از بنگاه خاله خان باجی تا مراکز مدرن همسریابی !

saina110

عضو جدید
کاربر ممتاز


از بنگاه خاله خان باجی تا مراکز مدرن همسریابی !


می گویند شتری است كه در خانه همه می خوابد. می گویند دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. بله، بحث بحث ازدواج است!

درباره دیر و زود شدنش، زیاد صحبت شده؛ اینكه سن ازدواج بالا رفته، اغلب جوان ها تمایلی به خداحافظی زودهنگام با عالم مجردی ندارند یا اگر هم می خواهند ازدواج كنند، موانع بسیاری پیش پایشان است. مثل بالا بودن توقعات، سنگینی هزینه ها و ... همه و همه را بارها شنیده ایم و گاهی بازی خورده ایم و در دور تسلسل بحث های مربوطه، شركت كرده ایم. بحث هایی كه ته ندارند و آخرش برای جمع كردن ماجرا، بیانیه هایی مثل این صادر می شود: "ازدواج سنت پسندیده ای است، پس برای تسهیل در آن باید خانم های جوان سطح توقعاتشان را پایین بیاورند و آقایان در تصمیم خود ثابت قدم تر باشند. زوج های جوان از برگزاری مراسم پرهزینه بپرهیزند و خانواده ها در تشكیل زندگی آنها را یاری كنند و ..."

ولی در مورد سوخت و سوز قضیه می شود بحث های تازه و جالب تری راه انداخت كه هنوز مثل موارد بالا، كسل كننده نشده اند؛ خب بعضی ها زیادی مشكل پسندند، یا نمی توانند شخص دلخواهشان را پیدا كنند، یا شخص دلخواهشان را از دست می دهند و مثل خانم هابیشام(آرزوهای بزرگ) تا آخر عمر با خاطره طرف(!) تنها می مانند. خواستگار خوبی برایشان پیدا نمی شود، دختر خوبی سر راه زندگی شان قرار نمی گیرد، یا می گویند اصلا از ازدواج كردن و زندگی زناشویی خوششان نمی آید.

نكته مهم اینكه این دسته آخری، از همه زودتر می روند خانه بخت! اما بقیه چی؟ معلوم است؛ آنقدر تنها می مانند كه بوی ترشی شان دنیا را بر می دارد!

:: عصر جولان تکنولوژی؟


بله، دیگر آن روزها گذشت. در سال 2000 به بالا و در قرنی كه به عصر ارتباطات ملقب شده، اگر بخواهی هم نمی توانی تنها بمانی! در جامعه معلق میان سنت و مدرنیته ما، مذهب نقش پررنگی دارد؛ مذهبی كه در آن ازدواج به عنوان یك ركن اصلی زندگی مطرح شده و با دلایل بسیار شخص مجرد را یك "انسان كامل" نمی داند.

درست به همین دلیل است كه می بینیم خوشبختانه هنوز در مقایسه با اغلب كشورهای هم طراز، آمار بهتری در زمینه ثبت ازدواج داریم و الا كدام كشور را سراغ دارید كه از ازدواج و زندگی طبیعی مردمش بدش بیاید؟ در اغلب جوامع، جوان ها به ازدواج و پایبندی به زندگی مشترك تشویق می شوند اما با كم رنگ شدن نقش دین و عرف در این كشورها، كمتر نتیجه ای حاصل می شود.

در ایران ما هم گرچه روز به روز مدرن ها بیشتر جای خود را باز كرده و سنت ها را پس می زنند، اما به دلایلی كه مطرح شد، ازدواج همچنان بحث روز است؛ گیریم كه خاله خان باجی ها و تحقیقات محلی از در و همسایه، كاركرد سنتی خود را در این ماجرا از دست داده باشند، ولی موسسات نوظهوری در این امر دخیل شده اند كه به شیوه های مدرن، پیوندهایی مدرن را رقم می زنند: بنگاه های همسریابی!

:: ما مجوز داریم!

"ازدواج آگاهانه حق شماست"؛ شعار قشنگ و جالبی است، اما آیا واقعا یك تشكیلات اداری می تواند برای آدم همسر دلخواه و مناسبی پیدا كند؟

بیایید با هم سری به چند فقره(!) از این موسسات همسریابی بزنیم و ببینیم حرف شان چیست. قضاوت با خودتان. برای پیدا كردن یك موسسه این كاره(!)، كافی است لای یك ضمیمه آگهی روزنامه ای پرتیراژ را باز كنید، در بخش "خانواده" یا "آموزش"، حتما دو- سه مورد پیدا می كنید كه جملاتی از این دست در كادری كوچك نظرتان را جلب می كنند: "همسر دلخواهتان را از ما بخواهید"!

به یكی از این بنگاه ها كه در خیابان جمهوری است، تلفن می زنیم:

- الو؟ موسسه فرهنگی خانواده (...)؟

- بله، بفرمایید.

خانمی از آن طرف خط با عجله در مورد شرایط و مدارك لازم برای عضویت توضیح می دهد. پیداست سرشان خیلی شلوغ است: "یك قطعه عكس تمام قد و واضح بیاورید، جدید باشد. 30هزار تومان حق عضویت سالانه تان (!) می شود."

همین؟ عجب شرایط سختی! مدیر موسسه یك روحانی است كه دكتر صدایش می كنند اما خانم منشی نمی داند آقای مدیر چه جور دكترایی دارد: "فكر می كنم مشاوره... برای تعامل!"

گویا روال كار هم اینطوری است: "اطلاعاتتان گرفته می شود، چند روز بعد می آیید برای انتخاب همسر. تعدادی از افراد را به شما پیشنهاد می دهیم و اگر جوابتان مثبت بود، برای شما قرار ملاقات می گذاریم تا همدیگر را ببینید و..."

نرخ مشاوره و هر ملاقات نیز با هم متفاوت است. مدیر موسسه از افراد پیشرو در قضیه همسریابی است كه حتی با BBC هم مصاحبه داشته، اما از طرف همكاران به فعالیت سنتی و عدم دقت در معرفی افراد به یكدیگر متهم می شود. مثل اینکه این موسسه تنها موسسه قانونی است که در این زمینه فعالیت می کند و از طرف وزارت کشور مجوز فعالیت دارد.

یك بنگاه دیگر در خیابان انقلاب نزدیك پل چوبی هم به همین ترتیب، با كمی پایین و بالا، درست مشابه بنگاه قبلی عمل می كند. مدیر مونث موسسه حسابی سرش شلوغ است و كاسب های همسایه، قصه های زیادی برای تعریف كردن دارند؛ قصه هایی درباره مراجعان، گردانندگان.

:: ازدواج به انواع روش ها


"روش های نوین"، "شیوه علمی"، "كارشناسان برجسته" و ... اینها نمونه عبارت هایی است كه بنگاه های همسریابی با استفاده از آنها، سعی در موجه جلوه دادن كار خود و مثلا جدی بودن قضیه دارند.

اما جدا از بعضی روش های من درآوردی، اغلب شیوه اصلی كار، یکی است؛ ترتیب دادن ملاقات بین مشتریان مونث و مذكر، یا از آن راحت تر؛ تهیه بانك اطلاعاتی كه بر محور عكس داوطلبان تنظیم شده است. ننوشتیم "آلبوم" كه به كسی برنخورد، اما اگر شما به یكی از این موسسه های محترم سری بزنید خودتان این قضیه را تصدیق خواهید كرد!

:: فقط عذب اوغلی ها


یكی از این موسسه ها روی تمام در و دیوار دفتر خود را با نوشته هایی از این دست پر كرده: "اگر متاهل هستید، این موسسه از ارائه خدمات به شما معذور است."

اغلب این بنگاه ها سعی دارند ژست حرفه ای به خود بگیرند. بنابراین اصرار دارند به شما تلقین كنند به یك مكان مقدس پا گذاشته اید و نه خدای نكرده به یك بنگاه دلالی مهر و محبت. ولی با عرض شرمندگی، معمولا این قضیه برعكس است و این ژست هم فقط و فقط برای جلوه دادن فعالیت موسسه و كم اثر كردن زهر تعرفه بالای ارائه خدمات است.


:: ماجرای هزاره سومی ها


موسسه "..." به مشتریان خود سفارش می كند كه هر كسی در كوچه و خیابان به آنها شماره تلفن داد، دست طرف را رد نكند. البته نه به آن قصدی كه منظور شماره دهنده است بلكه برای دادن این شماره به موسسه و تماس این دوستان با او؛ فكرش را بكنید: طرف در خانه اش نشسته كه تلفن زنگ می زند. بعد كه گوشی را بر می دارد، با صدایی مواجه می شود كه از او می پرسد: "واقعا می خواهی زن بگیری یا...؟" الان حتی بانك ها و شركت های بزرگ هم به همین نتیجه رسیده اند و شعارشان این شده كه باید خدمات شان را به منزل مشتریان ببرند. هزاره سوم است دیگر!

:: صدوبیست درصد تضمینی!


جالب ترین ادعا، توسط گردانندگان موسسه ای مطرح شده كه از بیخ و بن كلاه بردار بودن شان تابلو است: "تعجب نكنید! به جز كنكور، ازدواج هم می تواند تضمینی باشد. بعد از ثبت نام برای استفاده از خدمات ازدواج تضمینی، كارشناسان موسسه برای ازدواج شما بسیج خواهند شد. آنقدر متقاضی ازدواج به شما معرفی می شود كه كلافه خواهید شد. به خودتان می گویید: آه خدای من! این همه خواستگار از كجا آمده است؟... اگر شما تا زمان مقرر همسر دلخواه خود را پیدا نكردید، 75 درصد هزینه دریافت شده در زمان ثبت نام به شما مسترد می گردد... هدف ما این است كه شما ازدواج موفقی داشته باشید، نه هر ازدواجی." چه شود!؟

:: اسم های خنده دار


به عناوین بی بدیل به اصطلاح "همایش"هایی كه توسط بعضی از این موسسات برگزار می شود توجه كنید: ازدواج موفق، ازدواج در نگاه اول و نگاه اول در ازدواج، چهره شناسی و روانشناسی خط و امضا، شخصیت شناسی از روی ماه تولد، ازدواج عاشقانه، ازدواج عاقلانه، تاثیر آداب معاشرت در همسریابی موفق، چگونه آشنایی مان را به ازدواج ختم كنیم و ...

در سال های اخیر، كتاب های موسوم به روانشناسی و موفقیت و مدیر یك دقیقه ای و پولدار یك ثانیه ای (!!) و... بازار وحشتناك داغی در ایران پیدا كرده است. خوراك نت ورك ماركتینگی ها هم همین كتاب هاست. اما برای درماندگان راه ازدواج هم عناوین مختلف و متعددی چاپ خورده كه بین شان چیزهایی مثل نوشته های "دبی فورد" با نام هایی مثل: "طلاق معنوی" یا"ازدواج موفق"، "همسریابی آسان" و... كلی هوادار دارند (البته بعد از آثار و عقاید جناب تونی رابینز).

از همه خنده دارتر هم كتابی است حاوی مجموعه اشعار یك كارشناس و موسس بنگاهی این كاره، در رابطه با مسائل ازدواج، با نام "آوای شب"!

:: آمارهای نوید بخش


چه شما این موسسه ها را راهی به سوی آینده روشن تلقی کنید و چه بخواهید تک تکشان را با حملات انتحاری به هوا بفرستید، میزان مراجعه به این مراکز نشان از این مسئله دارد که عزم قشر جوان و غیر جوان در وصال به یکدیگر هنوز جدی است و اینکه ملت به امر ازدواج بی تفاوت است، توطئه ای از سوی بیگانگان است.

یکی از مدیران موسسات همسریابی که معتقد است کارش خیلی هم درست است، می گوید تنها در سال 1385 و با تبلیغاتی محدود تنها 4500 عضو جدید پذیرفته است و هم اکنون روزانه نزدیک به ده تا پانزده عضو جدید پذیرش می کند.

به هر حال این کار یک ابداع جدید در جامعه است و هنوز ارگان خاصی مامور نظارت بر عملکرد این موسسات نیست. (مثل همه ستادها و مراکزی که در امور ازدواج فعالیت می کنند و ...) اگرچه بسیاری از مردم هنوز این موسسات را یک خطر برای بحث ازدواج تلقی می کنند و با فعالیت آن ها مخالفند. شاید به همین خاطر باشد که اکثر این موسسات با تبلیغات محدود و تقریبا چراغ خاموش حرکت می کنند.

به هر حال بخواهیم یا نخواهیم، این موسسات یک محصول وارداتی است و ممکن است با فرهنگ ما سازگار نباشد، ولی مثل هر محصول وارداتی دیگر می تواند با معیارها و هنجار های جامعه ما منطبق شود و این مهمترین وظیفه کسانی است که در این زمینه دستی بر آتش دارند و در حال فعالیت هستند و این پدیده جدید را به عنوان مدلی سازگار با جامعه دینی ایرانی مطرح کنند. دیدید که باز هم به مساله فرهنگ رسیدیم و فرهنگ سازی؟ حالا پیدا کنید پرتقال فروش را...
 
بالا