دانشگاه شاهد

فتح ابادی

عضو جدید
اینــهمه پنــجـره در کوچه و شهر
پشت هر پنــجره ای خاطره ای
قصه از عشــق و محبت بسیار
قصه ها از دل این اهل دیار!
قصـه ها بســیارنـد
گاه هریک چو کتابـی ست قطور
گاه ویرانی مردی ز غرور
گاه از حرمـت یک قلـب صبــور
گاه اندیشـه یــک زن به خــیال
گاه از باور پرواز ، بدون پر و بال
قصـه ها بســیار است
پشت هر پنــجره ای!
لیک چون پنـــجره ها
یک لبــــی باز نشــد
تا بگوید:غــم چیســت!!!
یا بگوید که دگر غمـــگین نیست!
یا بگویــد که اصول دل شادان در چیسـت!!!
از چه باید خندید
ازچه با گریه اندوه گریسـت!!!
معنی بودن انسان در چیست؟!
قــصه ها بسیارند
و پر از خاطـره ها
پشـت هر پنــجره ای
دل انسان طپشی دارد بازد
که ز "سرسبـزی بودن" گویـد
گرچه در عمـق سکـوت
لیک همـواره به هر ثانیـه ای
می طپـد باز پر از
حــس نیــاز
در تـمـــنای وفــا
در تـب عشـق هــنوز
نبــض بودن به امــیــد
"می زند در شــب و روز"!!!
و چه غــافل دل ماســت
که اگر "بودن ســبزی" باید
"سبـزی روح طلــب مــیدارد"!
و دراین باغ پر از سبــزه دهــر
گل احساس و محبــت افسـوس
جایگاهــش خالــیست
و جز این حرفــی نیســت:
قــصه ها بســـیارند
پشت هر پنــجـره ای
و اگر پنــجـره ای باز نـشــد
جای تـردیدی نیســت
که ز باغ دل او هــم امــروز
جای گلهای محبت خالیست!!!
دل او شادان نیســـت
و اگـر باز کــند پنــجـره را
شایـد از لطــف نسیـم
روح او تازه شـــود
با نگاهی به مســیر پرواز
با یکـی رنگ تبســم بر لــب
بر همان آبــی دهــر
"آسمــانــی که بر او هرچـه گذشت"
" عاقبــت رنــگ دلــش آبــی بود"!
و پر از خــاطـره های پــرواز !!!
و پــر از خــاطــره های پرواز!!!
 

zohabanoo

عضو جدید
بچه هاي شاهد از فرط حضور تركوندن!البته الان دارن 360 رو آباد مي كنن!
به هر حال ايول شاهد!
 

ununoctium

عضو جدید
دانشكده به اين خوشگلي تو تهرون پيدا مي شه خدايي؟:cool:
 

30vil7

عضو جدید
وووواااا!!ایول!!تا حالا از این زاویه به دانشکده نیگا نکرده بودم! واقعا زیباست!!:biggrin:
 

patomat

عضو جدید
کلی زاویه ی مزخرف ببخشید باحال دیگه هم داره!!!
اصلا اینجا باید چی بگیم از دانشگاه تعریف کنیم؟ از استادایی که نمره مثل ناموسشونه حتی شوهرشم نمیدن؟
 

om@yeh$

عضو جدید
in che site mozakhrafie hatman bayad tu yeki az in reshtye haye bikhode mohandesi daneshju bashim ta ozv beshim...:confused:mikhastam bedunam hala daneshgahe shahed kheyli badeee man emsal unja ghabul shodam:surprised:
 

*setare

عضو جدید
کلا به دانشگاه خوش اومدی...دانشگاه،دانشگاه ....!!!!:surprised:



بی هیچ حرفی می گویمت: ......!



http://www.www.www.iran-eng.ir/E:\tst\uni dars\galery\barobach\u..ni\19022007(003).jpg
 

anishtain_bahosh

عضو جدید
سلام دوستان کسی می تونه کمکم کنه که در مصاحبه حضوری دانشگاه شاهد برای کارشناسی ارشد چه سوالاتی مطرح میشه و اینکه مصاحبه حضوری برگزار میشه یا به صورت عمومی از همه کتبی سوال می کنند؟
 

erfan_com

اخراجی موقت
من فارغ التحصیل این دانشگاهم. دانشگاهی بهتر نبود که قبول شید؟
البته الان بهتر از سابقه اما هنوز ...
 

erfan_com

اخراجی موقت
سلام دوستان کسی می تونه کمکم کنه که در مصاحبه حضوری دانشگاه شاهد برای کارشناسی ارشد چه سوالاتی مطرح میشه و اینکه مصاحبه حضوری برگزار میشه یا به صورت عمومی از همه کتبی سوال می کنند؟


اکثرا احکامه اونم کتبیه
موفق باشید
 

magnetic-boy

عضو جدید
هیجا دانشگاه شاهد لا اون وسعتی که داره نمیشه
آهای اونایی که شاهد نیستین ما یه دانشگاه داریم بزرگ ترینه تو ایران
تازه دانشگاه ما دانشگاه ارزش هاست همه توش به اختیار خودشون چادر سرمیکنن
بد باید مسجد شو ببینی
زده رو دسته خونه ی خدا اصلا حجی ها قبل مکه میان اینجا اعمال داره
حالا خوب شد حیات وحش رو (سگ هارو)جم کردن
 

magnetic-boy

عضو جدید
بسم رب الحسین
شفاعت در قيامت يعني چه؟ بزرگترين شفاعت كننده در قيامت كيست و اصلاً چرا اين ماجرا واقع مي شود؟ بزرگترين شافع محشر فكر مي كنيد كيست؟ در احاديث خوانده ايد ديگر؟ امام حسين(ص)، درست است؟ چرا ايشان؟ اصلاً شفاعت يعني چه؟ ما فكر مي كنيم كه شفاعت يعني بخشيدن گناهان. خوب حالا مرحله به مرحله جلو بيائيم. فرض كنيد كه در مرحله قيامت هستيم يكسري خطاها هم در دنيا داشته ايد. امام حسين(ص) هم در جلوي شما باشند. مي گوئيد: آقا جان شفاعت مرا مي كنيد؟ خوب منظورتان چيست از شفاعت؟ يعني گناهان شما را به اذن خدا پاك كنند ، يا پيش خداوند متعال درخواست كنند كه خداوند گناهان شما را پاك كند. باشد، گناهان شما پاك. گناهان شما پاك مي شود، خوب چي؟ نگاه مي كنيد گناهانتان پاك شده جهنمي نيستيد اما درِ بهشت هم برويتان بسته شده و شما بهشتي هم نشديد. بهشت يك جايگاه بسیار عالی است شما بايد اعمالتان عالي باشد تا در بهشت ساكن شويد. ممكن است پيش خودتان بگوئيد وقتي گناه داشتم لااقل تكليفم معلوم بود. حالا كه گناه ندارم بين بهشت و جهنم گير كردم. نه توي جهنم راهم مي دهند، مي گويند تو گناه نداري، نه توي بهشت راهم مي دهند، (مي گويند) تو عالي نيستي. نه اين طرف راهت مي دهند، نه آن طرف راهت مي دهند. دوباره مي روي سراغ امام حسين(ع):
-آقاجان!
-مي فرمايند: بله، من كه به كارت رسيدگي كردم، ديگر چه مي خواهي؟
-آقا ما را از بلاتكليفي در بياور.
-خوب ديگر چي مي خواهي؟
- دستم را بگيريد، ببريد بهشت.
-خوب نميشه.
-چرا ؟
-بهشت يك جايگاه بسيار عاليه، بايد از جنس بهشت شده باشي تا تو را آنجا ببريم. اگر دستت را بگيريم ببریم بهشت، اصلاً درست نيست.
-پس يك چيز ديگر بايد بخواهيم، من چه بخواهم؟
خوبه كه در قيامت نمي گويند كه فقط 5 چيز بايد بخواهي، اين موضوع باز است، آدم هر چقدر كه بتواند آنجا درخواست بكند.
-آقا جان درست است که گناهان من را به اذن الله قلم عفو کشیدید، اما من را هم ارتقا بدهید. من محتاج اين هستم كه شما دستان من را بگيريد و ارتقاء بدهيد!
خب، ممكن است امام لبخندي بزنند و با اشاره اي یا نيم نگاهي دست شما را بگيرند و ارتقاءتان بدهند. شفاعت يعني اين. يعني دست ما گرفته شود از اعماق بالا آورده شود با زايل كردن گناهان، ما از اعماق بالا آورده مي شويم تا به سطح صفر برسيم و بازهم دست مارا بگيرند و ولمان نكنند، ارتقاء مان بدهند، ببرند بالاتر، تا به مرحله اي كه در عاليترين درجات بهشت.
اللهم ارزقنی شفاعه الحسین یوم الورود
 

magnetic-boy

عضو جدید
ایت الله ریاضت :
اللهم لک الحمد حمد الشاکرین علی مصابعهم . الحمدلله علی عظیم رزیتی . اللهم الرزقنی شفاعه الحسین ...
کسی که بتونه بر دردی که فاطمه بر اون گریه میکنه گریه کنه حتما بهشتی و شفاعت میخواد چیکار به نظرتون ؟
شفاعت از بهشت!!! ازه شفاعت از بهشت . چون عاشق حسین که برای بهشت کار نکرده . از اقا میخوایم که شفاعت کنه که بهشت نریم و با خودش و پشت سر خودش تو محشر را بیفتیم . عند ملیک المقتدر!!!
یا حسین
 

magnetic-boy

عضو جدید
حرف دله . خواهشا دوستان خرده نگیرن. لطفا صحنه های نوشته شده را تصور کنند
شب 28 ماه رمضان مجلس اخر حاج محمود اقا مثل همیشه برقرار میشه با این تفاوت که ایشون اول روضه میگه امروز یه کادوی خیلی خوب براتون دارم . سینه زنی با شور و حال خاصی برقرار میشه . اخر مجلس همینطور که همه منتظر بودم حاجی میگه یه کاروان جور شده که هیئت رایه العباس رو برای محرم به کربلا ببره و با آستان مقدرس کربلا هماهنگ شده که مجالس ایشون در حرم حضرت عباس و امام حسین از طرف ایرانیها هر شب برقرار باشه .
همه در تکاپو برای جور کردن کاراشون میشن که در مجلس عید غدیر علاوه بر اینکه اسامی راهیان کربلا را میخونن و من هم هستن در اخر مجلس حاج محمود میگه یه عیدی خوب براتون دارم و اونم اینکه تو این سفر حاج منصور هم همراهیمون میکنه . وای
روز موعود میرسه و اتوبوسها حاضر میشن . .............. میرسیم کربلا.
شب دوم محرم میشه و محمود شروع میکنه خوندن که کاروان ابی عبدلله داره میاد . ( مجلس شب دوم تو بین الحرمین برقرار میشه . حاج منصور به طرف گنبد ابی عبدلله و حاج محمود رو به گنبد عباس .
محمود شروع میکنه با نشون دادن مکان افتادن هر واقعه میخونه : علم به دوش سقا . جشای زینب دریا . پر فرشته تر شده از اشک زهرا ....... اقام غریببه حرمله ها از راه رسیدن . اقام غریبه وقتی بنی الزهرا رو دیدن . اقام غریبه برا .......
تشنه لب زیر دستو پا( اشاره به قتله گاه) سر ارباب ما جدا میشه ......حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین حسین ...........
 

magnetic-boy

عضو جدید
اصلا ها
کویری بودن دانشگاه رو همه تاثیرگذاشته
بابا حداقل بیاین به دانشگاه فحش بدین
 

magnetic-boy

عضو جدید
می دونی اصلا لیاقت ما همینه جای رفع مشکل همش داریم براش غصه می خوریم
 

Similar threads

بالا