@@@@اراده ي قوي @@@@
- شروع کننده موضوع yoolia
- تاریخ شروع
- وضعیت
چند سال طول کشید؟؟؟؟؟؟
نمیدونم
سوال جالبی بود مرسی
من اگه اینقدی بشم عمرا از جام تکون بخورم میبینی چه اراده ای داشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ohhhhhhhhhh my goddd
چی بود چی شد...
s.tarhandeh
عضو جدید
از اول زندگی کلا فعالیت نداشته فک کنم
WWWWWWWWOOOOOOOOOOWWW
وايييييييييييييييييييييييييييييييييي!!!! ولي دمش گرما!!!
Atila.angel
عضو جدید
GOD MY OHHHHHHHHHHHHHH !
khatereh.civil
عضو جدید
نه بابا......................ما که باور نکردیم یه کم عکس ها زیادی مصنوعی اند
.....................ما که باور نکردیم یه کم عکس ها زیادی مصنوعی اند
این شبیه همون برنامه خاک بر سری تو اون شبکه خیلی خاک بر سری بود یعنی اونام یه همچین آدمی نشون دادن حالا نمیدونم این اونه یا نه:دیییییییییی
نه یه همچین چیزی رو هم تو اون شبکه خاک بر سری نشون داد:دینه بابا.
داستان مردی که 180 کیلوگرم از وزن خود را فقط با ورزش و رژیم غذایی و البته کمک یک دوست مشاور، کم کرد.
4سال و نیم پیش، دیوید اسمیت بیشتر از 285 کیلو گرم وزن داشت. او به مدت 10 سال در خانه پدرش فقط روی مبل می‌نشست و پیتزا و آب معدنی گاز دار می‌خورد. در تمام این مدت از زندگیش او احساس می‌کرد که مثل یک فیل، غول پیکر شده است.
حالا اما اسمیت واقعا از زندگیش لذت می‌برد و به دیگران نیز امید زندگی می‌دهد. البته کاهش چشمگیر وزن بدن او به‌طور ناگهانی و یک باره اتفاق نیفتاده. در حقیقت 2 سال طول کشید تا او با تلاش زیاد و پشت سرگذاشتن همه دل نگرانی‌ها توانست به وزن ایده آلش برسد.
در طی سال‌هایی که او به طرز عجیبی چاق شده بود، به‌دلیل نگرانی و ترسی که از اجتماع داشت سعی می‌کرد خودش را از دیگران پنهان کند. او می‌گوید: احساس بدی داشتم وقتی فکر می‌کردم به‌دلیل وضعیت نامساعدم و چاقی بیش از حد نمی‌توانم از خانه بیرون بروم، حتی وقتی که می‌خواستم وارد حیاط خانه شوم صبر می‌کردم تا هوا تاریک شود. آن وقت بود که فکر می‌کردم کمی راحت‌تر شده‌ام.
درخواست کمک
ژوئن سال 2003، اسمیت نامه‌ای به کریس پاول خبرنگار و گزارشگر برنامه تناسب اندام در آریزونا فرستاد و پس از آن با قرار ملاقاتی که پاول برایش گذاشت، اوخود را برای یک رژیم سفت و سخت آماده کرد. اسمیت می‌گوید: هیچ روشی و جود نداشت که او به من پیشنهاد کند تا برای کم کردن وزن من مفید باشد، با این حال هر دو ما داشتیم فکر می‌کردیم که چه روش مناسبی وجود دارد تا بتواند به من کمک کند.
پاول از لحاظ موقعیت اجتماعی اعتبار زیادی داشت. او تلاش می‌کرد تا باروش و رژیم مناسب به اسمیت کمک کند و به بیماری چاقی خطرناک و دردناک او خاتمه دهد. پاول می‌گوید: من در حقیقت نمی‌دانم فردی که 285 کیلوگرم وزن دارد چه شکلی به‌نظر می‌رسد. او هنگامی که با اسمیت صحبت می‌کرد واقعا نمی‌توانست به صورتش نگاه کند. نگاه‌های او خیلی بریده بریده و کوتاه بود و نمی‌دانست که چه بگوید و چه کاری انجام دهد تا او را از این وضعیت نجات دهد.
با وجود این که آنها در اولین دیدار جلسه سخت و طاقت فرسایی داشتند، به توافق رسیدند که درمان را شروع کنند. اسمیت قول داد تا مقدار زیادی از وزنش را کم کند و پاول با او توافق کرد تا زمانی که به رژیمش ادامه می‌دهد به او کمک کند. اولین اقدامی که پاول برای او کرد این بود که وزن بدنش را مشخص کرد و پس از آن برنامه غذایی شامل 6 وعده غذایی با حجم کمتر بود که جایگزین غذای روزانه او شد.
بیشترین حجم غذای او را کربوهیدراتها تشکیل داده بودند که باعث افزایش متابولیسم و سوخت و ساز بدن او می‌شد. اسمیت در اولین ماه از رژیم غذایی، 18 کیلوگرم کاهش وزن داشت و پس از آن، در عرض 4 ماه با انجام ورزش‌های ساده در باشگاه ورزشی، توانست 45کیلوگرم دیگر از وزن بدنش را کم کند.
پاول از این موضوع بسیار خوشحال شد، اما اسمیت خیلی از نتیجه کارش راضی نبود. او می‌گوید: وقتی به خودم در آینه نگاه می‌کنم هنوز احساس می‌کنم که همان فرد قبلی هستم و هیچ تغییری نکرده ام. درحقیقت من هنوز احساس می‌کنم که 285 کیلوگرم وزن دارم.
برملا شدن یک راز
یک روز اسمیت نامه‌ای برای پاول فرستاد. هنگامی که او نامه را خواند به راز زندگی اسمیت پی برد: او هرگز نتوانسته با کسی ارتباط عاطفی برقرار کند و به همین دلیل تا به حال ازدواج نکرده است. در حقیقت او هنگامی که برای اولین بار به فردی ابراز علاقه کرد به‌دلیل ظاهر نامناسب، در روابط جنسی سرخورده و ناامید شد.
او می‌گوید: بیماری چاقی من سبب شد تا به هنگام روبه‌رو شدن با مردم خجالت زده شوم و از آنها دوری کنم، با این وجود من به غذا خوردن و افراط‌کردن درآن ادامه می‌دادم برای این که با خوردن همیشه احساس لذت و شادی می‌کردم.
اسمیت ادامه می‌دهد: وزن من دائماً زیاد می‌شد و من چون آداب و روابط اجتماعی خوب نمی‌دانستم و از آن عاجز بودم درحقیقت برای همه نفرت آور شده بودم. او به‌دلیل این که از لحاظ روحی و جسمی آسیب دیده بود به ناچار در سن 17 سالگی ترک تحصیل کرد و به خانه پدرش بازگشت.
با روحیه افسرده‌ای که او به‌دلیل بیماری‌اش داشت. فکر کرد هیچ راهی جز خودکشی ندارد. او می‌گوید: احساس می‌کردم لیاقت من تنها این است که خودم را بکشم، به همین دلیل یک روز تصمیم گرفتم با بنزین خودم را بسوزانم تا شاید با این کار مردم صدای فریاد من را بشنوند.
پاول اولین کسی بود که توانست به معنای واقعی به اسمیت کمک کند. او می‌گوید: وقتی اسمیت با من آشنا شد، متوجه شدم که چقدر وجود من برای او با ارزش بوده است. این ارزش نه فقط به خاطر این که من مشاور و راهنمای او بودم بلکه بیشتر به این دلیل بود که من به‌عنوان اولین فرد در زندگیش به او اطمینان و اعتماد هدیه کردم.
هنگامی که ورزش‌های اسمیت سخت‌تر و روند کاهش وزن او امیدوارکننده شد. پاول شروع به بررسی شخصیت بسته اسمیت کرد تا او را سریع‌تر تغییر دهد. او تصمیم گرفت درمان و رژیم سخت و طاقت‌فرسای اسمیت را برای دنیا بازگو کند.
در حالی که او به کم کردن وزن خود ادامه می‌داد، پاول فهمید که اسمیت اکنون بیشتر از قبل به او احتیاج دارد. به‌دلیل کاهش وزن زیاد تمام پوست بدن و صورت اسمیت شل شده بود، درست مثل بالونی که باد آن خالی شده و چروک خورده باشد. به همین دلیل او اقدام به انجام یک سری از عمل‌های جراحی کرد تا پوست اضافی بدنش را برطرف کرده و از بین ببرد. پاول برای تمام عمل‌های جراحی در کنار اسمیت بود.
بعد از 26 ماه تلاش اسمیت توانست به وزن ایده آل خود که 104 کیلو گرم بود برسد و 182 کیلو گرم کاهش وزن داشته باشد. او با عمل جراحی لیزر و ترمیم دندان‌های خود که با مصرف بیش از حد آب معدنی گازدار خراب شده بود، توانست دوباره زیبایی ظاهر خود را به دست آورد. هزینه تمام عمل‌های جراحی و زیبایی او را دکتر‌های ایالت فنیکس تقبل کرده بودند.
پس از آن همه تلاش‌های پیاپی که اسمیت برای کاهش وزن خود کرد و دوباره به زندگی امیدوار شد، تصمیم گرفت تا فرد مورد علاقه‌اش را پیداکند. پس از آن او شروع به انجام بدن‌سازی در یک باشگاه ورزشی کرد و تصمیم گرفت تا در آن جا مربی بدن‌سازی شود.
پاول حتی یک سکه 10 سنتی بابت تمام کمک‌هایی که از لحاظ جسمی و روحی به اسمیت کرده بود نگرفت. او می‌گوید: این که اسمیت به زندگی برگشت با ارزش‌تر از هرچیز دیگری برای من بود.
سایت همشهری آنلاین .
4سال و نیم پیش، دیوید اسمیت بیشتر از 285 کیلو گرم وزن داشت. او به مدت 10 سال در خانه پدرش فقط روی مبل می‌نشست و پیتزا و آب معدنی گاز دار می‌خورد. در تمام این مدت از زندگیش او احساس می‌کرد که مثل یک فیل، غول پیکر شده است.
حالا اما اسمیت واقعا از زندگیش لذت می‌برد و به دیگران نیز امید زندگی می‌دهد. البته کاهش چشمگیر وزن بدن او به‌طور ناگهانی و یک باره اتفاق نیفتاده. در حقیقت 2 سال طول کشید تا او با تلاش زیاد و پشت سرگذاشتن همه دل نگرانی‌ها توانست به وزن ایده آلش برسد.
در طی سال‌هایی که او به طرز عجیبی چاق شده بود، به‌دلیل نگرانی و ترسی که از اجتماع داشت سعی می‌کرد خودش را از دیگران پنهان کند. او می‌گوید: احساس بدی داشتم وقتی فکر می‌کردم به‌دلیل وضعیت نامساعدم و چاقی بیش از حد نمی‌توانم از خانه بیرون بروم، حتی وقتی که می‌خواستم وارد حیاط خانه شوم صبر می‌کردم تا هوا تاریک شود. آن وقت بود که فکر می‌کردم کمی راحت‌تر شده‌ام.
درخواست کمک
ژوئن سال 2003، اسمیت نامه‌ای به کریس پاول خبرنگار و گزارشگر برنامه تناسب اندام در آریزونا فرستاد و پس از آن با قرار ملاقاتی که پاول برایش گذاشت، اوخود را برای یک رژیم سفت و سخت آماده کرد. اسمیت می‌گوید: هیچ روشی و جود نداشت که او به من پیشنهاد کند تا برای کم کردن وزن من مفید باشد، با این حال هر دو ما داشتیم فکر می‌کردیم که چه روش مناسبی وجود دارد تا بتواند به من کمک کند.
پاول از لحاظ موقعیت اجتماعی اعتبار زیادی داشت. او تلاش می‌کرد تا باروش و رژیم مناسب به اسمیت کمک کند و به بیماری چاقی خطرناک و دردناک او خاتمه دهد. پاول می‌گوید: من در حقیقت نمی‌دانم فردی که 285 کیلوگرم وزن دارد چه شکلی به‌نظر می‌رسد. او هنگامی که با اسمیت صحبت می‌کرد واقعا نمی‌توانست به صورتش نگاه کند. نگاه‌های او خیلی بریده بریده و کوتاه بود و نمی‌دانست که چه بگوید و چه کاری انجام دهد تا او را از این وضعیت نجات دهد.
با وجود این که آنها در اولین دیدار جلسه سخت و طاقت فرسایی داشتند، به توافق رسیدند که درمان را شروع کنند. اسمیت قول داد تا مقدار زیادی از وزنش را کم کند و پاول با او توافق کرد تا زمانی که به رژیمش ادامه می‌دهد به او کمک کند. اولین اقدامی که پاول برای او کرد این بود که وزن بدنش را مشخص کرد و پس از آن برنامه غذایی شامل 6 وعده غذایی با حجم کمتر بود که جایگزین غذای روزانه او شد.
بیشترین حجم غذای او را کربوهیدراتها تشکیل داده بودند که باعث افزایش متابولیسم و سوخت و ساز بدن او می‌شد. اسمیت در اولین ماه از رژیم غذایی، 18 کیلوگرم کاهش وزن داشت و پس از آن، در عرض 4 ماه با انجام ورزش‌های ساده در باشگاه ورزشی، توانست 45کیلوگرم دیگر از وزن بدنش را کم کند.
پاول از این موضوع بسیار خوشحال شد، اما اسمیت خیلی از نتیجه کارش راضی نبود. او می‌گوید: وقتی به خودم در آینه نگاه می‌کنم هنوز احساس می‌کنم که همان فرد قبلی هستم و هیچ تغییری نکرده ام. درحقیقت من هنوز احساس می‌کنم که 285 کیلوگرم وزن دارم.
برملا شدن یک راز
یک روز اسمیت نامه‌ای برای پاول فرستاد. هنگامی که او نامه را خواند به راز زندگی اسمیت پی برد: او هرگز نتوانسته با کسی ارتباط عاطفی برقرار کند و به همین دلیل تا به حال ازدواج نکرده است. در حقیقت او هنگامی که برای اولین بار به فردی ابراز علاقه کرد به‌دلیل ظاهر نامناسب، در روابط جنسی سرخورده و ناامید شد.
او می‌گوید: بیماری چاقی من سبب شد تا به هنگام روبه‌رو شدن با مردم خجالت زده شوم و از آنها دوری کنم، با این وجود من به غذا خوردن و افراط‌کردن درآن ادامه می‌دادم برای این که با خوردن همیشه احساس لذت و شادی می‌کردم.
اسمیت ادامه می‌دهد: وزن من دائماً زیاد می‌شد و من چون آداب و روابط اجتماعی خوب نمی‌دانستم و از آن عاجز بودم درحقیقت برای همه نفرت آور شده بودم. او به‌دلیل این که از لحاظ روحی و جسمی آسیب دیده بود به ناچار در سن 17 سالگی ترک تحصیل کرد و به خانه پدرش بازگشت.
با روحیه افسرده‌ای که او به‌دلیل بیماری‌اش داشت. فکر کرد هیچ راهی جز خودکشی ندارد. او می‌گوید: احساس می‌کردم لیاقت من تنها این است که خودم را بکشم، به همین دلیل یک روز تصمیم گرفتم با بنزین خودم را بسوزانم تا شاید با این کار مردم صدای فریاد من را بشنوند.
پاول اولین کسی بود که توانست به معنای واقعی به اسمیت کمک کند. او می‌گوید: وقتی اسمیت با من آشنا شد، متوجه شدم که چقدر وجود من برای او با ارزش بوده است. این ارزش نه فقط به خاطر این که من مشاور و راهنمای او بودم بلکه بیشتر به این دلیل بود که من به‌عنوان اولین فرد در زندگیش به او اطمینان و اعتماد هدیه کردم.
هنگامی که ورزش‌های اسمیت سخت‌تر و روند کاهش وزن او امیدوارکننده شد. پاول شروع به بررسی شخصیت بسته اسمیت کرد تا او را سریع‌تر تغییر دهد. او تصمیم گرفت درمان و رژیم سخت و طاقت‌فرسای اسمیت را برای دنیا بازگو کند.
در حالی که او به کم کردن وزن خود ادامه می‌داد، پاول فهمید که اسمیت اکنون بیشتر از قبل به او احتیاج دارد. به‌دلیل کاهش وزن زیاد تمام پوست بدن و صورت اسمیت شل شده بود، درست مثل بالونی که باد آن خالی شده و چروک خورده باشد. به همین دلیل او اقدام به انجام یک سری از عمل‌های جراحی کرد تا پوست اضافی بدنش را برطرف کرده و از بین ببرد. پاول برای تمام عمل‌های جراحی در کنار اسمیت بود.
بعد از 26 ماه تلاش اسمیت توانست به وزن ایده آل خود که 104 کیلو گرم بود برسد و 182 کیلو گرم کاهش وزن داشته باشد. او با عمل جراحی لیزر و ترمیم دندان‌های خود که با مصرف بیش از حد آب معدنی گازدار خراب شده بود، توانست دوباره زیبایی ظاهر خود را به دست آورد. هزینه تمام عمل‌های جراحی و زیبایی او را دکتر‌های ایالت فنیکس تقبل کرده بودند.
پس از آن همه تلاش‌های پیاپی که اسمیت برای کاهش وزن خود کرد و دوباره به زندگی امیدوار شد، تصمیم گرفت تا فرد مورد علاقه‌اش را پیداکند. پس از آن او شروع به انجام بدن‌سازی در یک باشگاه ورزشی کرد و تصمیم گرفت تا در آن جا مربی بدن‌سازی شود.
پاول حتی یک سکه 10 سنتی بابت تمام کمک‌هایی که از لحاظ جسمی و روحی به اسمیت کرده بود نگرفت. او می‌گوید: این که اسمیت به زندگی برگشت با ارزش‌تر از هرچیز دیگری برای من بود.
سایت همشهری آنلاین .
آخرین ویرایش:
پسر خوب ما بیکار نیستیم که کل تاپیکا رو اول زیر و رو کنیم بعد تاپیک بزنیم!!
افتخارش مال شما!! خوبه؟؟
من اینو واسه دوستای خودم زدم
جالبترین قسمتش اینه که شمایی که اعتراض داری وقتی اینو زدی هم تکراری بود برادر من
من با تاپیکای تکراری مشکلی ندارم چون همیشه یه عده هستن که تازه وارد هستن و اون تاپیکو ندیدن .ولی فکر کنم نتونستم مقصودمو از حرفام برسونم.
چون دیدم یه عده دربارش سوال کردن و تو تاپیکی که زدم داستان زندگیشو قرار داده بودم خواستم دیگران هم بخونن.
درباره ی قسمت دوم حرفم.
چون تو تاپیک منم گفته بودن تکراریه و حالا دوباره این تاپیکو دیدم .فکر کردم باید خیلی تکراری باشه .
چون دیدم یه عده دربارش سوال کردن و تو تاپیکی که زدم داستان زندگیشو قرار داده بودم خواستم دیگران هم بخونن.
درباره ی قسمت دوم حرفم.
چون تو تاپیک منم گفته بودن تکراریه و حالا دوباره این تاپیکو دیدم .فکر کردم باید خیلی تکراری باشه .
حرف زدنتو عشقه........
- وضعیت
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
| M | بازتاب‌جهانی اراده حیرت‌انگیز بانوی‌معلول ایرانی | تالار عکس | 2 | |
|
با اراده ترین پسر ایرانی . . . | تالار عکس | 9 | |
|
باید خیـلی با اراده باشیـد که به هـوس نیـفتیـد ! | تالار عکس | 72 | |
|
اراده این سگ باعث حیرت همه می‌شود! | تالار عکس | 2 | |
|
مهم اراده و هدف است نه مسیر | تالار عکس | 2 |