گفتمان معماری ...

SOSHAN

عضو جدید
سلام..خوشبختانه همه میدونن مشکل چیه ولی چرا همه حرف میزنیم..مطمئنا همه مسئولان هم واقف به این امرهستند..همه مقصریم چون رئیس دانشکده من تاریخ خونده نه معماری!! و من جلوش خم و راست میشم و خم به ابرو نمیارم که تو چه ربطی به رشته من داری..اصلا میفهمی من چی میگم و چی میخوام؟..چون وقتی فارغ التحصیل میشم یه عالمه بیکار میبینم که هر کدوم سرتاپا ادعا هستن..چون وقتی ارشدم رو میگیرم میرم استاد دانشگاه میشم و بقیه رو هم مثل خودم بدبخت میکنم..این برنامه همه معماراییه که قصد دارن ادامه تحصیل بدن..بعد از2سال استادی و کلی امتیاز بریم خارج دکترا بگیریم..اونجا من بیسواد باید کلی دست وپا بزنم تا تازه به اونا برسم..بعد از اتمام تحصیل دست از پا دراز تر برمیگردم(در واقع مث تف سربالا میمونم) . کسی رو نمیشناسم که لابیم بشه برم یه جا کار کنم(همه پولم رودادم خرج تحصیل کردم)..هیچ محیط علمی هم نیست که پذیرای پژوهش های امثال من باشه مگر اینکه.......
این سرنوشت خوب یک نفر از هزار نفریه که فارغ التحصیل معمارین ، حالا ببین 999نفر چه میکنن!!!! کاش دانشگاه ها ظرفیتشون رو بیارن پایین تا بشه بیشتر به دانشجوها رسید..40 نفر رو تو یه سال فقط از یه دانشگاه فارغ التحصیل کردن فاجعه ست...
محیط های علمی نیازمند تخصصند...تا تخصص نباشه پیشرفتی نیست همه ش درجا زدنه..
تا کی کتاب های ترجمه شده تکراری 20 سال و اندی پیش رو بخونیم؟؟؟؟آقا من صاحب نظرم، کلی ایده دارم که میتونه به پیشرفت علمی رشته ام و متعاقبا جوونای مملکتم کمک کنه..مشکل اینه که جامعه مملو از آدمایی شده که فقط به فکر منفعت خودشونن..اگه من به فکر همکارم باشم برای من بهتره چون کارا خوب پیش میره و هم من وهم همکارم به حقوقمون میرسیم .
حرف اصلی من اینه : هر جایگاهی تخصص خودش رو میطلبه..به جایگاه های آموزشی ارزش تخصصی بدیم نه رابطه ای ، امکانات مختص اون جایگاه رو فراهم کنیم و کیفیت رو ببریم بالا نه کمیت رو..
از استارتر محترم ممنون که این تایپیک رو آغاز کردن..کاش یه سایت فقط مخصوص همین موضوع بسازیم،نقد هایی که دیدم خیلی سازنده اند(واقعا بعضی از نقد ها نکته سنجی های جالب داشت) ..از همه ممنون
 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تب معماری

تب معماری

نظرات دوستان رو خوندم. نکات خوبی بینش بود. من قبلا نظرم رو گذاشتم.. حالا که قراره راهکار بدیم. من از روش حذفی استفاده میکنم.
نظر خودم رو گفتم و مشکل عمده و آفت این رشته رو هم نخوندن کتاب و نداشتن مبانی نظری گفتم. اما علت این مسئله چیه؟ پذیرش زیاد دانشجوی معماری در تمامی مقاطع.جامعه ما تب دارد. آن هم از نوع معماری اش! بعضی از دوستان بحث اساتید رو مطرح کردن که با همه اش موافق نبودم اما نمی شه نادیده گرفت . و دلایل دیگه........
خوب روش حذفی: با پذیرش زیاد دانشجوی معماری نمی شه کاری کرد. دست ما هم نیست . سیاست دانشگاه وسود و..... بهر دلیل فرض میکنیم که دیگه راهی نداره . واقعا هم از دست ما در این زمینه کاری بر نمی اد. (که اگه قرار به گفتن از پذیرش زیاد باشه دل پری دارم و مثنوی هفتاد من میشه)
خوب پس قراراه همین قدر دانشجوی معماری داشته باشیم . از هر 2 ایرانی یکی ش معماری بخونه. خوب شاید به قول دوستم بد نباشه باعث میشه فهم معماری تو جامعه یکم بالاتر بره و شاید شاهد تغییراتی باشیم.!
پس در این زمینه دیگه حرفی نیست و قبول داریم که این تعداد ورودی رو باید داشته باشیم حالا چه کار کنیم که خروجی کار خوب باشه؟
 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
از این تعداد ورودی زیاد قرار نیست به زور و اجبار از همه معمار بسازیم . چون دسته ای اهداف شون از این رشته فرق داره. یه تعداد می مونن. خوب وقتی وارد دانشگاه شدن تازه از دبیرستان جدا شدن و تو دبرستان هم فیزیک و شیمی و ریاضی خوندن و اصلا نمی دونن معماری یعنی چی؟ قراره مرجع اولشون استاد باشه.

حالا بحث سیلایس درس پیش میاد. که واقعا جای تاسف داره که ببینیم تو خیلی جاها اصلا سرفصلی که میخوان شروع کنن غلط و سلیقه ای هست.
به نطرم نکته مهمی هست. تو تزم های بالاتر حالا دانشجو یکم راه می افته و می شه انتظار داشت خودش پیگیر باشه. اما این بحث سر فصل خیلی مهم . مثلا استادی رفته سر کلاس معاصر به دانشجو میگه خوب سر فصل : بازارهای سنتی ایران!!!! سر فصل دروس مهمه . که قراره تو هر درسی به دانشجو چی آموخته شه؟؟
اگه سر فصل باشه استاد هم که نتونست مطلب رو انتقال بده دانشجو میره دنبالش
 

helensj

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اما در مورد اساتید راه حل وجود داره و خیلی هم بغرنج نیست این شیوه تدریس صحیح و داشتن وجدان کاری!خب در مورد این همه ورودی نمیشه کاری کرد اما میشه به خیلیهاشون فهموند نباید این رشته رو انتخاب میکردن تا شاید انصراف بدن و برن دنبال رشته ای که به دردشون بخوره(شاید این حرفم به نظر خیلی ها خیلی ظالمانه بیاد اما این به نفع دانشجوییه که رشته ای رو انتخاب کرده که توش استعدادی نداره و بازار کار هم به اون نیازی نداره تا 4 سال وقت و پولشو هدر نده) حالا یه مثال خیلی کوچیک میزنم ببینین مثلا یه کلاس طرح بین 5 تا 6 ساعته و استاد میاد به یه دانشجویی که تو زندگیش کلمه ای مثل تحلیل و سایت رو نشنیده میگه برین تحلیل سایت بیارین فوقش 1 ساعت هم توضیحاتی میده که شاید دانشجوی دکتراشم نفهمه چی گفته و بقیه کلاس طرح میشه FUN!!!حالا منه دانشجو فرض که خیلی دانشجوی پیگیری باشم میرم یه هفته این در اون در میزنم تو سرم تا 4 تا علائم سایت یاد بگیرم بعدم یه چیزی در حد برنامه کودک میکشم میدم دست استاد حقم دارم چون مثل این میمونه که به بچه کلاس اول بیای بدون هیچ توضیحی بگی عزیزم 5880900 به توان 78989898 چند میشه؟و منم تا هفته بعد استادو اینجوری نگاه میکنم فقط:surprised::eek:
حالا این شیوه تدریس تو همین مثال کوچیکی که زدم میتونه چطوری باشه که وقت من دانشجو تلف نشه تو 6 ساعت کلاس ؟؟
فرض کنید 6 ساعت وقت داریم و استاد از من میخواد تحلیل سایت بیارم براش هفته بعد میتونه 1 ساعت تا حد ممکن علائمی که برای تحلیل سایت هست رو برای دانشجوها (خودش)بکشه و توضیحاتی که هر کدومشون کجا به کار میرن/1 ساعت و نیم دیگه میتونه 2 تا نمونه تحلیل سایت بکشه براشون تا تو عمل متوجه اون علائم و کار بردشون شن و 1ساعت و نیم دیگه هم 2 تا نمونه تحلیل سایت خودش بیاره و روی اونا توضیح بده خب این کلا شد 4 ساعت یعنی حتی با همه این اوصاف 2 ساعت هم وقت اضافه موند اصلا فرض کنیم اون 2 ساعتم خوش بگذرونیم تو کلاس طبق روال!!!حالا این استاد میتونه توقع داشته باشه من هفته بعد براش یه تحلیل سایت عالی بیارم و اگه نیاوردم و این شیوه تدریس رو همیشه ادامه داد اما هی دید منه دانشجو باز دارم برنامه کودک میارم براش به جای کار, منو با 12 پاس نکنه منو بندازه اصلا دلیلی نداره تو یه کلاس 15 نفره طرح همه پاس شن اونم با اختلاف 2/3 نمره!!!همین که 5 نفر هم پاس شن عالیه یعنی 5 نفر خروجی معماری که فهم و تلاش برای معماری خوندن دارن و فک نکنم این شیوه تدریس انقدرام نفس گیر باشه باسه استادا که انقدر دریغ میکنن و اینه تفاوته دانشجوهای این دوره با زمان باباهامون اگه اونا باسوادن در درجه اول برمیگرده به شیوه تدریس عالیه اساتیدشون و بعد سختگیری و انتظاری که در قبال این شیوه عالی تدریسشون داشتن از بچه ها
 
آخرین ویرایش:

ensan1

عضو جدید
تو پست قبلی خودم گفتم نظرم تو شرایط فعلی اینه که هر کسی از خودش شروع کنه و منتظر نمونه تا یک نفر بیاد کمکش بکنه خودش نهایت تلاششو انجام بده و در همین بین دنبال افراد آگاه و با سواد بگرده و از اونها کمک بگیره و خودش رو محدود دانشگاه نکنه...اما این نباید باعث بشه که وظایفی که بر دوش استاد و دانشگاه هست نادیده گرفته بشه...در وضعیت فعلی بار اصلی رو دوش خودمونه خودمون باید شرایط رو بسازیم...خیلی سخته اما چاره ی دیگه ای به نظرم نمیرسه،جالبه تو کشورهای دیگه هم این مشکل سیستم انتقال دانش وجود داره اما گستردگی این پدیده عجیب! با تاسیس انواع دانش گاه ها در کشور ما بیشتره...آندو تو کتاب هفت گفتگو با تادائو آندو در مورد دانشجویان دانشگاه توکیو میگه سر و مغز آنها بیش از حد قابل تصور با اطلاعات پر شده است. آنها نمیتوانند بدون طی کردن این دوره آموزشی(دانشگاه توکیو) بسیار سخت و جدی در دانشگاه پذیرفته شوند. اما انبار کردن اطلاعات و فکر کردن دو چیز متفاوت است(آندو این پاسخ رو در جواب اینکه شما چگونه با اینکه دانش گاه نرفته اید اما در تمامی دانشگاه های معتبر تدریس میکنید داد)

اما رشته ی معماری خیلی گسترده ست یه رشته بخصوص نیست که بتونیم مطالب اون رو تو ذهنمون دسته بندی کنیم ،اصلی و فرعی کنیم تا بتونیم درست فکر کنیم در موردش؛

در حقیقت پیوند سه تا علم, ( انسانی،فنی مهندسی، هنر)

ما نیاز به یه "نقطه تمرکز" داریم تا بتونیم به مطالب و دروس انسجام بدیم و هر چیزی رو سر جای خودش قرار بدیم به هر چیزی به اندازه ی خودش توجه بشه نه کمتر نه بیشتر،در حقیقت "نقطه ی تمرکز" و هدف اصلی معماری

"انسان," یا همون فلسفه که به مبانی نظری معماری ختم میشه و به دنبالش علوم فنی مهندسی و هنر وسیله هایی در اختیار این اهداف هستند...
به همین علته که بیشتر معماران آگاه تو دانشگاه های معتبر "کرسی فلسفه معماری" دارند

آندو:"خانه از کالبدیا جسم محافظت میکندکه به نوبه ی خود در برگیرنده روح و روان آدمی است.خانه باید همزمان امنیت و آسایش را برای جسم و روح به همراه داشته باشد.همانطور که کالبد انسان در درون باید خود را با روح در آسایش و صلح احساس کند،یک بنا نیز برای ما باید راحتی و آسایش،حفاظت و امنیت را تامین کرده و مکان هایی برای اندیشه و تفکر و پرداختن به خود و نیایش و برآورده کردن نیازهای روحی،روانی،مادی و معنوی انسان در تمام ابعادش را به او تقدیم کند
مکان واقعی اندیشیدن به رابطه هر انسان با جهان


نگاه کنید آندو دارای یه ذهن منسجم و منظمه که جای هر چیزی رو میدونه کجاست و همه چیز دا راستای هم قرار دارند و رو به سمت یه هدف مشخص.
 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
پیرو موضوع ی که گفتی منم با یه مثال میگم و نتیجه گیری میکنم. ببخشید که مثالش شبیه خاطره ست.
استادی رو تصور کنید که دانشجو رو مجبور که 5-6 ساعت طرح رو سرکلاس باشن. و باید هم می بودیم. اما با یه تفاوت. تو بین این ساعت ها اجازه داشتیم بریم سایت- مرجع - و کتابخونه . حتی اگه میرفتیم تو سایت و چت میکردیم!! یعنی دانشجو ملزم به حضور این ساعات در کلاس بود اما در راستای همون می رفت دنبال تحقیق و تفحص . یعنی جای اینکه استاد بیاد و بره و کار بمونه برا هفته بعد تو همون هفته تا حدود زیادی جلو می رفت و استاد هم برا رفع اشکال بود. (البته این استاد متفاوت بود و تمام ساعات خودش تو کلاس نبود و هر چند وقت یهو سر زده میزد سر کلاس و غافلگیری بود:biggrin: ) خوب تو این کلاس پویایی بیشتر با دانشجو بود. اما نکته ای که هست و خیلی از دانشجو های این استاد الان خوب یادشون این که اون زمان بیشتر از ترس استاد ما پیگیر بودیم. (استاد کاملا خشنی که با هیچ کس تعارف هم نداشت و بماند که چه حرفهایی ازش خوردیم.و چقدر اشک از بچه های دانشگاه در آورد. ) کاری به روش این استاد ندارم چرا که از لحظه حضور تو کلاس تا پایان اون 6 ساعت بچه ها ترس همراه همه بود.از اسمش هم می ترسیدن. استادی که بعد پایان ترم که مثلا خرداد بود دانشجو رو ملزم میکرد که 6 هفته تا وسط مرداد که تحوبل پروژه بود رو بیاد کلاس و کرکسیون اجباری بود. کاری هم نداشت که قرار 300 کیلومتر تو تابستون هفته ای یک روز بیای.
اجازه هیج غیبتی رو هم نداشتند. 28 اسفند هم کلاس تشکیل داد که همه اومدن.

شاید این خاطره باشه . اما نتایج رو شما بگید.
این استاد فقط دانشجو رو هل می داد باقی رو خود دانشجو باید می رفت. بماند که این هل دادن به زور بود.
بیاید بیشتر صادق باشیم اگه این استاد اینقدر سخت گیر نبود چنددرصد دانشجو دنبال برنامه اش می رفت؟
ما دانشجو ها راحت طلب شدیم. این باید درمان شه.
 

سپیدار

کاربر بیش فعال
لیست عمده ترین مشکلات ، " به ترتیب اولویت" :

1- عدم آگاهی به مسایل اجرایی و فنی صنعت ِ ساختمان
2- شناخت محدود مبانی نظری و فلسفی معماری
3- ضعف در انتقال ِ مفاهیم فکری ، به صورت بیان ِ تصویری
4- دسترسی نداشتن به معماران ِ بزرگ (برای مصاحبت و آشنایی از نزدیک).
5- عدم خلاقیت و ثبات فکری ، و استاد محوری بودن
6- ضعف در تحقیق و پژوهش و محدودیتِ منابع و رفرنس های اطلاعات معماری
7- ضعف در ارایه بوسیله نرم افزارهای معماری
8- کمبود ِ انگیزه برای فعالیت مستمر در حوزه های مختلف معماری
9- ضعف در پایه ی علمی ِ دانشجویان.
10- فعالیت و تفکر و طراحی ، به شیوه ی " تحویل پروژه ای".
11- مطالعه بسیار کم و ناچیز ِ دانشجویان
12- بی سوادی یا کم سوادی در حوزه ی زبان انگلیسی
13- انحراف ِ بعضی از دانشجویان در اولین ترمهای آموزش ِ معماری از اصل ِ موضوع
14- عدم ِ مسافرتهای معمارگونه ی دانشجویان ِ معماری
15- فاصله ی بین علم و عمل
16- مشکلات ِ اقتصادی ِ دانشجویان
17- نقصان و کمبود در حوزه ی معنویات (که البته فقط ریشه در معماری ما داره).
18- اگر موضوعی رو ناخواسته از قلم انداختم ، شما آن را مطرح کنید .

با سلام و احترام

پیشاپیش از
E . H . S . A . N عزیز بابت ِ مدیریت ِ خوب ِ این بحث قدردانی میکنم . منسجم نگه داشتن ِ بحث های طرح شده ، به هیچ وجه کار آسانی نیست ؛ و ایشان به خوبی از عهده ی این کار بر آمدند .
در ابتدا قصد دارم در مورد ِ بعضی نکات ِ لیست بالا چیزکی بگویم و در فرصت ِ بعدی اگر اجازه ای یافتم در مورد نظرات ِ دوستانی که از ایشان آموختم صحبت کنم .

مختصر میکنم و میروم سر ِ اصل ِ مطلب .

1- عدم آگاهی به مسایل اجرایی و فنی صنعت ِ ساختمان : حرف ِ کاملا درست و به جایی در نگاه ِ اول می نماید ، اما با توجه به تجربه ی مختصری که در مورد ِ کارهای اجرایی و به اصطلاح (!) فنی ِ به اصطلاح (!) صنعت ِ ساختمان دارم ، سوال ِ کوچکی مطرح میکنم که بخش ِ عمده ای از چیزی که میخواهم بگویم را متوجه می شوید : " چند درصد از آن چیزی که در عمل اجرا می شود ، منطبق بر آن چیزی ست که باید اجرا شود ؟ ؟ ؟ "
بدیهی ست آنچه که در هر رشته ای و در محیط های آکادمیک ِ آن رشته آموزش داده میشود ، آن چیزی ست که " باید " اجرا شود . به سخن ِ دیگر ، در محیط های آکادمیک ، حالت ِ بهینه و ایده آل ِ هر چیز بیان میشود که این آموزش ، با آنچه در محیط ِ واقعی ( خواه حوزه ی مدیریت ِ یک مدیری که رشته ی مدیریت خوانده ، خواه سایت ِ اجرایی مهندسی که معماری خوانده ) اتفاق می افتد ، تفاوت دارد .
اما سوال اینجاست که حد ِ مجاز ِ این تفاوت تا چه میزان است ؟ حرفم را با مثالی در مورد ِ آیین نامه ی بتن بیان میکنم . در محاسبه ی سازه های بتنی ، ضریب هایی را برای اشتباهات ِ اجرایی در نظر میگیرند و بر اساس ِ آن به محاسبه ی نهایی میرسند . اما این اشتباهات هم حد و مرزی دارد . مثلا هرگز در کارهای اجرایی ، اندازه ی تیری با ابعاد ِ 23.3 سانتی متر معنا ندارد . لزومی هم به این حد از دقت نیست . امکان ِ چنین دقتی هم وجود ندارد . اما نمیتوان تیری که ابعادش 30 در 30 در نظر گرفته شده است را 10 در 10 ساخت !
میخواهم بگویم در بسیاری از موارد ، دانش آموختگان ِ معماری از جزئیات ِ آنچه که " باید " اجرا شود آگاهی ِ نسبی ِ قابل ِ قبولی دارند ؛ اما وقتی وارد ِ دنیای واقعی می شوند ، این " باید " ها آنقدر از حد ِ استانداردشان تخطی میکنند ، که گویی در دنیایی دیگر مسائل جریان دارد . این قضیه از نحوه ی بتن ریزی و جوش ِ سازه ها ، تا نحوه ی آجرچینی و اتصالات ِ دیوار ها گسترده است !
این قضیه به مانند جراحی ست که سالها آموخته است که باید با چاقوی جراحی ، جراحی کند ، و وقتی وارد ِ اتاق ِ عمل می شود ، میبیند همکارانش با چاقوی آشپزخانه مشغول ِ جراحی هستند . وادی ِ عمل ِ معماری هم چنین است .
البته در این میان کم نیستند دوستانی که تفاوت ِ ماسه و شن و سیمان را هم نمیدانند .


2- شناخت محدود مبانی نظری و فلسفی معماری : بسیار در این مورد اندیشیده ام . شاید به این خاطر که زمینه ی مورد ِ علاقه ی خودم قطعا مبانی نظری ست . در اینجا میخواهم از نوع ِ جمله بندی ِ همین جمله استفاده کنم و نکته را عرض کنم : " شناخت ِ محدود " . . .
زمانی که من هیچ چیز از زبان ِ چینی ندانم ، نه حرفی در موردش میزنم و ادعایی در موردش دارم . اما اگر شناخت ِ اندکی در موردش داشته باشم و این شناخت ِ اندک با چاشنی ِ ادعا و خودبزرگ بینی آمیخته شود ، به گونه ای عمل میکنم که گویی چینی الاصل هستم !
در مورد ِ مبانی نظری و مثلا فلسفی ِ معماری هم چنین است . طرف ( حالا هر قدر هم میخواهد به ظاهر و در ظاهر بزرگ باشد ) یک جایی یک چیزی شنیده ، بی آنکه پس و پیشش را به خوبی درک کرده باشد . حالا از همان چیزکی که شنیده استفاده میکند برای داستان سرایی برای چیزی که طراحی کرده . و کار در خیلی موارد تا آنجا پیش میرود که به جای آنکه " مورد ِ طراحی شده " منطبق و یا حتی نزدیک با " مبانی ِ نظری ِ مورد نظر " باشد ، مبانی ِ نظری و حتی مسائل ِ تاریخی را تغییر میدهد تا منطبق بر کارش شود .
این نکته فقط در مورد ِ معماری صادق نیست . اگر در چند ساله ی اخیر از نمایشگاه های نقاشی ای که برگزار شده دیدن کرده باشید ، و با برگزار کنندگان آن صحبت کرده باشید ، میبینید حرف هایی میزنند که دوست داشتند کارشان منطبق بر آن باشد ، اما واقعیت به کل چیز ِ دیگری ست .
به قول ِ نظامی ها ، شناخت ِ محدود از یک چیز ، بسیار خطرناک تر از نشناختن ِ آن چیز است ! اگر شما تفنگ را اصلا نشناسید ، خب یا به طرفش نمیروید یا با احتیاط نزدیکش می شوید ، اما اگر آن را ناقص بشناسید و ندانید گلوله از کدام سمت خارج میشود ، ممکن است چشمتان را روی لوله گذاشته و ماشه را بچکانید ! ( در مورد ِ راهکاری که به ذهنم میرسد بعدتر توضیح خواهم داد )


3- ضعف در انتقال ِ مفاهیم فکری ، به صورت بیان ِ تصویری : شما عاشق ِ کسی شده اید که زبانش با زبان ِ شما فرق دارد . مثلا عاشق ِ یک دختر ِ روس یا یک پسر ِ آمریکایی شدید . دوست دارید عشقتان را با قطعه شعری به او نشان دهید . اما از آنجا که با ظرافت های زبانی ِ او آشنا نیستید ، در این کار وا میمانید .
زمانی هم هست که شما چیزی در سر ندارید که حتی به زبان ِ مادری ِ خودتان ابرازش کنید !
ضعف در انتقال ِ مفاهیم ِ فکری به صورت ِ بیان ِ تصویری را هم من در قالب ِ همین مثال میبینیم . اگر با خودمان صادق باشیم ، خیلی وقت ها فقط " فکر " میکنیم که مفاهیم ِ فکری ِ خاصی در ذهن داریم و مشکلمان فقط در بیان ِ تصویری اش است . واقعیت چیز ِ دیگری ست .
مگر بیان ِ تصویری فقط محدود به کشیدن است ؟ اگر واقعا چیزی در ذهن باشد که تا این حد فوران کننده بنماید که به بیان ِ تصویری نیاید ، حتی اگر شده با ساخت ِ ماکت ، حتی اگر شده با اجرای پانتومیم و . . . سعی میکنیم آن را بیرون بریزیم .
من معتقدم خیلی از ما فکر میکنیم که ایده های بسیاری داریم که فقط نمیتوانیم بیانشان کنیم . نمونه اش دوستان ِ بسیار زیادی که با همین تفکر و به همین خاطر ، به اصطلاح خدای فلان نرم افزار ِ تصویر سازی شده اند و بعد دیدند هیچ چیز از خودشان ندارند که با این ابزار بیانش کنند و به ناچار یک تری دی کار ِ حرفه ای شده اند !
نمونه ی دیگرش را میتوان در کلاس های ( دکان های ) اسکیس مشاهده کرد . در ابتدای دوره ، دانشجویان ِ کلاس فکر میکنند منبع ِ ایده های نو هستند و در روند ِ کلاس با روش های بیان و حتی تکنیک های پرزانته آشنا میشوند و وقتی نزدیک ِ روز ِ آزمون میشوند ، بخش ِ عمده ( و نه همه ) ی آنها میبینند که ایده ی خاصی برای طراحی ندارند . به مانند کسی که تمام ِ واژه های جهان را در اختیار دارد اما شعری از آن همه در نمی آید . اینگونه است که در پایان ِ دوره ، در بهترین شرایط سی و چند یا چهل و چند نفر آقای فلانی که مدرس ِ کلاس بوند ، کپی پیست شده اند که تفاوت ِ خاصی نه در تکنیک های طراحی و خط و نه در ایده های طراحی به چشم نمیخورد .
اما راهکار : شما ظرف ِ حداکثر 6 ماه میتوانید بر هر نرم افزاری که فکرش را بکنید مسلط شوید . اما چقدر زمان میبرد که مفاهیم ِ فکری در ذهن ِ یک نفر شکل بگیرد ؟ شکل گیری مفاهیم فکری تازه شروع ِ کار است . بعد این مفاهیم آنقدر باید رشد کنند و بزرگ شوند که از " مفهوم " به " عین " تبدیل شوند . این پروسه نیازمند مطالعه ، دیدن ، تمرین کردن ، اندیشیدن و صدها کار ِ دیگر است .


5- عدم خلاقیت و ثبات فکری ، و استاد محوری بودن : چند نکته را لازم میدانم ذکر کنم :
1 . امروزه در روانشناسی و به خصوص روانشناسی ِ کودک ، خلاقیت به عنوان ِ پارامتری " آموزش دادنی " مطرح می باشد . اگر گذرتان به کانون ِ فکری ِ کودکان و نوجوانان افتاده باشد ، با کلاس های متعددی تحت ِ عنوان ِ کلاسهای خلاقیت مواجه می شوید . اگر کسی فکر کند که خلاقیت چیزی مانند ِ رنگ ِ چشم است که کنترلی بر آن نیست ، سخت در اشتباه است .
اگر دنبال ِ پذیرش گرفتن از دانشگاه های معماری نقاط ِ دیگر دنیا بوده باشید و به سایت ِ دانشگاه ها مراجعه کرده باشید و نگاهی به سرفصل های ارائه شده در ترم های نخستین انداخته باشید ، به وضوح در می یابید که در ترم های نخستین ، گویی اصلا سخنی از معماری نیست ! تلاش ها برای باز کردن ِ ذهن است و روش های خلاقانه نگاه کردن به پیرامون .
اما در اینجا از ترم ِ اول ، راپید ها را جوهر میکنیم و شروع میکنیم به دِسَن کردن ِ پلانهایی که اصلا نمیدانیم چیست !
2 . خلاقیت . . . ثبات ِ فکری . . .
بیایید کمی در باره ی این دو تفکر کنیم . آیا اصلا خلاقیت با ثبات در کنار ِ هم میتوانند بنشینند ؟
منظورم این نیست که خلاقیت با بی ثباتی با تزلزل همخانه است ، اما اگر ثبات را ثابت بودن در نظر بگیریم ، در ثابت ماندن امکان ِ هیچ خلاقیتی نیست .
اتفاقا عدم ِ ثبات ِ فکری ، اگر به گونه ی درستی هدایت شود ، موجب ِ ایجاد ِ خلاقیت می شود . چه کسی میتواند ادعا کند که فیلیپ جانسون ثبات ِ فکری داشته ؟ اما این عدم ِ ثبات ِ او موجب ِ پویایی و هدفداری و سیالیت ِ ذهنش شد که در نتیجه تاثیری در تاریخ ِ معماری گذاشت که با احتیاط دوست دارم بگویم هیچ کس را مشابه اش نداریم !


6- ضعف در تحقیق و پژوهش و محدودیتِ منابع و رفرنس های اطلاعات معماری : با بخش ِ نخست ِ این حرف صد در صد موافقم . دلیلش هم این است که چند استاد ِ پژوهشگر ِ معماری داریم ؟ چند نفر در حد و اندازه های یک صدم ِ آرتور پوپ و گریشمن داریم که پژوهیده باشد معماری مان را ؟
و با بخش ِ دوم ِ این حرف به شدت مخالفم . هیچ محدودیتی در منابع و رفرنس نداریم . در هیچ زمینه ای ، بخصوص هنر و معماری . ضعف در سواد ِ خوانش ِ زبان ِ دنیای امروز است و تنبلی و کم علاقگی ِ ما .
این عین ِ حرفی ست که در پروژه ی معماری معاصرم در کلاس ِ دانشگاه زدم : " اگر فلان دانشگاه اعلام کند که در آرشیو ِ کتابخانه ی الکترونیکی اش ، مجموعه ی کاملی از فیلم های پ / و / ر / نو دارد و امکان ِ دانلود ِ رایگان و سریع آنها برای کسانی که اکانت داشته باشند وجود دارد ، کسی که دنبالش باشد زمین و زمان را به هم میدوزد تا اکانت ِ کتابخانه ی آن دانشگاه را به دست بیاورد . اما چند درصد از این علاقه در مورد ِ مقالات ِ موجود و مقالات ِ روز ِ آن دانشگاه ها وجود دارد ؟ "
این سخن و این مثال مربوط به سالها قبل است و حالا آرامتر شده ام و به ظاهر سنجیده تر . اما واقعا پاسخ ِ سوال ِ بالا چیست ؟ چقدر در جستجوی دست یافتن به منابع بودیم و بهتر بگویم چقدر میتوانیم از آن منابع استفاده کنیم .
کوتاه بگویم که منبع شناسی ، از اصول ِ اولیه ی پژوهش است که خودش نیازمند ِ راهنمایی های فردی متخصص و آشنا به راه دارد .
در اینجا اعلام میکنم هر کدام از دوستان که نیاز به هر مقاله ای در کتابخانه ی دانشگاه های اروپا و آمریکا داشته باشند ، عنوان و لینک ِ مقاله را برای من بفرستند ، به احتمال ِ 96 درصد کمتر از یک هفته از طریق ِ دوستانی که در دانشگاه های خارج از کشور تحصیل میکنند و اکانت کتابخانه های الکترونیکی دانشگاه های بین المللی را دارند ، مقاله را برایشان میگیرم .

7- ضعف در ارایه بوسیله نرم افزارهای معماری : مطمئنم در مدت ِ کوتاهی ، باید تاپیکی بزنیم تحت ِ عنوان ِ " نرم افزار زدگی " ! پس نباید نگران ِ این موضوع که راه ِ حد ِ حداکثر چند هفته ای دارد بود .

9- ضعف در پایه ی علمی ِ دانشجویان : ضعف در پایه ی علمی ِ استادان !
راهکار :
هر استاد و دانشجوی هنر و به خصوص معماری هفته ای صد بار بنویسد :
در محفلی که خورشید ، اندر شمار ذره ست / / / خود را بزرگ دیدن ، شرط ِ ادب نباشد . . .

10- فعالیت و تفکر و طراحی ، به شیوه ی " تحویل پروژه ای" : ممکن است خواهش کنم در این مورد بیشتر توضیح دهید ؟ موضوع قدری برایم گنگ است . . .

14- عدم ِ مسافرتهای معمارگونه ی دانشجویان ِ معماری
: این واقعیتی ست که بنا به محدودیت های حاکم ، امکان ِ مسافرت های دانشگاهی یا وجود ندارد یا بسیار نادر است . اما خودمان به عنوان ِ اکیپ های دوستانه و . . . چقدر سفر میکنیم ؟ چقدر چیزها و مکان هایی که در موردشان میخوانیم را می شناسیم که حتی در سفر های خانوادگی ، بتوانیم لیدر ِ خانواده ی خود باشیم ؟ سفر ِ معمارگونه ( که راستش را بخواهید نمیدانم چه صیغه ی سفری است ) پیشکش !


از دوستان بابت ِ طولانی شدن ِ مطلب پوزش میخواهم . قصد ِ زیاده گویی ندارم هیچ وقت ، اما اهمیتی که برای مباحث ِ باشگاه قائل هستم ، باعث میشه علیرغم ِ میل ِ باطنی و زمان ِ محدود و . . . سخن به درازا کشیده شود .
در اولین فرصت در مورد نظرات به جای دوستان هم چند نکته اضافه خواهم کرد .
منتظر ِ آموختن از نقد های شما هستم .
 

فرهيخته

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به دوستان گرامي.خيلي خوشحالم كه در جمع مهندسين فعال جامعه هستم،البته من خودم رو خيلي پايين تر از شما ميدونم و هنوز خودم را شايسته اين نام نمي دونم(آخه من هنوز ترمه 5 ام:redface:!!!) براي همين در مقابل نظرات با ارزش دوستان نبايد عرض اندام كنم. اما خوشحال مي شم تا كمي از مكنونات ذهني و قلبيم رو با دوستان درميون بگزارم.با مطالعه نظرات مختلف تا اينجا جاي يك مطلب رو خالي ديدم كه بهش كم پرداخته شده.اون هم تاثير سياست هاي دولتي در دانشگاهها است كه در دوره اي از تاريخ به صورت تحميلي وارد دانشگاه ها شد كه امروزه قدرت و سلطه دار نظام دانشگاهي است البته پيش از آن هم بوده ولي نه به اين شدت.يه عقيده من اين موضوع بنيان نظام دانشگاهي را در ايران تا حد زيادي ضعيف كرده.به دلايل مختلفي چون تدوين و تبيين كتب و موضوعات تدريس شده بر اساس خواست و تطبيق با نظارت دولت و توجه وي‍ژه به موضوعات اعتقادي ديني،درجه بندي دانشجويي و حذف تشكلات مختلف دانشجويي آزاد انديش،تحت اختيار گرفتن نيروها و نهادهايي چون (نمي تونم بگم!!!)در دانشگاه، (في...نگ) دانشگاهي در ابتدا و مقررات امروزه سخت پذيرش استاد و مقررات پيچيده پذيرش دانشجو و دور زدن روند عادي پذيرش چه از طريق پول و.... گرفته تا كارمند و آبدارچي هاي ليسانسه،.... و البته جديدا تز تفكيك جنسي كه خوب در مقابل خيل عظيمي از تعارض هاي جامعه چندان عجيب نيست!!!البته اين ها همه يك حالت كلي است كه من دانشجوي معماري را هم بي نصيب نكرده.البته يك نكته ديگر بومي سازي غير متعراف و تمركز بار علمي در يك منطقه خاص و محروميت علمي ساير مناطق نيز نتيجه همين مطلب است.اگر ما نيز امكانات پايتخت را داشته باشيم شايد خيل عظيم فارالتحصيلان ولي !!! ولي بيسواد با آيكيو هاي جلبك زده وارد جامعه نمي شدند.اين هم چند درصد قضيه است مطالب كهنه و منسوخ شده درسي كه از 200 سال پيش(البته اغراق كردم) تغيير نكرده چطور ميتواند جامعه معماري را به جامعه جهاني كه سرعتي برابر نور دارد برساند؟من يك سوال از دوستان دارم مثلا در تهران آيا هنوز در سر فصل هاي درس "عناصر و جزئيات" مبحث "طاق ضربي" تدريس مي شود؟؟؟!!!! با نهايت احترام به محضر اساتيد عزيز اما ايشان نيز در دامنه نقد جاي دارند،متاسفانه اساتيد با طرح يك سري مطالب كلي و تكراري در هر ترم (مثل اينكه اتوماتيك از قبل برنامه ريزي شدند) دانشجو را موظف به طراحي ميكند.خيلي از اساتيد چنان تابع جزوه و مرجع خود هستند كه اگر جزوه شان را بگيريم چه بسا از استادي بيافتند!!!خصوصا اين مطلب در مورد اساتيد دوره 7 ساله بيشتر اطلاق مي كند نه اينكه خيلي از زمان مدركشان گذشته قصد به روز كردن اطلاعات را هم كه نداردند!!من خودم يك طرح به قول خودم فضايي به استاد ارائه دادم گفت برو عوض كن امكان ساخت نداره.من نمي دونم اگه ايشون استاد آقاي فرانك گهري بود طرح هاي ايشون هيچوقت ساخته نمي شد؟؟؟ به طور كلي اساتيد و كادر آموزشي به شدت تابع متد قديمي و متداول ده هاي گذشته هستند و اين ضربه بزرگي به نظام آموزشي و حوزه معماري وارد مي كند كه باز هم آنجا نشات مي گيرد چرا كه دانشگاه ها توانايي جذب نيروهاي لايق و جوان را ندارد البته با وجود بند (پ) و غيره و ذلك اساتيد جوان و صد البته بهتر مراكز خصوصي را ترجيه مي دهند البته مجبورند. متاسفانه خلاقيت اصل و اساس هنر معماري در بيشتر دانشگا ه ها كشته مي شود!!!از سياست گفتيم سال "اصلاح الگوي مصرف" ما رو از اردوي علمي محروم كردند!!!!بگزريم.
اين ها همه هست اما نقش دانشجو بي ترديد مهم است.متاسفانه در چند سال اخير شاهد افت رغبت در دانشجويان به تحصيل خصوصا مطالعه و تحقيق و آفت مدرك گرايي بوده ايم كه دوست عزيز art-s اشاره كرد، آفرين ما دانشجويان تنبل شديم.دانشجويان صرفا براي حاظر بودن سر كلاس مي روند پس با اين حساب يقينا ذهن دانشجو فعال نمي شود.متاسفانه اكثر دانشجويان ايراني چندان دنبال پيگيري و دستيابي به مطالب جدا از دانشگاه نيستند.اين هم همان ضعف از ناحيه دانشجو است كه به رغم مفرح كردن دانشگاها با تجهيز امكانات روز دنيا همچنين پويايي محيط دانشگاه و باز بودن فضاي دانشگاه براي انجام فعاليت هاي فرهنگي و هنري و ....بوجود آمده!!!!اگر امكان مجاني شدن دانشگاه با اعطاي حقوق و مزاياو چه وچه نيست مي توان حداقل جلوي رشد قارچ گونه انواع و اقسام دانشگاه ها و آموزشكده ها با پايين ترين سطح كيفيت كه اساسا اين مشكلات از اين مراكز نشات مي گيردند كه سير الي ماشاالله دارد را گرفت!چنانچه فقط لازم است ثبت نام كنيم،يعني حقيقتا تجلي هلويي كه قصد رفتن به گلو داشته باشد!!!!خيلي جالب است دانشكده اي كه فضاي آموزشي مناسب را ندارد حداقل يك كارگاه درست حسابي ندارد پذيرش معماري و آي تي ووو ميكند!!

به نظر من با اين تفاسير بايد در متن اصلي تجديد نظر شود و اين ارگان حساس را فارغ از مناسبات في ما بين خودي يا غير خودي و كاملا خود ساخته كرد.به قول صحبت دوست عزيز soshan كه كاملا با آن موافقم و پيش از اين اشاره شد نياز دانشگاهي تخصص است اگر استاد بيسواد باشد اگر مواد و مصالح آموزشي ضعيف باشد خوبي يقينا بيسواد و نابلد وارد جامعه مي شود.بايد در نظام آموزشي يك غربالگري اساسي كرد درست مثل همان زمان!!تزريق معماري روز دنيا از كشورها پيشرفته دنيا و استفاده از هنر هنرمندان بدون مميزيها و زد و بند ها به واسطه عدم تمايل عده اي،تقدير و تشويق و حمايت از هنرمدان و معماران بومي كه متاسفانه بهترينشان را فراري داديم و نتيجتا ارتقاع سطح كيفي معماري در ايران.به گمان من تمام مشكلات معماري كه دوست گرامي E . H . S . A . N بيان كردند ريشه در زيرساختارهاي نظام دانشگاهي ما دارد و بايد ريشه اي حل شود آن هم با تحول در نظام دانشگاهي.

سخن طولاني شد، با تشكر از طرح اين مسئله مطمئن هستم كه با نظرات دوستان به راه حلي مفيد و كارآمد خواهيم رسيد.گرچه اين بسيار آرمان گرايي است اما به اميد روزي بتوانيم در عرصه هنر ومعماري كه پيشينه مملكت و خاك وميهن ماست آن شكوه و عظمت را دوباره پس گيريم و در جاييكه اعراب(امارات متحده عربي) با پول و اندكي هوش و دقت نظر و زيكري دنيا را از پيشرفت خود با پروژه هاي شگفت انگيز آشنا كردند ما نيز هنر بي نظير معماري خود را به دنيا عرضه كنيم.
 
آخرین ویرایش:

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیرو موضوع ی که گفتی منم با یه مثال میگم و نتیجه گیری میکنم. ببخشید که مثالش شبیه خاطره ست.
استادی رو تصور کنید که دانشجو رو مجبور که 5-6 ساعت طرح رو سرکلاس باشن. و باید هم می بودیم. اما با یه تفاوت. تو بین این ساعت ها اجازه داشتیم بریم سایت- مرجع - و کتابخونه . حتی اگه میرفتیم تو سایت و چت میکردیم!! یعنی دانشجو ملزم به حضور این ساعات در کلاس بود اما در راستای همون می رفت دنبال تحقیق و تفحص . یعنی جای اینکه استاد بیاد و بره و کار بمونه برا هفته بعد تو همون هفته تا حدود زیادی جلو می رفت و استاد هم برا رفع اشکال بود. (البته این استاد متفاوت بود و تمام ساعات خودش تو کلاس نبود و هر چند وقت یهو سر زده میزد سر کلاس و غافلگیری بود:biggrin: ) خوب تو این کلاس پویایی بیشتر با دانشجو بود. اما نکته ای که هست و خیلی از دانشجو های این استاد الان خوب یادشون این که اون زمان بیشتر از ترس استاد ما پیگیر بودیم. (استاد کاملا خشنی که با هیچ کس تعارف هم نداشت و بماند که چه حرفهایی ازش خوردیم.و چقدر اشک از بچه های دانشگاه در آورد. ) کاری به روش این استاد ندارم چرا که از لحظه حضور تو کلاس تا پایان اون 6 ساعت بچه ها ترس همراه همه بود.از اسمش هم می ترسیدن. استادی که بعد پایان ترم که مثلا خرداد بود دانشجو رو ملزم میکرد که 6 هفته تا وسط مرداد که تحوبل پروژه بود رو بیاد کلاس و کرکسیون اجباری بود. کاری هم نداشت که قرار 300 کیلومتر تو تابستون هفته ای یک روز بیای.
اجازه هیج غیبتی رو هم نداشتند. 28 اسفند هم کلاس تشکیل داد که همه اومدن.

شاید این خاطره باشه . اما نتایج رو شما بگید.
این استاد فقط دانشجو رو هل می داد باقی رو خود دانشجو باید می رفت. بماند که این هل دادن به زور بود.
بیاید بیشتر صادق باشیم اگه این استاد اینقدر سخت گیر نبود چنددرصد دانشجو دنبال برنامه اش می رفت؟
ما دانشجو ها راحت طلب شدیم. این باید درمان شه.
درسته
سخت گیری مدرسین خیلی مهمه
دلیلی نداره اگه درس طراحی 5 واحده و پاس شدن تو این در خیلی حیاتیه پس همه باید پاس بشن
دلیلی نداره اگه چهار نفر تو کلاس کارشون خوبه به چهارتاشون مثلا 11/17 بدن
ولی یه چیزی بگم
اینکه استاد شیوه ی درسیش کاملا منسجم و منظم و اصولی باشه و با کسی تعارف نداشته باشه و به هر کس حقشو فقط بده کاملا فرق میکنه با اینکه استاد خارج از شرایط عمل کنه
درسته دانشجو باید تحت چار چوب استاد باشه
ولی استاد هم باید چار چوب استانداردی داشته باشه(نه اینکه دانشجو رو تا تیر ماه بکشونه دانشگاه. ببخشید چون داداش خودم هم همین بلا سرش اومد)
حرفم اینه استاد برنامه ریزی واسه ترمش داشته باشه
و دانشجو همونقدر موظف به کار کردنه که استاد انرژی میزاره. واسه همین اساتید سختگیر معمولا تو طول ترم منفورن و ترمای بعد به خوبی ازشون یاد میشه
 

Fatimba

عضو جدید
من خودم متاسفانه تو دانشگاه علمی کاربردی دارم درس می خونم و دارم به عینه میبینم که کمتر از 20 درصد بچه ها لیاقت فارق التحصیل شدن دارن و بقیه به معنی واقعی کلمه بی سوادن و فقط اومدن مدرک بگیرن تا بلکه در آینده به آن ها هم گفته شود "مهندس"

می دونم اکثر واحدهای دانشگاه آزاد هم همینجورن و این جو مدرک گرایی در آینده مدارک دانشگاهی رو خیلی بی ارزش میکنه (شاید یه جورایی هم خوب باشه تا اونهایی که واقعن با سوادن و کار بلدن مطرح باشند و نه اونایی که صرفا مدرک دارند...)
من در دولتی هم درس خوندم و دیدم خیلی ها فقط زورشون رو برای کنکور زدن و وقتی وارد دانشگاه شدن فقط موندن تا مدرک بگیرن و بی سواد فارق التحصیل شدن... ولی در کل بچه هاش وضع خیلی بهتری دارن نسبت به آزاد و علمی کاربردی و...

اما با این که شخص در هر دانشگاهی باشه پیشرفت و علم اندوزی کاملا به خودش بستگی داره کاملا موافقم اما نقش محیط و جو هم خیلی موثره.


این که بگین کسی که تو دانشگاه آزاد و ... درس خونده هیچی حالیش نیست و سراسریا بهترن حرف غلطیه.من یک نفرو میشناسم که لیسانسشو دانشگاه آزاد گرفته بود و الآن فوقشو همون رشته داره سراسری می خونه ولی می گفت همه چی دانشگاه آزادش بهتر بوده:استاداش،امکانات و کارگاهشون،بچه هاش،سطح علمیش و....
فقط خوبیه دانشگاه الآنشو به پول نگرفتنش می دید.
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این که بگین کسی که تو دانشگاه آزاد و ... درس خونده هیچی حالیش نیست و سراسریا بهترن حرف غلطیه.من یک نفرو میشناسم که لیسانسشو دانشگاه آزاد گرفته بود و الآن فوقشو همون رشته داره سراسری می خونه ولی می گفت همه چی دانشگاه آزادش بهتر بوده:استاداش،امکانات و کارگاهشون،بچه هاش،سطح علمیش و....
فقط خوبیه دانشگاه الآنشو به پول نگرفتنش می دید.

اره خدایی
دانشگاه ازادایی که من تا الان دیدم واقعا امکاناتشون بیشتره
تا جایی که من شنیدم به خاطر این میگن ازاد خوب نیس چون نمره گرفتن توش راحتره
 

agin

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الان وقت راهکار ارائه کردن برای مشکلاتمون هست
یکی از مشکلات با توجه به آمار هاعدم آگاهی به مسائل اجرایی و فنی صنعت ساخمان هست
راهکار من
با توجه به این که خودم مشکلات زیادی نسبت به زمینه داشتم و هنوز هم دارم ،رفتم دنبالش در مرحله اول سعی کردم کتاب هایی را از اینترنت یا عکسایی رو از اینترنت گیر بیارم که مسائل فنی خاص و دیتیل و سازه خاصی داشتند بعد شروع به تحلیل اونا کردم و یک مقدار درکم در مورد این جور مسائل بالا رفت و خودم رو توی این مسائل و این فضا بردم بعد شروع کردم به درگیر کردن خودم تو این دسته بندیها و این جور مسائل که توی کتابا نوشته بودن آروم آروم انواع سازه ها رو یاد گرفتم بعد از این مرحله که تا حدودی هم به مسائل سازه ای آشنا شده بودم مسائل فنی رو در طرح های مطرح معماران بزرگ همچون رنزو پیانو و نرمن فاستر مورد بررسی قرار دادم البته در طول مطالعه از دتیل ها و طرح ها و اسکیس های فنی مهماران هم اسکیس زدم بعد از این مرحله هم اومدم و خودم اسکیس هایی از تصورات ذهنی خودم زدم تا این مرحله فقط مسائل سازه ای بود بعد آروم آروم عوامل اقلیمی رو وارد بحث کردم کم کم ابعاد دیگری رو درگیر کردم و در هر مرحله یک تعاملی جدید برقرار میشد و کار به صورت حرفای تر در میآمد حالا این راهی بود که من رفتم و دارم میرم به نظرم با توجه به این که راهنمای خاصی هم نداشتم باز تجربه کارسازی بود
:cool:


سلام دوست عزیز
ممنون از راهنماییتون
اگر لطف بکنین و منابع خاصی که به دردتون میخورده و مفید بوده رو معرفی بکنین ممنون میشم

دوستان بیاین راهکار بدیم
اگر کتابی خوندیم سایتی دیدیم مطلبی بوده که میتونه حتی قدمی از اینی که هستیم مارو بالاتر بکشه بیان بکنین
هممون داریم فقط تو سرمون میکوبیم که فلانه و چنانه.
زجه مویه بسه بچه ها.
بیاین راه به هم نشون بدیم نه تکرار مصائب بکنیم.
ممنون
 
آخرین ویرایش:

ahmad.ahmad

عضو جدید
معمارها واقعا مهندس چون که با خلاقیتی که دارن طرحهای جالبی از خودشون خلق میکنن
 

سحر313

عضو جدید
افرین منم نظرم دقیقا اینه این دوتا یه جورایی مکمل هم هستند .
حتما مکمل همند;)
 

FROM_HELL

کاربر بیش فعال
سلام...
باورم نمیشه اینجا دارم پست میدم....:..:-"
بزرگترین مشکل من در وهله اول اشباع بیش از حد رشته معماری...
و چارت دروسی هست که میخونیم....بعضیهاش سر فصل ای درستی ندارن...و بعضیهاش کم هست....
به نظرم باید تو مقطع ارشد رشته معماری یه مقدار تخصصی تر دنبال بشه....(ایجاد رشته هایی مثل روشهای بیان معماری که از نرم افزار تا راندو ...غیره رو شامل میشه و....رشته های تخصصی دیگه..)
مطمئنن هر چقدر رشته ها تخصصی تر بشه آموزش تو دروه کارشناسی هم ریزتر میشه و سر فصل درسها منطقی تر....
....
هممون عناصر جزئیات پاس کردیم...اما هممون طراحی فنی پاس نمیکنیم!!!!
هممون طراحی معماری پاس میکنیم...اما چند درصدمون به مسائل فنی طرحمون توجه داریم ....بعضی مواقع حتی فرصت کرکسیون نما هم نمیشه...!!
این هم برمیگرده به اشباع معماری از دانشجو و استاد ...;)
تنکس به خاطر بحث جالبتون...خوش باشید.چرا من نمیتونم اسمایل سند کنم ارور جاوا میده....:)
 

jafar mehrkhani

عضو جدید
سلام دوستان و همکاران گرامی
بنظر بنده هر کسی که بتونه تو کار و یا حرفه ای به مرحله ی اظهار نظر و بعد از آن حل مسائل برسه مهندسه ,حلا خودتون در مورد خودتون نظر بدین که مهندسین یا نه.
من خودم که فعلا جوجه ام
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوست عزیز
امیدوارم با این صحبت تاپیک از موضوع اصلی خارج نشه ؛ چرا فکر میکنین نمره گرفتن آسون تر هست ؟ همان اساتیدی که در سراسری درس میدن دارن در آزاد هم تدریس میکنن! و خیلی از اساتید مشترک هست؛ در رشته معماری هم بستگی به تمرین و پشتکار و مطالعه و استعداد و علاقه شخص داره و شاید وقتی خیلی اساتید مشترک هستن چندان تفاوتی نمیکنه که کی , کجا میخونه

ولی مساله اینجاست که اتفاقا برعکس گاها نمره گرفتن در ازاد خیلی سخت تر از سراسری هم میشه!
شما فکر میکنین دانشگاهی که بودجه اش از طریق شهریه و گرفتن پول واحد های ارائه شده به دانشجویان تامین میشه به نسبت محلی که بودجه اش تامین میشه راحت تر پاس میکنه!؟ فکر نمیکنم اینطور باشه! میتونین به عنوان مثال به آمار افتاده و مردودی های دروس عمومی مراجعه کنید که چقدر به نسبت زیادتر هست !
حق با شماست دوست گرامی
منم گفتم که شنیدم و هیچوقت همچین اظهار نظری در مورد دانشگاه ازاد نمیکنم:)
 

persian_sphinx

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
این مساله بیشتر به ذهنیت و نگرش شخص معمار بر میگرده , دید طراح و نوع استفاده از استاندارهای طراحی تاثیر زیادی بر روی طرح خواهد گذاشت.
ولی به هر صورت ضوابط و این معیارهای طراحی همان تجربه ها و پیش زمینه های فکری طراحان هستند که یک طراح خلاق با استدلال صحیح میتواند با تغییری در این ضوابط شاید گرایش تازه و آوانگاردی در دنیای معماری به وجود آورد و یا با تغییراتی اشتباه طراحی بسازد که شکست بخورد
 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یه نکته ای که به ذهنم رسید و پیرو همون مباحث قبل ست که گفتم. یه دوستی داشتم که مکانیک می خوند. یه بار ماشین (خودرو- اتومیبل) یکی از دوستان اشکال پیدا کرد کاپوت رو زده بودیم بالا و داشتیم بررسی میکردیم. به این دوستمون گفتیم این دیگه تخصص خودته حلش کن. این دوستم یه نگاهی کرد و بعد گفت ببخشید هنوز درسمون نرسیده بهش . (از اون زمان این جمله رو زیاد استفاده میکنیم البته به شوخی)
اگه کمی فکر کنیم یادمون میاد که وقتی ابتدایی یا راهنمایی بودیم در مقابل سولات سخت اینو میگفتیم. الان هم خیلی از بچه ها میگن اینو.
حالا که درس خوندیم و رفتیم دانشگاه باید یادم.ن باشه که دیگه دانشجو هستیم. نه بچه مدرسه ای و اینکه بگیم هنوز درسمون نرسیده بهش خیلی بده. این از یادمون میره.
پس خودمون باید یاد جستجو گر باشیم که نخوایم بگیم درسمون نرسیده هنوز:smile:

حالاکه شاید خیلی جاها کم کاری میشه که ما درسمون نرسه ! خودمون باید خودمون رو برسونیم
 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دوستان یه نکته دیگه.
از وقتی که این بحث اینجا راه افتاده من از خیلی از دانشجوها که که الان باهاشون در ارتباطم و خیلی گله هم دارن که می پرسم چند تا نکته میگن که تو همین تاپیک هم گفته شد.
مثلا اینکه کلاس همش fun هست. به شوخی خنده میگذره و..... بچه ها میان دانشگاه و تصمیم میگیرن سر فلان کلاس نرن و کلاس رو تعطیل کنن. درگیر حاشیه میشن تا اصل و............

و یه نکته که برا خودم هم خیلی جالب بود. خیلی جا ها شنیدم که میگن معمارا که خیلی مغرورند و هیچ کس رو هم قبول ندارن!
به این عبارت خیلی فکر میکنم که آیا واقعا این طور هست یا نه؟ اما خیلی جاها مثل اینکه هست. و خوب این مشکل ست . یا یک بار کسی با کنایه گفت تا حالا 2 تا معمار دیدی که کار هم رو قبول داشته باشن!
خیلی بده. اگه دقت کرده باشید تو روزهای ژوژمان این مسئله پیش میاد و یه عده دانشجو همیشه شاکی هستند که کارش خاص بوده و دیده نشده و سلیقه ای برخورد شده و..... من به شخصه فکر میکنم این دست غرور هم جز آفت های معماری و مشکلاتش هست.
نمونه ش رو هم می شه تو همین باشگاه دید متاسفانه. که گاهی برای اینکه خودمون رو ثابت کنیم تاپیک های رسمی و جدی و علمی رو به دعوا و جدل می رسونیم.
اینا از مشکلات معماری چون انتقاد کردن رو بلد نیستیم
اینا از مشکلات معماری چون دوست داریم همیشه خودمون و کارمون تایید بشن
اینا مشکل ت چون مانع پیشرفت مشیه. مانع رفع اشکال میشه.
اگه ماها الان که دانشجو هستیم حالا تو هر سطحی یاد نگیریم انتقاد چه طوری باید باشه و یاد نگیریم چه جوری اشکالات خودمون رو پذیریم ما ها قراره بشیم معماران فردا و استادید روزهای آینده این کشور پس باید منتظر باشیم که 10-15 سال بعد هم نسل آتی تاپیک بزنن و دنبال راه حل برای آشفتگی معماری باشن.
اینا از مشکلات چون تو کلاس های معماری کار رو می چسبونیم پای تابلو و میگیم نقد کنید بچه !
نمی دونیم نقد یعنی بررسی و معنی اش پیدا کردن اشکال و نکته منفی فقط نیست.
باید منتقد های خوبی باشیم که بتونیم معماری رو یه تکونی بدیم
 

Parisa R

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستان یه نکته دیگه.
از وقتی که این بحث اینجا راه افتاده من از خیلی از دانشجوها که که الان باهاشون در ارتباطم و خیلی گله هم دارن که می پرسم چند تا نکته میگن که تو همین تاپیک هم گفته شد.
مثلا اینکه کلاس همش fun هست. به شوخی خنده میگذره و..... بچه ها میان دانشگاه و تصمیم میگیرن سر فلان کلاس نرن و کلاس رو تعطیل کنن. درگیر حاشیه میشن تا اصل و............

و یه نکته که برا خودم هم خیلی جالب بود. خیلی جا ها شنیدم که میگن معمارا که خیلی مغرورند و هیچ کس رو هم قبول ندارن!
به این عبارت خیلی فکر میکنم که آیا واقعا این طور هست یا نه؟ اما خیلی جاها مثل اینکه هست. و خوب این مشکل ست . یا یک بار کسی با کنایه گفت تا حالا 2 تا معمار دیدی که کار هم رو قبول داشته باشن!
خیلی بده. اگه دقت کرده باشید تو روزهای ژوژمان این مسئله پیش میاد و یه عده دانشجو همیشه شاکی هستند که کارش خاص بوده و دیده نشده و سلیقه ای برخورد شده و..... من به شخصه فکر میکنم این دست غرور هم جز آفت های معماری و مشکلاتش هست.
نمونه ش رو هم می شه تو همین باشگاه دید متاسفانه. که گاهی برای اینکه خودمون رو ثابت کنیم تاپیک های رسمی و جدی و علمی رو به دعوا و جدل می رسونیم.
اینا از مشکلات معماری چون انتقاد کردن رو بلد نیستیم
اینا از مشکلات معماری چون دوست داریم همیشه خودمون و کارمون تایید بشن
اینا مشکل ت چون مانع پیشرفت مشیه. مانع رفع اشکال میشه.
اگه ماها الان که دانشجو هستیم حالا تو هر سطحی یاد نگیریم انتقاد چه طوری باید باشه و یاد نگیریم چه جوری اشکالات خودمون رو پذیریم ما ها قراره بشیم معماران فردا و استادید روزهای آینده این کشور پس باید منتظر باشیم که 10-15 سال بعد هم نسل آتی تاپیک بزنن و دنبال راه حل برای آشفتگی معماری باشن.
اینا از مشکلات چون تو کلاس های معماری کار رو می چسبونیم پای تابلو و میگیم نقد کنید بچه !
نمی دونیم نقد یعنی بررسی و معنی اش پیدا کردن اشکال و نکته منفی فقط نیست.
باید منتقد های خوبی باشیم که بتونیم معماری رو یه تکونی بدیم

یک نکته‌ای که باید گفته بشه اینه که متاسفانه معرفی‌ یک طرح معماری گاهی بیشتر از ۳۰ دقیقه وقت میبره، یعنی‌ تفاوت بارز بین معماری و بقیه آثار هنری اینه که تفکرات زیادی پشت هر اثر هست که کسی‌ که بیشتر با کار درگیر می‌شه اونو بیشتر هم درک میکنه، ولی‌ موقع قضاوت دیدِ دیگران بیشتر بصریه، یعنی‌ به حل مسائل اصلی‌ِ طرح توجهی‌ نمی‌شه، و در نهایت همه گله میکنند که کارشون دیده نشده، چون اون چیزی که یک طرح رو خلق میکنه حذف همهٔ راه‌هایی‌ هست که به بهترین جواب نرسیده و این کمتر از طرف دیگران دیده می‌شه !
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک نکته‌ای که باید گفته بشه اینه که متاسفانه معرفی‌ یک طرح معماری گاهی بیشتر از ۳۰ دقیقه وقت میبره، یعنی‌ تفاوت بارز بین معماری و بقیه آثار هنری اینه که تفکرات زیادی پشت هر اثر هست که کسی‌ که بیشتر با کار درگیر می‌شه اونو بیشتر هم درک میکنه، ولی‌ موقع قضاوت دیدِ دیگران بیشتر بصریه، یعنی‌ به حل مسائل اصلی‌ِ طرح توجهی‌ نمی‌شه، و در نهایت همه گله میکنند که کارشون دیده نشده، چون اون چیزی که یک طرح رو خلق میکنه حذف همهٔ راه‌هایی‌ هست که به بهترین جواب نرسیده و این کمتر از طرف دیگران دیده می‌شه !
در مورد نقدهایی که معمارا نسبت به کارهای هم میکنن چنتا نکته رو میگم با اجازه
اولین مشکلی که در انتقادها هست اینه که نقد ها مسیری برعکس رو طی میکنند و معمولا منتقد سعی میکنه با انتقادهای متعدد سواد و علم و قدرت تشخیص خودش رو به نمایش بزاره
درواقع سعی میکنن با نفی دیگران خود رو ثابت کنند. و این معمولا تو دانشگاهها اتفاق میوفته و بعضی وقتا وقتی کار یه معمارو به یه معمار دیگه نشون میدیم و یا در مورد شیوه ی تدریس یه استاد با استاد دیگری حرف میزنیم به این مساله بر میخوریم
و راه حلش اینه که وقتی نقد میکنید قبل از هر جمله بگین البته به نظر من و بعد از هر جمله بگین این فقط نظر منه و ممکنه اشتباه باشه و در ادامه از عباراتی همچون البته جسارته و ببخشدا و من در حدی نیستم بخوام نظر بدم و ... استفاده کنید.
اقا خودمونو عادت بدیم به باجنبه بوده چه وقتی ازمون نقد میشه چه وقتی نقد میکنیم.
نکته ی بعدی شیوه ی نقد کردنه که واقعا رعایت نمیشه
مثلا من میخوام نقد کنم مثل یه دبستانی حرف میزنم.
کار طرف سطح اشغالش زیاده میام نقد کنم میگم: ساختمونت زمینو پر کرده!!!!
یا طرف فرمش حالت ایستایی نداره من میگم: اون زیرش که به زمین وصله تق و لقه با یه تکون میریزه پایین!!!
یا اینکه طرحش روی زمین نشسته و دید رو بسته. من میگم : اگه اینورش واسی اونورشو نمیبینی!!!
این یعنی اینکه من وقتی هنوز نمیتونم به زبان معماری و مهندسی حرف بزنم نباید هم نقد کنم
راه حلش هم اینه درست نقد کردنو یاد بگیریم
پس نتیجه اینه که اول بدون سو نیت بریم نقد کنیم و دوم اینکه درست و شیوا نقد کنیم.
 

negin jo0on

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقا شاید بی ربط باشه اما میگم که استادای ما بعضیاشون اول باید تکلیفشونو با خودشون معلوم کنن بعد به ما برنامه کار بدن...استاد کالبدی ما اول ترم اومده کلی کار ازمون خواسته بعد عید اومده میگه چرا نزدین به دیوار(همه کارا انجام شده بودا)هرچی میگیم داداش ماکارارو انجام دادیم..قهر کرده رفته بیرون میگه من از اولش گفتم کالبدی واسه این ترم شما سنگینه نمیتونین انجام بدین...آقا چقد منت؟؟چقد کلاس گذاشتن؟؟؟؟
 

kefayati

عضو جدید
به نظر من آموختن تجربه های کارگاهی بسیار آسان است و در هر مقطعی از زندگی میتوان بهش دست پیدا کرد ولی بالابردن سطح آموزش بعد از رفتن به سرکار و درگیری های کارهای اجرایی بسیار سخت میشود و بازدهی مناسبی نخواهد داشت.
برادرانه میگم منکه از کار اجرایی هیچ خیری ندیدم پس تا میتوانی جویای علم باش.
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آقا شاید بی ربط باشه اما میگم که استادای ما بعضیاشون اول باید تکلیفشونو با خودشون معلوم کنن بعد به ما برنامه کار بدن...استاد کالبدی ما اول ترم اومده کلی کار ازمون خواسته بعد عید اومده میگه چرا نزدین به دیوار(همه کارا انجام شده بودا)هرچی میگیم داداش ماکارارو انجام دادیم..قهر کرده رفته بیرون میگه من از اولش گفتم کالبدی واسه این ترم شما سنگینه نمیتونین انجام بدین...آقا چقد منت؟؟چقد کلاس گذاشتن؟؟؟؟
عامو این که چیزی نیس
ما یه استاد برداشت از بنا های تاریخی داشتیم با یکی از دخترای کلاس نامزد کرد. به دختره 20 داد!!!!!!
خیلیا رو که دختره ازشون خوشش نمیومد نمره ی پایین داد بعد ترم هم دختره تو زرد از اب در اومد و هیچی!!!
این ترم هم اومده انگار میخواد انتقام بگیره. بچه های ترم پایینی رو خونشونو تو شیشه کرده.
واقعا این استاده؟؟؟
این فقط یه نمونشه
راهکارش هم اینه هر تازه فارغ التحصیلی استاد نشه
 

negin jo0on

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عامو این که چیزی نیس
ما یه استاد برداشت از بنا های تاریخی داشتیم با یکی از دخترای کلاس نامزد کرد. به دختره 20 داد!!!!!!
خیلیا رو که دختره ازشون خوشش نمیومد نمره ی پایین داد بعد ترم هم دختره تو زرد از اب در اومد و هیچی!!!
این ترم هم اومده انگار میخواد انتقام بگیره. بچه های ترم پایینی رو خونشونو تو شیشه کرده.
واقعا این استاده؟؟؟
این فقط یه نمونشه
راهکارش هم اینه هر تازه فارغ التحصیلی استاد نشه
استاد طذح 2ما که مسکونی بویم خودش توی ستون گذاری و اینا داغون بود واسه همین به ستونای ما زیاد گیر نمیداد حالا که ساختمان 2داریم میفهمیم چقد داغون کار کرده بودیم...آدم چی بگه
 

memmar

عضو جدید
کاربر ممتاز
استاد طذح 2ما که مسکونی بویم خودش توی ستون گذاری و اینا داغون بود واسه همین به ستونای ما زیاد گیر نمیداد حالا که ساختمان 2داریم میفهمیم چقد داغون کار کرده بودیم...آدم چی بگه

خوبه شما الان مشخص شده اشکاله کارتون...............

مااستاد ساختمان2 میاد.........میگه سخته بهتون بگم خودتون برید ببینید...........
وقتی میریم تواجرامیبینیم اون مختصرحرفی هم که زده اگه نمیگفت سنگین تر بود...................یه دنیا اختلاف داره..........:eek:
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوبه شما الان مشخص شده اشکاله کارتون...............

مااستاد ساختمان2 میاد.........میگه سخته بهتون بگم خودتون برید ببینید...........
وقتی میریم تواجرامیبینیم اون مختصرحرفی هم که زده اگه نمیگفت سنگین تر بود...................یه دنیا اختلاف داره..........:eek:

بحث اینه هر استادی باید نسبت به توانایی های خودش و درسی که تدریس میکنه امادگیه تدریس هم داشته باشه
مثلا واسه درسی مثل ساختمان به نظر من استاد باید با عکس و فیلم بیاد سر کلاس یا ترتیب بازدید از ساختمونای در حال ساختو بده
یه استادی ما داریم یه جلسه خودشو کشت نتونست اتصال تیر و ستون رو تو اسکلت فلزی رسم کنه
یکی نیس بگه بنده خدا مجبوری اخه. خو یه عکسی با خودت میاوردی
 

negin jo0on

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوبه شما الان مشخص شده اشکاله کارتون...............

مااستاد ساختمان2 میاد.........میگه سخته بهتون بگم خودتون برید ببینید...........
وقتی میریم تواجرامیبینیم اون مختصرحرفی هم که زده اگه نمیگفت سنگین تر بود...................یه دنیا اختلاف داره..........:eek:
آره استاد ساختمان 2ماهم سن بالاس جرات نداریم چیزی بگیم..فقططط تیوری درس میده...تاسیساتم یه سری واژه های تخصصی از لوله ها و اینا میگه..هیشکی نمیپرسه اینا چین؟منم که میپرسم استاده باتعجب جواب میده انگار ما باید تاسیبساتی باشیم و باهمه واژه ها آشنا باشیم!!!
 

Similar threads

بالا