محمود وحدت :[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]بر اساس ارزشهای اخلاقی، مذهبی و معیشتی که از قدیم وجود داشته، قرار نبوده است که زنان و مردان دوست هم باشند. تنها رابطه عاطفی متصور شده بین دو جنس مخالف در عشق رمانتیک و ازدواج خلاصه میشده است و بس. کمتر شاعری را در اقوام و ملل قدیمی میتوان یافت که در وصف دوستی صمیمی زن و مرد، شعری سروده باشد. مزایای دوستی دو جنس مخالف در رمانها هم به ندرت دیده می شود. مجسمه سازان و نقاشان نیز جز زنان و مردان عاشق، قهرمان و یا مقدس، چیز دیگری را تجسم نکردهاند. روانشناس آمریکایی، لیندا ساپادین معتقد است این برداشت که زنان و مردان فقط برای رابطه عاشقانه ساخته شدهاند، مربوط به دوران قدیم است. زنان دیگر نباید در «خانه» بمانند و مردان در «بیرون» کار کنند و فقط با هدف ازدواج به همدیگر نزدیک شوند. از دید این روانشناس، زنان و مردان در محیط کار، ضمن تماس و آشنایی بیشتر متوجه میشوند که علاقههای مشترک زیادی دارند که میتواند به دوستی و رفاقت آنها با یکدیگر منتهی شود. در طی ۲۰۰ سال گذشته آهنگ تغییر نگاه انسان به مسائل مختلف، به مدد شیوه جدید زندگی و کار شدت بیشتری به خود گرفته و به نسبت تسلط هرچه بیشتر اقتصاد و کار در دنیای مدرن، تجربههای آشنایی، همکاری و دوستی بین زنان و مردان نیز گسترش یافته است. به گفته استاد رشته ارتباطات دانشگاه کلرادو، مایکل منصور، با وجود تغییرات زیاد زندگی، هنوز فرهنگ قدیمی که هر رابطه عاطفی بین زن و مرد را به *** میکشاند همچنان در جوامع و رسانهها تبلیغ میشود. آقای منصور که کتابی نیز با عنوان «دوستی زنان و مردان» نوشته است اظهار میکند: «این باور آنقدر جا افتاده است که همه ناخوداگاه پذیرفتهاند که زنان و مردان به دنبال چیز دیگری جز *** نیستند.» این روزها، در اکثر ممالک دنیا، دختران و پسران از همان دوران کودکی، از مقطع کودکستان تا دانشگاه پابهپای هم بزرگ میشوند. رشد فکری میکنند و فرصت آشنایی و تجربه دوستی مییابند. این اتفاق با وجود محدودیتهایی که در بعضی فرهنگها وجود دارد نیز به گونهای غیر مستقیم و کمابیش محدودتر ایجاد میشود. بسیاری از مردم دنیای معاصر نه فقط با افراد جنس مخالف به طور رودررو و در محیطهای مختلف آشنا میشوند، بلکه از طریق وسایل ارتباط جمعی نظیر رمان، سینما و این اواخر شبکههای ارتباط جمعی اینترنتی، فرصت آشنایی و شناخت جنس مخالف خود را به عنوان یک دوست تجربه میکنند. مهمترین عاملی که رابطه مردان و زنان را به عنوان دوست به زیر سئوال میبرد احساس پرقدرت جنسی است؛ انرژی و جذبه تعیین کنندهای که ممکن است دوستیها را به مسیرهای دیگر بکشاند. درواقع تفاوت ذاتی مردان و زنان عامل اساسی دیگری است که دوستی با جنس مخالف را ممکن است دشوار سازد. پذیرفتن محدودیتها و شرایط تعیین کنندهای که رابطه دوستی بین زنان ومردان را مختل میکند قدم اولی است که بسیاری از رفتارگرایان، جامعهشناسان و روانشناسان روی آن انگشت میگذارند. دکتر دون امیرا از دانشگاه سینسیناتی دست به تحقیقاتی زده است که هدف اصلی آن در اصل دادن پاسخ به پرسش دوست خودش بود: «آیا دوستی من به عنوان یک زن، با تو به عنوان یک مرد، پدیدهای استثنایی نیست؟» این پرسش انگیزه آقای اومیرا در انجام یک تحقیق مفصل و چاپ آن در فصلنامههای علمی شده است. دکتر اومیرا میگوید: «مهمترین قدم برای تداوم دوستی این است که ابهام بین دوستی و رابطه عاشقانه برطرف شود. چون جذابیت ***ی به شکلهای مختلف در نهان آدمها وجود دارد و هر لحظه ممکن است جرئت بروز پیدا کند.» دکتر ساپادین نیز در یکی از تحقیقاتش که در فصلنامه «روابط خصوصی و اجتماعی» به چاپ رسیده در گفتوگو با ۱۵۰ زن و مرد کارمند به این نتیجه رسیده است که ۶۲ درصد از آنها اقرار کردهاند که به انگیزههای جنسی در دوستی با جنس مخالف اهمیت میدهند. بنابراین به جای انکار علاقه جنسی احتمالی، دوستان غیر همجنس بهتر است به طور صریح درباره آن حرف بزنند و راه حل مناسب را به دست آورند تا دوستی شان پایدار شود. مشکل دیگری که دوستی واقعی زنان و مردان را تهدید میکند برداشت و نگاه عمومی مردم است. مردم به اشکال مختلف نظیر کنایه، شوخی و غیبت، دوستی با جنس مخالف را مشکوک و غیر عادی میخوانند. با همه این تفاسیر، متخصصان و پژوهشگران روابط خصوصی و اجتماعی بر این باورند که با وجود همه سدها و امکانات طبیعی و ذاتی که دوستی بین دو جنس مخالف را کمیاب میسازد، امکان دوستی بین دوجنس مخالف در حال گسترش است. نوع زندگی جدید به افراد ثابت میکند که امکان دوستی دائمی و به دور از وسوسههای جنسی امکانپذیر است.