استعفا

امیر Amir

عضو جدید
استعفا

بدينوسيله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم و مسئوليتهای يک کودک هشت
ساله را قبول می کنم.

می خواهم به يک ساندويچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا يک رستوران پنج ستاره است.

می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون می توانم آن را بخورم!

می خواهم زير يک درخت بلوط بزرگ بنشينم و با دوستانم بستنی بخورم .

می خواهم درون يک چاله آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.

می خواهم به گذشته برگردم، وقتی همه چيز ساده بود، وقتی داشتم رنگها را،

جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را ياد می گرفتم، وقتی نمی دانستم که چه

چيزهايي نمی دانم و هيچ اهميتی هم نمی دادم .

می خواهم فکر کنم که دنيا چقدر زيباست و همه راستگو و خوب هستند.

می خواهم ايمان داشته باشم که هر چيزی ممکن است و می خواهم که از

پيچيدگيهای دنيا بی خبر باشم .

می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم، نمی خواهم زندگی من پر

شود از کوهی از مدارک اداری، خبرهای ناراحت کننده، صورتحساب، جريمه و ...

می خواهم به نيروی لبخند ايمان داشته باشم، به يک کلمه محبت آميز، به

عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران، و به . . .




اين دسته چک من، کليد ماشين، کارت اعتباری و بقيه مدارک، مال شما.

من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم .


نويسنده: سانتيا سالگا
 

sma519

عضو جدید
امیر خان من خواهش میکنم همچین کاری نکنید .
چون هستند کسانی که قبل از شما این کار را کرده اند و ما الان کسی رو نداریم که مسئولیت بزرگسال بودن رو به عهده بگیره و ما رو از این فلاکتی که توش هستیم نجات بده !!!!!!!!!!!
لااقل شما کمی از خود گذشتگی داشته باشید و دلتون به حال مردمتون بسوزه .!!!!!!!!!!!!!!;)
 

pinion

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی قشنگ بود ولی من حاضر نیستم حتی به دوران کودکی خودم فکر کنم چه برسه به اینکه به اون زمان برگردم.
من تا به اینجا برسم خیلی سختی کشیدم
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
ای کاش میشد امیراحمد جان.... زندگی همش یه دروغ بزرگه... بخوای نخوای باید باورش کنی.و نقش یه لبخند گنده رو هم روی لبات بکشی و ماسک خوشبختی به صورتت بزنی ... که چی بزرگی ...نه ...بزرگت کردن....میگن بزرگی...
حالا اگه خیلی دلت خواست میتونی زیر ماسکت به یاد کودکی و معصویت از دست رفته ات گریه هم کنی...تا دلت خالی بشه :cry:
 

امیر Amir

عضو جدید
استعفا

بدينوسيله من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم و مسئوليتهای يک کودک هشت
ساله را قبول می کنم.

می خواهم به يک ساندويچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا يک رستوران پنج ستاره است.

می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است، چون می توانم آن را بخورم!

می خواهم زير يک درخت بلوط بزرگ بنشينم و با دوستانم بستنی بخورم .

می خواهم درون يک چاله آب بازی کنم و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.

می خواهم به گذشته برگردم، وقتی همه چيز ساده بود، وقتی داشتم رنگها را،

جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را ياد می گرفتم، وقتی نمی دانستم که چه

چيزهايي نمی دانم و هيچ اهميتی هم نمی دادم .

می خواهم فکر کنم که دنيا چقدر زيباست و همه راستگو و خوب هستند.

می خواهم ايمان داشته باشم که هر چيزی ممکن است و می خواهم که از

پيچيدگيهای دنيا بی خبر باشم .

می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم، نمی خواهم زندگی من پر

شود از کوهی از مدارک اداری، خبرهای ناراحت کننده، صورتحساب، جريمه و ...

می خواهم به نيروی لبخند ايمان داشته باشم، به يک کلمه محبت آميز، به

عدالت، به صلح، به فرشتگان، به باران، و به . . .




اين دسته چک من، کليد ماشين، کارت اعتباری و بقيه مدارک، مال شما.

من رسماً از بزرگسالی استعفا می دهم .


نويسنده: سانتيا سالگا


از اینکه خودم نباشم و همیشه در محیط های مختلف دیسیپلین کوفتی و رفتار سازمانی اون محیط رو رعایت کنم خسته شدم...دوست دارم اخلاق خودمو داشته باشم و موقع کار با اخلاق و شرایط خودم کار بکنم...

من دسته چک نمیخوام
ماشین نمیخوام
ووو

 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای کاش میشد امیراحمد جان.... زندگی همش یه دروغ بزرگه... بخوای نخوای باید باورش کنی.و نقش یه لبخند گنده رو هم روی لبات بکشی و ماسک خوشبختی به صورتت بزنی ... که چی بزرگی ...نه ...بزرگت کردن....میگن بزرگی...
حالا اگه خیلی دلت خواست میتونی زیر ماسکت به یاد کودکی و معصویت از دست رفته ات گریه هم کنی...تا دلت خالی بشه :cry:
خیلی خوب نوشتی گلابم.
زندگی و زمان میخوان که ما بزرگ بشیم.
 

srashedian

عضو جدید
از اینکه خودم نباشم و همیشه در محیط های مختلف دیسیپلین کوفتی و رفتار سازمانی اون محیط رو رعایت کنم خسته شدم...دوست دارم اخلاق خودمو داشته باشم و موقع کار با اخلاق و شرایط خودم کار بکنم...

من دسته چک نمیخوام
ماشین نمیخوام
ووو

خودت باش تا خودت بشی.
شما خودت نیستی چون از خودت میترسی. اما بچه ها از هیچ چیز نمیترسن. پس خودشون میمونن.
فقط خودت باش. همین
 

sara1984

عضو جدید
از اینکه خودم نباشم و همیشه در محیط های مختلف دیسیپلین کوفتی و رفتار سازمانی اون محیط رو رعایت کنم خسته شدم...دوست دارم اخلاق خودمو داشته باشم و موقع کار با اخلاق و شرایط خودم کار بکنم...

من دسته چک نمیخوام
ماشین نمیخوام
ووو

امير جان متن خيلي قشنگي بود..:smile:
با استعفا دادن از بزرگي موافقم ولي فكر ميكنم اگر هميشه خودت باشي و خودت بموني بزرگ بودن يا كوچيك بودن ديگه فرقي نميكنه.پس خودت باش :heart:
(اين يكي از علايم چيزي كه گفته بودم ;) مثبت نگر)
 

rosemehr87

عضو جدید
از اینکه خودم نباشم و همیشه در محیط های مختلف دیسیپلین کوفتی و رفتار سازمانی اون محیط رو رعایت کنم خسته شدم...دوست دارم اخلاق خودمو داشته باشم و موقع کار با اخلاق و شرایط خودم کار بکنم...

من دسته چک نمیخوام
ماشین نمیخوام
ووو
تقصیر خودته که این جوری شده چون همش نقش بازی کردی و هیچ وقت خودت نبودی و مثل خودت رفتار نکردی
آدم در کنار بزرگسالی باید یچه هم باشه یعنی یه رفتار و یه شیطونی بچه گانه بد نیست;)
 

Lillian

عضو جدید
از اینکه خودم نباشم و همیشه در محیط های مختلف دیسیپلین کوفتی و رفتار سازمانی اون محیط رو رعایت کنم خسته شدم...دوست دارم اخلاق خودمو داشته باشم و موقع کار با اخلاق و شرایط خودم کار بکنم...

من دسته چک نمیخوام
ماشین نمیخوام
ووو
اگر بتونيم تمرين كنيم و ياد بگيريم از زندگيمو ن راضي باشيم، ديگه احتياجي نيست هرجا يه جور رفتار كنيم!
هميشه از همه چيز ناراضي هستيم. از زندگيمون از خودمون!
چراهميشه مرغ همسايه غازه؟!
شايد اخلاق واقعي خودت از ايني كه وانمود مي كني خيلي بهتر باشه!!!!!!
 

امیر Amir

عضو جدید
خودت باش تا خودت بشی.
شما خودت نیستی چون از خودت میترسی. اما بچه ها از هیچ چیز نمیترسن. پس خودشون میمونن.
فقط خودت باش. همین

اول سلام....
من خودم هستم مثل اینکه شما خیلی یک لحظه احساس سوپر من بودن بهتون دست داده و تا تونستین تاختین و اشک من رو در اوردین با این متن ملو درامتون:cry:
در ضمن شما دچار سو تفاهم شدین..من نگفتم خودم نیستم..درسته نوشتم خودم نیستم..اما

منظور این حقیر این بود که مثلا من یک شخصیت واقعی دارم و باید مثلا در محیط کار با استیل محیط کار باشی...من ادم خشکی نیستم اما وقی میرم بالا سر کار باید خشک باشم..من ادم تو سری زنی اما وقتی میرم بالا سر کار باید بزنم تو سر کارگر...البته محترمانه و مودبانه....


امير جان متن خيلي قشنگي بود..:smile:
با استعفا دادن از بزرگي موافقم ولي فكر ميكنم اگر هميشه خودت باشي و خودت بموني بزرگ بودن يا كوچيك بودن ديگه فرقي نميكنه.پس خودت باش :heart:
(اين يكي از علايم چيزي كه گفته بودم ;) مثبت نگر)

تقصیر خودته که این جوری شده چون همش نقش بازی کردی و هیچ وقت خودت نبودی و مثل خودت رفتار نکردی
آدم در کنار بزرگسالی باید یچه هم باشه یعنی یه رفتار و یه شیطونی بچه گانه بد نیست;)

من همش خودم نبودم؟!!! شما بچه ها چقدر جالب از شخصیت ادمها که روانشناسا سالها درسشو میخونند و اخرشم میگن ما ادم رو نشناختیم تحلیل های جالبی میکنید...:)


اگر بتونيم تمرين كنيم و ياد بگيريم از زندگيمو ن راضي باشيم، ديگه احتياجي نيست هرجا يه جور رفتار كنيم!
هميشه از همه چيز ناراضي هستيم. از زندگيمون از خودمون!

این هم صحبتی هست در حد خوش جالب:)

چراهميشه مرغ همسايه غازه؟!
شايد اخلاق واقعي خودت از ايني كه وانمود مي كني خيلي بهتر باشه!!!!!!
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
من نمی خوام برگردم!!یعنی دیگه نمی تونم!!اون زجری که کشیدم تا بفهمم مردم خودشون نیستن نقاب دارن!!مردم باصفا نیستن پشت هر لبخند طعنه ای نهفته!!پشت هر محبت کینه ای هست چندین ساله!!دیوونه میشم اگه دوباره بفهمم عدالتی به وسیله آدما اجرا نمیشه!!!کشکه!!دیگه تکه تکه می شم اگه بفهمم خیلی ها نمی فهمن!!دیگه طاقت ندارم!!همون یه بار برای تمام عمر بسه!!بسمه!!!تا آخرش یه کم دیگه مونده!!فقط باید دندون سر جیگر بذارم!!!
دوباره بچه نمی شم!!نه که نخوام !!نه می خوام ولی دیگه توانی برام نمی مونه اگه دوباره آگاهی بیاد سراغم!!
 

pejman.pna

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای کاش میشد امیراحمد جان.... زندگی همش یه دروغ بزرگه... بخوای نخوای باید باورش کنی.و نقش یه لبخند گنده رو هم روی لبات بکشی و ماسک خوشبختی به صورتت بزنی ... که چی بزرگی ...نه ...بزرگت کردن....میگن بزرگی...
حالا اگه خیلی دلت خواست میتونی زیر ماسکت به یاد کودکی و معصویت از دست رفته ات گریه هم کنی...تا دلت خالی بشه :cry:

و خدایی که در این نزدیکی است
لای این شب بوها
پای آن کاج بلند
روی آگاهی آب
روی قانون گیاه
...
 

آرماندیس

عضو جدید
کاربر ممتاز
من نمی خوام برگردم!!یعنی دیگه نمی تونم!!اون زجری که کشیدم تا بفهمم مردم خودشون نیستن نقاب دارن!!مردم باصفا نیستن پشت هر لبخند طعنه ای نهفته!!پشت هر محبت کینه ای هست چندین ساله!!دیوونه میشم اگه دوباره بفهمم عدالتی به وسیله آدما اجرا نمیشه!!!کشکه!!دیگه تکه تکه می شم اگه بفهمم خیلی ها نمی فهمن!!دیگه طاقت ندارم!!همون یه بار برای تمام عمر بسه!!بسمه!!!تا آخرش یه کم دیگه مونده!!فقط باید دندون سر جیگر بذارم!!!
دوباره بچه نمی شم!!نه که نخوام !!نه می خوام ولی دیگه توانی برام نمی مونه اگه دوباره آگاهی بیاد سراغم!!

تشکر نداشتم واقعاً همینه . من با نظرت کاملاً موافقم . متنی که نوشتی تا ته ته دلمو می لرزونه . ممنون
 

Similar threads

بالا