یاالله بوس بده یا الله اوه اوه ببخشید قصه بگو سپهر جان
به هر کی جز بچه های عمران دعوت نامه خواست من میدم(بچه های عمران مدیرشون گفت باید فعال باشن تا بتونن بگیرن من نمیدم)منم میخوام!!
چي ميخواي؟ ازدواج؟ !!!!!!!
گفتم كه ميخواي روز تولدته يه دفه واست زن هم بگيريم تا با يه تير دو نشون بزني؟
مثلا قصه عروسي...خوبه؟ آخ جون چه شب خوبي هم هست امشب...بعد دو ماه عذاداري ميخوايم عروسي بگيريمبچه ها هیچکی یه قصه ی شاد نداره؟
شب بخير عزيزشب همه اونهایی که من رو میشناسن یا نمیشناسند ولی لطف دارند خوش
امیدوارم خواب خوب ببینید و وقتی بیدار شدید همش یادتون بیاد!!!
اگه هم خدای نکرده خواب پریشان دیدید همش از یادتون بره
بچه ها هیچکی یه قصه ی شاد نداره؟
زووووووووووووووووووووووووووووود باااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااش
نه قربونت، اول بذارید به توافق برسیم، بعد!!!
اونجوری طرف هم با 1تیر 2نشون می زنه، 1کادو می خره، هم تولد، هم سالگرد!!!
.
ای من بگم خدا چی کارت کنه، معمار آتشین!
من قصه بلد نیستم!
چه آينده نگر!!!
نه قربونت، اول بذارید به توافق برسیم، بعد!!!
اونجوری طرف هم با 1تیر 2نشون می زنه، 1کادو می خره، هم تولد، هم سالگرد!!!
.
ای من بگم خدا چی کارت کنه، معمار آتشین!
من قصه بلد نیستم!
آتراد؟!مثلا قصه عروسي...خوبه؟ آخ جون چه شب خوبي هم هست امشب...بعد دو ماه عذاداري ميخوايم عروسي بگيريم
شب بخير عزيز
به توافق ميرسيد ديگه...مهم عروس خانومه كه به توافق رسيده بعدشم اين عروس خانوم ما دختر گليه قول ميده واستون يه كادو نخره ...دوتا بخره...خوبه؟
نه قربونت، اول بذارید به توافق برسیم، بعد!!!
اونجوری طرف هم با 1تیر 2نشون می زنه، 1کادو می خره، هم تولد، هم سالگرد!!!
.
ای من بگم خدا چی کارت کنه، معمار آتشین!
من قصه بلد نیستم!
وايييييي چه خبيث نكنه با اين كوچولوي خبيث ما فاميله؟بیا نگار خانوم این یکم شاده
متحان دامادها
زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
يکروز تصميم گرفت ميزان علاقهاى که دامادهايش به او دارند را ارزيابى کند.
يکى از دامادها را به خانهاش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مىزدند از قصد وانمود کرد که پايش ليز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شيرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح يک ماشين پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکينگ خانه داماد بود و روى شيشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همين کار را با داماد دومش هم کرد و اين بار هم داماد فوراً شيرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز يک ماشين پژو ٢٠٦ نو هديه گرفت که روى شيشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسيد.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
امّا داماد از جايش تکان نخورد.
او پيش خود فکر کرد وقتش رسيده که اين پيرزن از دنيا برود پس چرا من خودم را به خطر بياندازم.
همين طور ايستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح يک ماشين بىامو کورسى آخرين مدل جلوى پارکينگ خانه داماد سوم بود که روى شيشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»
مثلا قصه عروسي...خوبه؟ آخ جون چه شب خوبي هم هست امشب...بعد دو ماه عذاداري ميخوايم عروسي بگيريم
شب بخير عزيز
بیا نگار خانوم این یکم شاده
متحان دامادها
زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
يکروز تصميم گرفت ميزان علاقهاى که دامادهايش به او دارند را ارزيابى کند.
يکى از دامادها را به خانهاش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مىزدند از قصد وانمود کرد که پايش ليز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شيرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح يک ماشين پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکينگ خانه داماد بود و روى شيشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همين کار را با داماد دومش هم کرد و اين بار هم داماد فوراً شيرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز يک ماشين پژو ٢٠٦ نو هديه گرفت که روى شيشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسيد.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
امّا داماد از جايش تکان نخورد.
او پيش خود فکر کرد وقتش رسيده که اين پيرزن از دنيا برود پس چرا من خودم را به خطر بياندازم.
همين طور ايستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح يک ماشين بىامو کورسى آخرين مدل جلوى پارکينگ خانه داماد سوم بود که روى شيشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»
حميد داستانت مشكوك بودها!!!!ما الان در آتش بس به سر ميبريم يادت كه هست؟؟؟؟بیا نگار خانوم این یکم شاده
بابا هولم خب..ميخوام واس شما زن بستونمآتراد؟!
ببرش کلاس نهضت اسمش رو بنویس!!!!
عزاداری عزیزم!
عروس خانم کیه؟!به توافق ميرسيد ديگه...مهم عروس خانومه كه به توافق رسيده بعدشم اين عروس خانوم ما دختر گليه قول ميده واستون يه كادو نخره ...دوتا بخره...خوبه؟
به توافق ميرسيد ديگه...مهم عروس خانومه كه به توافق رسيده بعدشم اين عروس خانوم ما دختر گليه قول ميده واستون يه كادو نخره ...دوتا بخره...خوبه؟
وايييييي چه خبيث نكنه با اين كوچولوي خبيث ما فاميله؟
بابا ولمون کن!!!ببین داری نامحسوس خواستگاری میکنی؟؟؟چي ميخواي؟ ازدواج؟ !!!!!!!
به هر کی جز بچه های عمران دعوت نامه خواست من میدم(بچه های عمران مدیرشون گفت باید فعال باشن تا بتونن بگیرن من نمیدم)
نسیم عروس کیه؟؟؟؟بابا هولم خب..ميخوام واس شما زن بستونم
به نظرم عروس ها هم باید همین کارو با مادر شوهراشون بکنن
آتراد؟!
ببرش کلاس نهضت اسمش رو بنویس!!!!
عزاداری عزیزم!
بگو عزيزمبچه ها دعوا نکنین
می خواین من قصه بگم؟
بابا بيچاره مادر شوهرا اين وسط چيكارن اخهبه نظرم عروس ها هم باید همین کارو با مادر شوهراشون بکنن
حالا ديگه اين چزو مسائل امنيتيه...شما بلرو بگو تا عروسو بهت معرفي كنم...البته خود عروس روحشم خبر نداره كه داريم شمارو واسش جور ميكنيما فقط قبلا غير مستقيم از شما گفته بودعروس خانم کیه؟!
حميد داستانت مشكوك بودها!!!!ما الان در آتش بس به سر ميبريم يادت كه هست؟؟؟؟
ما به خاطر سپهر تصور مي كنيم منظوري نداشتي..
بچه ها دعوا نکنین
می خواین من قصه بگم؟
نه دیگه اونجوری مزش میپره دیگه حال نمیدهبه نظرم عروس ها هم باید همین کارو با مادر شوهراشون بکنن
ببین من منطقی حرف میزنم...خدائیش لذت نداره؟؟؟؟خدا نسیب گرگ بیابون نکنه البته فکر نکنید منظورم شمایید ها
عروس خانم کیه؟!
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
((تشکر از بچه های زیر کرسی و زیر آسمان باشگاه مهندسان )) | ادبیات | 16 | ||
دلت برای قصه های بچگیت تنگ شده؟بیا تو کودک گذشته... | ادبیات | 2 | ||
P | آخرين قصه | ادبیات | 1 |