raha
مدیر بازنشسته
نویسنده : ثنا ولدخانی
سورئاليسم ، كه در بين دو جنگ جهاني و از دل جنبش دادا ظهور كرد ، بر خلاف دادائيسم ضد هنر نبود و خرد را به مبارزه نمي طلبيد ، بلكه تقطه نظري مثبت داشت . در واقع ، اين جنبش عكس العملي بود ، به ناكامي هايي كه منطق پس از جنگ جهاني اول به بار آورده بود . سخنگوي اصلي اين جنبش ، آندره برتون ، كه بيانيه سورئاليسم را در 1924 منتشر كرد ، اعتقاد داشت : سورئاليسم ابزاري است ، براي پيوند كاملدو عالم خود آگاه و ناخوآگاه ، به طوري كه عالم خيال در يك واقعيت محض ، در يك فراواقعيت (surreality) ، به جهان روزمره منطقي ما بپيوندد . برتون ، كه تحت تأثير عقايد زيگموند فرويد بود ، نبوغ را در دسترسي به عالم بكر ذهن مي دانست و اعتقاد داشت : اين عالم براي نقاشان و شاعران قابل دسترسي است .
طراحي اتوماتيك به وسيله سورئاليست ها به عنوان ابزاري براي بيان نيمه خودآگاه پديدار شد . در طراحي اتوماتيك ، دست اجازه دارد ، به صورت تصادفي ، روي كاغذ حركت كند . بنابراين ، با استفاده از شانس و تصادف در نشانه گذاري ، طراحي به نسبت يا نشانگر چيزي از روان هنرمند است . نمونه هايي از طراحي اتوماتيك به دست فعالان حوزه هنرهاي رواني به وجود آمده است . برخي از معتقدان مراوده با ارواح اعتقاد داشتند : هر چند بدن انسان به گونه اي فيزيكي مديوم را كنترل مي كند ، اما ، اين كنترل روح است كه موجب خلق اثر مي شود . در اين زمينه آندره ماسون آغازگر طراحي اتوماتيك شناخته شده است .
اين هنرمند فرانسوي ، آثار اوليه خود را بر پايه ي علاقه اي كه به كوبيسم داشت ، خلق كرد.
بعد ها به سورئاليسم روي آورد و يكي از قابل توجه ترين طراحان اتوماتيك شد . او اغلب خود را مجبور مي كرد ، در شرايط دشوار كار كند ؛ مثلاً ، مدت ها غذا نمي خورد ، نمي خوابيد يا مخدر مصرف مي كرد . وي مي انديشيد ، اگر خود آگاهي كمتري داشته باشد ، هنرش از كنترل عقل رها مي شود . ماسون ، از 1926 ، تجربه تجريدي را وارد كارش كرد . او خاك و چسب را روي بوم پرتاب مي كرد و نقاشي هاي رنگ روغن خود را بر پايه اشكال به وجود آمده خلق مي كرد . وي ، در اواخر دهه 1920 ، اتوماسيون را محدود يافت ، در نتيجه سورئاليسم را كنار گذاشت و سراغ شيوه اي ساختار مندتر رفت . از آن پس اغلب آثارش همراه با خشونت يا مضامين اروتيك بود . ماسون چند نقاشي هم در واكنش به جنگ داخلي اسپانيا خلق كرد . در زمان جنگ جهاني دوم ، كه آثارش با مخالفت نازي ها روبه رو بود ، به آمريكا مهاجرت كرد . معلوم است كه در چنان شرايط سياسي يا بايد به اتوماتيسم مي پرداخت يا به گل و بلبل . در ابتداي ورودش ، گمرك امريكا تمامي آثار اروتيكش را پاره كرد . اما تأثير وي بعد ها بر اكسپرسيونيسم انتزاعي امريكا غير قابل انكار است . ماسون پس از جنگ ، دوباره به فرانسه بر مي گشت و به نقاشي منظره پرداخت .
از ديگر هنرمنداني كه به طراحي اتوماتيك دست زده اند ، سالوادور دالي ، خوان ميرو ، ژان آرپ و آندره برتون را مي توان نام برد . اين تكنيك سپس به نقاشي منتقل شد (نظير نقاشي هاي ميرو كه اغلب با طراحي اتوماتيك آغاز شده اند ) و بعد به رسانه هاي ديگر انتقال يافت . حتا در گرافيك رايانه اي هم طراحي اتوماتيك وجود دارد . اين طور تصور مي شد كه پيكاسو هم به نوعي طراحي اتوماتيك دست ميزند . بخصوص در آخرين آثارش و بالاخص در دسته آثار سياه قلم و چاپ سنگي خود در دهه 60 اغلب طراحي هاي اتوماتيك سورئاليست ها و هم گرايانه بودند يا اگر بخواهيم دقيق تر بگوييم ، طراحي هايي بودند كه در آنها فرم را به خود ارجاع مي دادند . يك گروه از هنرمندان فرانسوي – كانادايي به نام اتوماتيست ها رد هر تجسمي را در طراحي هاي اتوماتيك خود ممنوع كرده بودند . شايد اين روش ناب تري از طراحي اتوماتيك بود ؛ چون تجسم و بانمايي به ذهني خود آگاه نياز دارد ، مگر اين كه به طور تصادفي ايجاد شده باشد .
به نظر مي رسد ، سورداليست هاي رومانيايي از اين هم فراتر رفتند و با استفاده از روشي كه آن را سوراتوماتيك ناميدند ، اتوماتيسم را تا درجه پوچي معنا كردند . البته واژه سوراتوماتيسم خود بيانگر اين مطلب است كه اين متد فراي اتوماتيسم است .
منبع : سایت هنری عیار
سورئاليسم ، كه در بين دو جنگ جهاني و از دل جنبش دادا ظهور كرد ، بر خلاف دادائيسم ضد هنر نبود و خرد را به مبارزه نمي طلبيد ، بلكه تقطه نظري مثبت داشت . در واقع ، اين جنبش عكس العملي بود ، به ناكامي هايي كه منطق پس از جنگ جهاني اول به بار آورده بود . سخنگوي اصلي اين جنبش ، آندره برتون ، كه بيانيه سورئاليسم را در 1924 منتشر كرد ، اعتقاد داشت : سورئاليسم ابزاري است ، براي پيوند كاملدو عالم خود آگاه و ناخوآگاه ، به طوري كه عالم خيال در يك واقعيت محض ، در يك فراواقعيت (surreality) ، به جهان روزمره منطقي ما بپيوندد . برتون ، كه تحت تأثير عقايد زيگموند فرويد بود ، نبوغ را در دسترسي به عالم بكر ذهن مي دانست و اعتقاد داشت : اين عالم براي نقاشان و شاعران قابل دسترسي است .
طراحي اتوماتيك به وسيله سورئاليست ها به عنوان ابزاري براي بيان نيمه خودآگاه پديدار شد . در طراحي اتوماتيك ، دست اجازه دارد ، به صورت تصادفي ، روي كاغذ حركت كند . بنابراين ، با استفاده از شانس و تصادف در نشانه گذاري ، طراحي به نسبت يا نشانگر چيزي از روان هنرمند است . نمونه هايي از طراحي اتوماتيك به دست فعالان حوزه هنرهاي رواني به وجود آمده است . برخي از معتقدان مراوده با ارواح اعتقاد داشتند : هر چند بدن انسان به گونه اي فيزيكي مديوم را كنترل مي كند ، اما ، اين كنترل روح است كه موجب خلق اثر مي شود . در اين زمينه آندره ماسون آغازگر طراحي اتوماتيك شناخته شده است .
اين هنرمند فرانسوي ، آثار اوليه خود را بر پايه ي علاقه اي كه به كوبيسم داشت ، خلق كرد.
بعد ها به سورئاليسم روي آورد و يكي از قابل توجه ترين طراحان اتوماتيك شد . او اغلب خود را مجبور مي كرد ، در شرايط دشوار كار كند ؛ مثلاً ، مدت ها غذا نمي خورد ، نمي خوابيد يا مخدر مصرف مي كرد . وي مي انديشيد ، اگر خود آگاهي كمتري داشته باشد ، هنرش از كنترل عقل رها مي شود . ماسون ، از 1926 ، تجربه تجريدي را وارد كارش كرد . او خاك و چسب را روي بوم پرتاب مي كرد و نقاشي هاي رنگ روغن خود را بر پايه اشكال به وجود آمده خلق مي كرد . وي ، در اواخر دهه 1920 ، اتوماسيون را محدود يافت ، در نتيجه سورئاليسم را كنار گذاشت و سراغ شيوه اي ساختار مندتر رفت . از آن پس اغلب آثارش همراه با خشونت يا مضامين اروتيك بود . ماسون چند نقاشي هم در واكنش به جنگ داخلي اسپانيا خلق كرد . در زمان جنگ جهاني دوم ، كه آثارش با مخالفت نازي ها روبه رو بود ، به آمريكا مهاجرت كرد . معلوم است كه در چنان شرايط سياسي يا بايد به اتوماتيسم مي پرداخت يا به گل و بلبل . در ابتداي ورودش ، گمرك امريكا تمامي آثار اروتيكش را پاره كرد . اما تأثير وي بعد ها بر اكسپرسيونيسم انتزاعي امريكا غير قابل انكار است . ماسون پس از جنگ ، دوباره به فرانسه بر مي گشت و به نقاشي منظره پرداخت .
از ديگر هنرمنداني كه به طراحي اتوماتيك دست زده اند ، سالوادور دالي ، خوان ميرو ، ژان آرپ و آندره برتون را مي توان نام برد . اين تكنيك سپس به نقاشي منتقل شد (نظير نقاشي هاي ميرو كه اغلب با طراحي اتوماتيك آغاز شده اند ) و بعد به رسانه هاي ديگر انتقال يافت . حتا در گرافيك رايانه اي هم طراحي اتوماتيك وجود دارد . اين طور تصور مي شد كه پيكاسو هم به نوعي طراحي اتوماتيك دست ميزند . بخصوص در آخرين آثارش و بالاخص در دسته آثار سياه قلم و چاپ سنگي خود در دهه 60 اغلب طراحي هاي اتوماتيك سورئاليست ها و هم گرايانه بودند يا اگر بخواهيم دقيق تر بگوييم ، طراحي هايي بودند كه در آنها فرم را به خود ارجاع مي دادند . يك گروه از هنرمندان فرانسوي – كانادايي به نام اتوماتيست ها رد هر تجسمي را در طراحي هاي اتوماتيك خود ممنوع كرده بودند . شايد اين روش ناب تري از طراحي اتوماتيك بود ؛ چون تجسم و بانمايي به ذهني خود آگاه نياز دارد ، مگر اين كه به طور تصادفي ايجاد شده باشد .
به نظر مي رسد ، سورداليست هاي رومانيايي از اين هم فراتر رفتند و با استفاده از روشي كه آن را سوراتوماتيك ناميدند ، اتوماتيسم را تا درجه پوچي معنا كردند . البته واژه سوراتوماتيسم خود بيانگر اين مطلب است كه اين متد فراي اتوماتيسم است .
منبع : سایت هنری عیار