اگر یک روزی استاد دانشگاه شدید، چطوری تدریس می کنید؟ جزوه ارائه میدید؟ 100 تا کتاب به دانشجوتون معرفی می کردید و آخرش هم معلوم نبود از کدومش درس میدادید؟ امتحان سخت میگرفتید؟ به دانشجوتون میگفتید که حضور غیاب نمی کنید؟ چطوری امتحان میگرفتید؟
از نوع سوال هایی میدادید که گویی ارث پدری خود را از دانشجو طلب دارید؟
جوری نمره میدادید که زرگرها جلوی شما لنگ بندازند؟
آنقدر به داشنجو پروژه میدادید که گویی او را حمالی فرض کرده اید؟
اگر دانشجویی از شما طلب نمره کرد که ترم آخری هستم یا در حال مشروط شدن، اما یک گوش شما درب و یک گوش دگر دروازه؟
دانشجوها را به خاطر خطای کوچیک (چسباندن آدامس روی صندلی استاد) همانند قاتلین بی رحم تهدید به مرگ می کردید؟
از نوع سوال هایی میدادید که گویی ارث پدری خود را از دانشجو طلب دارید؟
جوری نمره میدادید که زرگرها جلوی شما لنگ بندازند؟
آنقدر به داشنجو پروژه میدادید که گویی او را حمالی فرض کرده اید؟
اگر دانشجویی از شما طلب نمره کرد که ترم آخری هستم یا در حال مشروط شدن، اما یک گوش شما درب و یک گوش دگر دروازه؟
دانشجوها را به خاطر خطای کوچیک (چسباندن آدامس روی صندلی استاد) همانند قاتلین بی رحم تهدید به مرگ می کردید؟