مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا که بودیم نبودیم کسی
کشت مارا غم بی همنفسی

تا که رفتیم همه یار شدند
خفته ایم و همه بیدار شدند
دنیی و دین کرده*ایم در سر کارش

گردن و سر می*نهیم تیغ و قفا را


ای بت نامهربان، بیا و بیاموز

از سخن من حدیث مهر و وفا را
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمود آن زلف مشکینش که عنبر گشت مسکینش/ زهی مشک و زهی عنبر چه شیرین است بی خویشی
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن

وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
رواق منظر چشم من آشیانه توست / کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا توانی دلی بدست آر
دل شکستن هنر نمی باشد
درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا


دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم

این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
درد زده است جان من میوهٔ جان من کجا

درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا


دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم

این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا

اگر با دیگرانش بود میلی/ چرا ظرف مرا بشکست لیلی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر با دیگرانش بود میلی/ چرا ظرف مرا بشکست لیلی
یاد آن روز که از همت بیدار جنون
زین قفس تا سر کویت پر پروازم بود
دیگر اکنون چه کنم زمزمه در پرده ی عشق
دور از آن مرغ بهشتی که هماوازم بود...
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
یاد آن روز که از همت بیدار جنون
زین قفس تا سر کویت پر پروازم بود
دیگر اکنون چه کنم زمزمه در پرده ی عشق
دور از آن مرغ بهشتی که هماوازم بود...
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت / رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا