جز دست ها و پاها تا مچ و گردی صورت)
-و فکر هم نمیکنم جایی گفته باشه که اندازه مانتو حتما 7 سانت زیر زانو باشه
و از این مقدار کمتر یا بیشتر حکم اعدام داره و دیگران میتونن مثل حیوان با شخص برخورد کنن(!)
-یا برای چیزی که سر (موها و گردن) رو میپوشونه مدل و الگوی خاصی تعریف شده باشه...
از طرفی خود پیامبر سفارش و تاکید بر پوشیدن لباسهای روشن کردن و پوشیدن لباس تیره (به خصوص رنگ مشکی) رو مکروه دونستن...
-که من دقیقا عکس این موضوع رو دیدم...هر رنگی غیر از مشکی تنت باشه باهات برخورد میشه!!
یعنی ظاهرت هم درست مثل روحیه و آینده ت تیره باشه...وگرنه . . .
-پوشیدن مانتو های سنتی که بلند و گشاد هستن مجاز نیست...(چون رنگی اند)
-پوشش مناسب فقط اونیه که مورد پسند و تایید فرد ناظر باشه که اگر اون ناظر عوض شه اصول هم تغییر پیدا میکنه...
که در صلاحیت فرد ناظر هم تردید وجود داره...(!)
امر به معروف و نهی از منکر هم شرایط و مراحل خاص خودشو داره که در بحث نمیگنجه و حتما همه ازش اطلاع دارین که من به مطابقتشون شک دارم...
فکر نمیکنم قرآن گفته باشه که تو مکان عمومی آبروی افراد رو با تحقیر یا تمسخر یا برخورد بی ادبانه ببرید
یا به خاطر این ازتون میپرسن (چرا؟) براشون پرونده درست کنید و راهی کمیته انضباطی کنید و تمام آیندشونو تباه کنید...
و در صورت اشتباه حاضر به پذیرفتن اون نباشید و به خاطر قدرتی که دارید بگین همینه که هست...
(اگه اعتراض کنی باید سوار ماشین شی بری به ناکجا...)
اینا همه چیزهایی بود که من دیدم...
یه عده آدم بد چشم رو نشوندن دم در ورودی که از فرق سر تا نوک پای آدم رو با نگاهاشون زیر و رو میکنن
و زل میزنن به سر تا پات که مبادا با لباست باعث تزلزل پایه های دین بشی!! (حالا برا خودشون لذتی هست یا نه بماند(!))
که اگر خوششون بیاد میزارن رد شی و اگر مورد پسند نباشی جلوی صدها نفر که از اونجا رد میشن بهت تذکر میدن .
اگر واقعا مشکل داشته باشی که خب باید بپذیری و بی حرف بری...
اگه نداشته باشی هم باید بگی چشم و بی حرف بری...
اگر بگی مشکل کجاست؟! یا با جواب های غیر منطقی و عجیب رو به رو میشی
یا اسمت نوشته و کارت دانشجوییت توقیف میشه و برات پرونده درست میکنن!!
اسلام فقط برای من دختر دانشجوئه؟!
اون مردی که منو نگاه میکنه هیچ حکمی نداره؟!
مگه نه اینکه اسلام گفته مردها چشماشونو از نگاه به نامحرم حفظ کنن؟!
پس کو؟! چرا از خانم ها استفاده نمیکنن برای برانداز کردن دخترا و اِعمال ارشاد؟!
این اعمال زور و خشونت برای امر به معروف عقل و اختیار و شعور انسانها رو زیر سوال نمیبره؟!
آیا اسلام این همه افراط به کار برده در اصولش که دین رو اینطور به نمایش میزارن؟
کسی که به عنوان یک ناظر باشه هرگز حاضر به پذیرفتن همچین دینی نیست!!
آیا مجاز هستن که با این افراط و تفریط ها یک دین تحریف شده رو ترویج بدن؟!
(میدونم الان میگید اسلام هیچ عیب و نقصی نداره و اینا همه تقصیر ماست...آره قبول...
فقط میخوام یه مثال بزنم...
یه بچه که تازه میره دبستان و هیچ سوادی نداره اگر از همون اول معلم بهش بگه رنگ ماست سیاهه...
یعنی سفید رو سیاه معرفی کنه و این باور تو ذهن اون بچه شکل بگیره تا ابد بیرون نمیره...
حتی اگه دنیا هم بگن ماست سفیده اون میگه سیاه..چون از اول اینجوری یاد گرفته و به معلمش ایمان داره.
ممکنه بعدها به تقلید از بقیه یا به جبر (!) بگه سفید...اما اون باور همیشه وجود داره...)
حالا من اگر بیام به اسم دین یه کارایی انجام بدم و بگم اینا وحی منزله و بی چون و چرا باید پذیرفته شه...
اون بچه دبستانی هایی که زیر دست من معلم هستن چی میشن؟!
مسئولیت این ذهنیت منفی که در مورد دین ایجاد میشه با کیه؟!
چیزی که تو کتابم نوشته و شبیه افسانه و آرزو هست رو بپذیرم یا حرف معلم ها و چیزی که بعینه میبینم رو؟!
اگر کسی درباره درسم ازم بپرسه من چه جوابی بهش بدم؟!
آیا میتونم دلیل منطقی ارائه کنم و از این باور غلط حمایت کنم؟!
یا باید حقیقت رو بگم و مورد تمسخر واقع بشم برای جوابی که واقعی نیست؟!
اگر در مورد عادلانه بودنش ازم سوال شه و بگم آره...هست...آیا خودم به عدالتش ایمان دارم؟؟
وقتی در مورد مساله به این کوچیکی این تبعیض ها و تضادها رو میبینم به اصول دینم شک میکنم...!
منتظر شنیدن نظراتتون هستم...
ممنون از حضورتون