onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
ابزارهاي ذهن
زنجيره ارزش پورتر
[h=1]ابزار درک چگونگی خلق ارزش در سازمان[/h]
سيد محمد اعظمینژاد*
منبع: Mindtools
سازمان شما چگونه ارزش آفرينی میکند؟ چگونه میتوانيد ورودیهای سازمان را به خروجیهايي با ارزش افزوده تبديل کنيد؟ اين سوال، يک پرسش کليشهای نيست، بلکه مفهومی بنيادين و بااهميت برای سازمانها محسوب میشود، چرا که پاسخ به آن، توجيه اقتصادی ادامه حيات يک سازمان را بيان میکند.
يک شرکت توليدی محصولی توليد و ارزش ايجاد میکند. يک فروشگاه خرده فروشی، با تامين و ارائه طيف متنوعی از محصولات و در دسترس قرار دادن آنها به مشتريان و دادن خدماتی چون مشاوره خريد محصول، ارزش آفرينی میکند. سازمانی که ارزش بيشتری ايجاد کند، سود بيشتری بهدست میآورد و مهم تر اينکه هنگامي که شما برای مشتری خلق ارزش میکنيد، برای خود يک مزيت رقابتی ايجاد میکنيد. درک چگونگی ايجاد ارزش برای سازمان و جستوجو برای راههايي برای خلق ارزش بيشتر، از عناصر مهم توسعه يک استراتژی رقابتی است. مايکل پورتر ابزار و مفهوم زنجيره ارزش را برای نخستين بار در کتابی با عنوان«مزيت رقابتی» مورد بحث قرار داد که در اين نوشتار به بازمعرفی آن پرداخته میشود. زنجيره ارزش، مجموعه فعاليتهايي است که يک سازمان به منظور ايجاد ارزش برای مشتری انجام میدهد. اين ابزار به شما نشان میدهد تمامی فعاليتهای سازمان چگونه بر سود و زيان آن تاثير میگذارد و با استفاده آن خواهيد توانست منابع ارزش در سازمان را مورد شناسايي قرار دهيد.
معرفی ابزار
تمرکز اين ابزار بر سيستم و چگونگی تبديل ورودیها به خروجی قابل مصرف برای مشتريان است. اين ابزار تمامی فعاليتهای يک سازمان را به دو بخش اصلی و پيشتيبان تقسيم میکند: 1) فعاليتهای اصلی: اين فعاليتها بهطور مستقيم به توليد فيزيکی، فروش، تعمير و نگهداری و پشتيبانی از يک محصول يا خدمت میپردازد. فعاليتهای اصلی عبارتند از:
• تدارکات داخلی: اين بخش تمام فرآيندهای مربوط به دريافت، انبارداری و توزيع داخلی را شامل میشود. ارتباط با تامينکنندگان، عاملی کليدی برای خلق ارزش در اين قسمت محسوب میشود. • عمليات (توليد): مجموعه فعاليتهايي که بر اثر آن ورودیها به خروجیهای قابل فروش به مشتری تبديل میشوند. در اينجا سيستمهای عملياتی، ايجاد ارزش میکنند.
• تدارکات خارجی: اين فعاليتها محصول يا خدمت شما را به مشتری تحويل میدهند • بازاريابی و فروش: اين فعاليت شامل فرآيندهايي است که برای متقاعد کردن مشتری برای خريد از شما به جای رقبا، از آن استفاده میکنيد. مزايای پيشنهادی محصول يا خدمت و چگونگی ارتباط با مشتری، منابع ارزش آفرين اين قسمت هستند. • خدمات: اين فعاليتها برای حفظ و نگهداری ارزش محصول يا خدمت ارائه شده به مشتری هستند. 2) فعاليتهای پشتيبان: اين فعاليتها از فعاليتهای اصلی پشتيبانی میکنند. فعاليتهای پشتيبان عبارتند از: • تامين: سازمان به اين فعاليت برای به دست آوردن منابع مورد نياز عمليات (توليد) نياز دارد. اين بخش شامل پيدا کردن تامينکنندگان و مذاکره برای قيمت بهينه است. • مديريت منابع انسانی: اين فعاليت شامل مواردی چون جذب، استخدام، آموزش، ايجاد انگيزه، پاداش دهی و نگهداری کارکنان است. • توسعه فناوری: اين فعاليت، مربوط به مديريت و پردازش اطلاعات و حفاظت از مبانی دانشی شرکت است. به حداقل رساندن هزينههای فناوری اطلاعات، به روز بودن در زمينه فناوری و حفظ برتری فنی در اين بخش از منابع خلق ارزش شمرده میشوند.
• زيرساختها: اين فعاليت، پشتيبانی از سيستمها و فرآيندهای يک سازمان برای حفظ و ادامه فعاليتهای جاری است. برای بهکارگيری اين ابزار گامهای زير را برداريد: گام اول، زيرمجموعه هر يک از فعاليتهای اصلی را شناسايي کنيد: برای هريک از فعاليتهای اصلی، زیرمجموعههایی را که ايجاد ارزش میکنند، شناسايي کنید. سه نوع زير فعاليت میتواند تعريف شود: • فعاليتهايي که به طور مستقيم ايجاد ارزش میکنند. برای مثال در بازاريابی و فروش يک کتاب، زيرمجموعههای مستقيم شامل تماس تلفنی به کتاب فروشیها، تبلغيات و فروش آنلاين میتواند باشد. • فعاليتهای غيرمستقيمی که راه را برای فعاليتهای مستقيم هموار میکند. برای مثال کتاب، مديريت کارکنان فروش و ثبت اطلاعات مشتری فعاليت غيرمستقيم هستند. • فعاليتهای تضمين کيفيت، حصول اطمينان از رعايت فعاليتهای مستقيم و غيرمستقيم مطابق با استاندارد است. در مثال قبل اين فعاليت شامل غلطگيری و ويرايش نهايي آگهی فروش کتاب است. گام دوم، زيرمجموعههای هر يک از فعاليتهای پشتيبان را شناسايي کنيد: مطابق با دستهبندی گام اول، برای هريک از فعاليتهای پشتيبان زیرمجموعهها را مورد شناسايي قرار دهيد. گام سوم، ارتباط بين فعاليتها را تعيين کنيد: ارتباط بين تمام فعاليتهای ارزش آفرينی را که شناسايي شدهاند، پيدا کنيد. اين کار ممکن است زمانبر باشد، اما ارتباطات کليد افزايش مزيت رقابتی با استفاده از چارچوب زنجيره ارزش است. برای مثال آموزش و توسعه کارکنان فروش، میتواند تاثير مستقيم بر حجم فروش داشته باشد.گام چهارم، به دنبال فرصت برای خلق ارزش باشيد: هر از يک زیرمجموعهها و ارتباطات را با دقت مرور کنيد و بررسی کنيد از چه راههايي میتوانيد برای مشتريان حداکثر ارزش را ايجاد کنید.
*عضو هيات ریيسه کميته تخصصي توسعه- انجمن مديريت منابع انساني ايران (hrjournalist.blogfa.com)
زنجيره ارزش پورتر
[h=1]ابزار درک چگونگی خلق ارزش در سازمان[/h]
سيد محمد اعظمینژاد*
منبع: Mindtools
سازمان شما چگونه ارزش آفرينی میکند؟ چگونه میتوانيد ورودیهای سازمان را به خروجیهايي با ارزش افزوده تبديل کنيد؟ اين سوال، يک پرسش کليشهای نيست، بلکه مفهومی بنيادين و بااهميت برای سازمانها محسوب میشود، چرا که پاسخ به آن، توجيه اقتصادی ادامه حيات يک سازمان را بيان میکند.
يک شرکت توليدی محصولی توليد و ارزش ايجاد میکند. يک فروشگاه خرده فروشی، با تامين و ارائه طيف متنوعی از محصولات و در دسترس قرار دادن آنها به مشتريان و دادن خدماتی چون مشاوره خريد محصول، ارزش آفرينی میکند. سازمانی که ارزش بيشتری ايجاد کند، سود بيشتری بهدست میآورد و مهم تر اينکه هنگامي که شما برای مشتری خلق ارزش میکنيد، برای خود يک مزيت رقابتی ايجاد میکنيد. درک چگونگی ايجاد ارزش برای سازمان و جستوجو برای راههايي برای خلق ارزش بيشتر، از عناصر مهم توسعه يک استراتژی رقابتی است. مايکل پورتر ابزار و مفهوم زنجيره ارزش را برای نخستين بار در کتابی با عنوان«مزيت رقابتی» مورد بحث قرار داد که در اين نوشتار به بازمعرفی آن پرداخته میشود. زنجيره ارزش، مجموعه فعاليتهايي است که يک سازمان به منظور ايجاد ارزش برای مشتری انجام میدهد. اين ابزار به شما نشان میدهد تمامی فعاليتهای سازمان چگونه بر سود و زيان آن تاثير میگذارد و با استفاده آن خواهيد توانست منابع ارزش در سازمان را مورد شناسايي قرار دهيد.
معرفی ابزار
تمرکز اين ابزار بر سيستم و چگونگی تبديل ورودیها به خروجی قابل مصرف برای مشتريان است. اين ابزار تمامی فعاليتهای يک سازمان را به دو بخش اصلی و پيشتيبان تقسيم میکند: 1) فعاليتهای اصلی: اين فعاليتها بهطور مستقيم به توليد فيزيکی، فروش، تعمير و نگهداری و پشتيبانی از يک محصول يا خدمت میپردازد. فعاليتهای اصلی عبارتند از:
• تدارکات داخلی: اين بخش تمام فرآيندهای مربوط به دريافت، انبارداری و توزيع داخلی را شامل میشود. ارتباط با تامينکنندگان، عاملی کليدی برای خلق ارزش در اين قسمت محسوب میشود. • عمليات (توليد): مجموعه فعاليتهايي که بر اثر آن ورودیها به خروجیهای قابل فروش به مشتری تبديل میشوند. در اينجا سيستمهای عملياتی، ايجاد ارزش میکنند.
• تدارکات خارجی: اين فعاليتها محصول يا خدمت شما را به مشتری تحويل میدهند • بازاريابی و فروش: اين فعاليت شامل فرآيندهايي است که برای متقاعد کردن مشتری برای خريد از شما به جای رقبا، از آن استفاده میکنيد. مزايای پيشنهادی محصول يا خدمت و چگونگی ارتباط با مشتری، منابع ارزش آفرين اين قسمت هستند. • خدمات: اين فعاليتها برای حفظ و نگهداری ارزش محصول يا خدمت ارائه شده به مشتری هستند. 2) فعاليتهای پشتيبان: اين فعاليتها از فعاليتهای اصلی پشتيبانی میکنند. فعاليتهای پشتيبان عبارتند از: • تامين: سازمان به اين فعاليت برای به دست آوردن منابع مورد نياز عمليات (توليد) نياز دارد. اين بخش شامل پيدا کردن تامينکنندگان و مذاکره برای قيمت بهينه است. • مديريت منابع انسانی: اين فعاليت شامل مواردی چون جذب، استخدام، آموزش، ايجاد انگيزه، پاداش دهی و نگهداری کارکنان است. • توسعه فناوری: اين فعاليت، مربوط به مديريت و پردازش اطلاعات و حفاظت از مبانی دانشی شرکت است. به حداقل رساندن هزينههای فناوری اطلاعات، به روز بودن در زمينه فناوری و حفظ برتری فنی در اين بخش از منابع خلق ارزش شمرده میشوند.
• زيرساختها: اين فعاليت، پشتيبانی از سيستمها و فرآيندهای يک سازمان برای حفظ و ادامه فعاليتهای جاری است. برای بهکارگيری اين ابزار گامهای زير را برداريد: گام اول، زيرمجموعه هر يک از فعاليتهای اصلی را شناسايي کنيد: برای هريک از فعاليتهای اصلی، زیرمجموعههایی را که ايجاد ارزش میکنند، شناسايي کنید. سه نوع زير فعاليت میتواند تعريف شود: • فعاليتهايي که به طور مستقيم ايجاد ارزش میکنند. برای مثال در بازاريابی و فروش يک کتاب، زيرمجموعههای مستقيم شامل تماس تلفنی به کتاب فروشیها، تبلغيات و فروش آنلاين میتواند باشد. • فعاليتهای غيرمستقيمی که راه را برای فعاليتهای مستقيم هموار میکند. برای مثال کتاب، مديريت کارکنان فروش و ثبت اطلاعات مشتری فعاليت غيرمستقيم هستند. • فعاليتهای تضمين کيفيت، حصول اطمينان از رعايت فعاليتهای مستقيم و غيرمستقيم مطابق با استاندارد است. در مثال قبل اين فعاليت شامل غلطگيری و ويرايش نهايي آگهی فروش کتاب است. گام دوم، زيرمجموعههای هر يک از فعاليتهای پشتيبان را شناسايي کنيد: مطابق با دستهبندی گام اول، برای هريک از فعاليتهای پشتيبان زیرمجموعهها را مورد شناسايي قرار دهيد. گام سوم، ارتباط بين فعاليتها را تعيين کنيد: ارتباط بين تمام فعاليتهای ارزش آفرينی را که شناسايي شدهاند، پيدا کنيد. اين کار ممکن است زمانبر باشد، اما ارتباطات کليد افزايش مزيت رقابتی با استفاده از چارچوب زنجيره ارزش است. برای مثال آموزش و توسعه کارکنان فروش، میتواند تاثير مستقيم بر حجم فروش داشته باشد.گام چهارم، به دنبال فرصت برای خلق ارزش باشيد: هر از يک زیرمجموعهها و ارتباطات را با دقت مرور کنيد و بررسی کنيد از چه راههايي میتوانيد برای مشتريان حداکثر ارزش را ايجاد کنید.
*عضو هيات ریيسه کميته تخصصي توسعه- انجمن مديريت منابع انساني ايران (hrjournalist.blogfa.com)