khiabanian
عضو جدید
کانسپت: (تلاقی ذهن و کالبد)
کانسپت: (تلاقی ذهن و کالبد)
معماری از دو گونه بیان برخوردار است:
ذهن و کالبد و یا به عبارت دیگر کلام و تصویر. هر کدام از این دو نوع بیان با ویژگیها و ابزاری که در اختیار دارند مسیری مشخص را در تکامل و تعالی گستره معماری چه در قالب شخصیت یک معمار و چه در زیر ساختهای فکری جامعه میپیمایند، دچار تغییر و دگرگونی میشوند، بر همدیگر پیشی میگیرند و نهایتا در یک قالب معماری تجسم مییابند. هماهنگی و تعامل بین ذهن و دست یک معماری مقولهای بس مهم و تعیین کننده در کیفیت معماری است. یک معمار، انسانی متفکر است که تلاش میکند یافتههای ذهنی خود را در دنیای بیرون بنا به اهدافی مشخص نمایش دهد. معماری رشتهای صرفا تئوریک یا صرفا عملی نیست و نمیتوان تفکیکی بین این دو قائل شد. متاسفانه آنگونه که در جامعه امروز معماری کشورمان شاهد آن هستیم، مفاهیم نظری و تئوریک تنها به مباحث دانشگاهی و تزهای دکترا محدود گشته و در دنیای حرفهای تنها کالبد و مقوله ساخت معماری مورد توجه است.
اما آنچه که تار و پود یک معماری درست را فراهم میآورد از تعامل این دو باید بگذرد. نادیده گرفتن یا رجحان یکی بر دیگری در سالهای اخیر، پدیدهای ناقص و مشکلساز را در ر زمینه معماری و شهرسازی جامعه بهوجود آوردهاست. چه بسا غفلتهایی که در دو دهه گذشته در همراهی و هماهنگی بین این دو موضوع انجام شده و شهرهای کنونی ما به حضوری از هزاران آشوب و فراموشی فرمی و فضایی در داخل و خارج بناها تبدیل گشتهاند که پیآمدهای ناگوار روحی و اجتماعی را از نوع رفتار و روابط شهروندان گرفته تا لکهدار نمودن وجه معماری گذشته ایران را سبب شده است.
شناسایی و تبیین مسیر «ذهن» و «کالبد» و تعیین نقطه تقاطع این دو، از مهمترین مراحل فرایند طراحی است که مفهومی به نام کانسپت را دربر میگیرد. کانسپت مرحلهای است از طراحی که از زمینهای مجازی و از چالشهای هزار توی ذهن انسان برخاسته و درگذر از محدودیتها، خواستههای دنیای واقعی، تجسم ایدهها را به همراه دارد.
به عبارتی دیگر، کانسپت تجسمی است از تفکرات حاصل از ادراکات و یافتههای ذهن خلاق معمار که سعی دارد تا عناصر و ویژگیهای مختلفی از نیازها و پتانسیلهای پروژه را در یک کل مشخص بیان کند. عبور از مقوله ذهنی و مجرد به پدیدهای عینی، لحظهای جادویی است که سرنوشت یک پروژه در مراحل مختلف طراحی و ساخت، رقم میزند.
نگاه معماران به کانسپت و نقش و موقعیت آن در روند طراحی مختلف بوده و در دوران گوناگون تغییر یافتهاست. کانسپت به عنوان نقطه عطفی از فرآیند طراحی معماری است که در سراسر عمر اثر معماری همراه آن بوده و عناصر مختلف طراحی را در یک کل منسجم، گرد هم میآورد و معماران را قادر میسازد که با هدایت منابع و تواناییهای خود، آن را در طراحی جنبه های مهم یک پروژه به کار گیرد.
البته امکان تعدد ایدههای مختلف را نیز باید در نظر داشت و اینکه یک ایده ثابت میتواند در قالبها و فرمهای متفاوت مطرح شده و به طراح این امکان را بدهد که چندین کانسپت مکمل یا مستقل را در اختیار داشته باشد. به عنوان مثال، نحوه برخورد هر معماری با طبیعت و ایدههایی که در ذهن وی از جریان آب گرفته تا الگوهایی از پرواز پرندگان، شکل میگیرند با هم متفاوت و دارای بیانی مستقلند.
منابع الهام هنرمندان، چگونگی پرورش و تولید ایده و کانسپت، گاها مشخصهای شخصی و فردی است و نمیتوان روند مشخصی را برای آن تدوین کرد اما آنچه مسلم است، هر هنرمندی نیازمند بهانه و موقعیت و ابزاری است که بتواند ذهنیات خود را مجسم سازد. همچون احجام و فرمهای طبیعی و مصنوعی که بتوانند ایدهها و افکار او را در دنیای فیزیکی بازنمایی کنند. از و ترکیبات رنگی موندریان گرفته تا پرواز پرندگان - نسبت به شرایط و خواسته های پروژه - به عنوان واسطه ای بین ذهن و کالبد می توانند عمل کنند.
منبع: خلاقیت در فرایند طراحی معماری 1، علی خیابانیان
کانسپت: (تلاقی ذهن و کالبد)
معماری از دو گونه بیان برخوردار است:
ذهن و کالبد و یا به عبارت دیگر کلام و تصویر. هر کدام از این دو نوع بیان با ویژگیها و ابزاری که در اختیار دارند مسیری مشخص را در تکامل و تعالی گستره معماری چه در قالب شخصیت یک معمار و چه در زیر ساختهای فکری جامعه میپیمایند، دچار تغییر و دگرگونی میشوند، بر همدیگر پیشی میگیرند و نهایتا در یک قالب معماری تجسم مییابند. هماهنگی و تعامل بین ذهن و دست یک معماری مقولهای بس مهم و تعیین کننده در کیفیت معماری است. یک معمار، انسانی متفکر است که تلاش میکند یافتههای ذهنی خود را در دنیای بیرون بنا به اهدافی مشخص نمایش دهد. معماری رشتهای صرفا تئوریک یا صرفا عملی نیست و نمیتوان تفکیکی بین این دو قائل شد. متاسفانه آنگونه که در جامعه امروز معماری کشورمان شاهد آن هستیم، مفاهیم نظری و تئوریک تنها به مباحث دانشگاهی و تزهای دکترا محدود گشته و در دنیای حرفهای تنها کالبد و مقوله ساخت معماری مورد توجه است.
اما آنچه که تار و پود یک معماری درست را فراهم میآورد از تعامل این دو باید بگذرد. نادیده گرفتن یا رجحان یکی بر دیگری در سالهای اخیر، پدیدهای ناقص و مشکلساز را در ر زمینه معماری و شهرسازی جامعه بهوجود آوردهاست. چه بسا غفلتهایی که در دو دهه گذشته در همراهی و هماهنگی بین این دو موضوع انجام شده و شهرهای کنونی ما به حضوری از هزاران آشوب و فراموشی فرمی و فضایی در داخل و خارج بناها تبدیل گشتهاند که پیآمدهای ناگوار روحی و اجتماعی را از نوع رفتار و روابط شهروندان گرفته تا لکهدار نمودن وجه معماری گذشته ایران را سبب شده است.
شناسایی و تبیین مسیر «ذهن» و «کالبد» و تعیین نقطه تقاطع این دو، از مهمترین مراحل فرایند طراحی است که مفهومی به نام کانسپت را دربر میگیرد. کانسپت مرحلهای است از طراحی که از زمینهای مجازی و از چالشهای هزار توی ذهن انسان برخاسته و درگذر از محدودیتها، خواستههای دنیای واقعی، تجسم ایدهها را به همراه دارد.
به عبارتی دیگر، کانسپت تجسمی است از تفکرات حاصل از ادراکات و یافتههای ذهن خلاق معمار که سعی دارد تا عناصر و ویژگیهای مختلفی از نیازها و پتانسیلهای پروژه را در یک کل مشخص بیان کند. عبور از مقوله ذهنی و مجرد به پدیدهای عینی، لحظهای جادویی است که سرنوشت یک پروژه در مراحل مختلف طراحی و ساخت، رقم میزند.
نگاه معماران به کانسپت و نقش و موقعیت آن در روند طراحی مختلف بوده و در دوران گوناگون تغییر یافتهاست. کانسپت به عنوان نقطه عطفی از فرآیند طراحی معماری است که در سراسر عمر اثر معماری همراه آن بوده و عناصر مختلف طراحی را در یک کل منسجم، گرد هم میآورد و معماران را قادر میسازد که با هدایت منابع و تواناییهای خود، آن را در طراحی جنبه های مهم یک پروژه به کار گیرد.
البته امکان تعدد ایدههای مختلف را نیز باید در نظر داشت و اینکه یک ایده ثابت میتواند در قالبها و فرمهای متفاوت مطرح شده و به طراح این امکان را بدهد که چندین کانسپت مکمل یا مستقل را در اختیار داشته باشد. به عنوان مثال، نحوه برخورد هر معماری با طبیعت و ایدههایی که در ذهن وی از جریان آب گرفته تا الگوهایی از پرواز پرندگان، شکل میگیرند با هم متفاوت و دارای بیانی مستقلند.
منابع الهام هنرمندان، چگونگی پرورش و تولید ایده و کانسپت، گاها مشخصهای شخصی و فردی است و نمیتوان روند مشخصی را برای آن تدوین کرد اما آنچه مسلم است، هر هنرمندی نیازمند بهانه و موقعیت و ابزاری است که بتواند ذهنیات خود را مجسم سازد. همچون احجام و فرمهای طبیعی و مصنوعی که بتوانند ایدهها و افکار او را در دنیای فیزیکی بازنمایی کنند. از و ترکیبات رنگی موندریان گرفته تا پرواز پرندگان - نسبت به شرایط و خواسته های پروژه - به عنوان واسطه ای بین ذهن و کالبد می توانند عمل کنند.
منبع: خلاقیت در فرایند طراحی معماری 1، علی خیابانیان