حرف های عاشقانه

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
ب من پوزخند میزند
لبخندت را میگویم
گویی قرنها پیش بود ک ب من یادگاری دادی
اکنون ک بی من رفته ای خاطره لبخندت مرا ب سخره میگیرد


چ کوتاه بودند روزهایی ک دوستم داشتی
کاش کوتاه بودند روزهایی ک دلتنگی بی تو بودن امانم را می برد
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوشته هایم دامنت را خواهند گرفت!
ب نفرین همین نوشته هایم گرفتار میشوی
بس ک لابلای نوشته هایم آه کشیدم و اشک ریختم
مثل نفسم ک بعد از ت گرفت جانم را

نیستی
ساعت دورها زده
مث ت ک مرا دورها زدی
اما اگر برگردی احساسم همان است
حتی عاشقانه تر شده و بی تاب تر
اما
دیگر جوان نیستم
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
از این لحظه هرچه شد تقصیر سردی هوا و سردی قلب توست من بی گناهم


لعنتی تو هم ک مثل همه یک نفر بودی و بس پس چرا بعد از تو اینجا شده دنیای مردگان؟
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
جشن بزرگی برایم گرفته اند
من قهرمان شده ام
یادت هست همیشه میگفتی تو بهترینی برد تو برد من است
همه مرا برنده میدانند ک بالاخره توانستم فراموشت کنم
اما بین خودمان بماند تو هنوز شاهزاده قلب منی بهترینم
من بازنده ام
فراموش کردنت کار حضرت فیل است

 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
تقصیر توست
ک همه هرزه ها شده اند مرجع تقلیدم
رویم نشد در اغوشم بگیرمت و تو ترکم کردی




رهايم کردی
چرا که
برهنگي ات را نجويدم
بوسه هايت را ندريدم
...و طعم گس گناه را ...نچشيدم
رهايم کردی
چون؟!؟
عشق ورزيدم
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیدار شو ببینم
میخاهم بردارم بروم
گریه هایم را میگویم
همه اش زیر سر توست


همه دیوانه اند
هنوز مرا ب جان تو سوگند میدهند
میبینی اینها هم باور ندارند از من دل بریده ای
من ک جای خود دارم
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
بی انصاف دلم فدای سرت
غرورم را چرا دیگر میشکنی
بی معرفت لااقل بگو
از دست دادم یا از دست رفتم؟

 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
پای حرفت چرا نمیمانی؟
گفتی لب تر کن دنیا را ب پایت بریزم
چشم تر کردم
اشک ریختم
گریه کردم
زار زدم
میایی؟
من دنیا را نمیخاهم دنیای من تویی


بیا خودت را بردار و برو!
تو نیستی و این تویی ک گفته بودی مال من است
بدترین امانتی است ک امانم را بریده
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو از من خیلی راحت جدا شدی
اما من و دوس داشتنت چرا پ جدا شدنی نیستیم؟
من در او غرق شده ام یا او در من؟

ی کمی مرگ میخواهم
باید مطمئن شوم اگر من نباشم حال همه چیز خوب میشود
مخصوصا حال ت یکی
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز

بی انصاف لااقل عکس چشمانت را برایم بفرست
تا بهانه دیوانگی هایم باشد بهانه جنون عاشقانه ام


سگ چشمانت ته بی غیرتی هاست
گرگ بی وفایی هایت تمام وجودم را درید
پس این سگ کدام گوری مانده؟
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز

هزاران شب گریه ب جنونت خواهند کشاند
دلم هوایی توست
هوایی ام کردی اما دیگر هوایم را نداری
هوای من ک ب سرت زد
من دیگر نیستم
تو میمانی و جنون و زجه



 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
می اید در اغوشم میگیرد
گیسوانش را از پیشانی اش پس میزنم مگر خیال هم پیر شدنی است؟


 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ک زیر حرفم نزدم
هنوز هم زیاده خواهم
اما این تسلیم شدنم بخاطر عشق است و بس


این بغض لعنتی خیال ترکیدن ندارد
کمی اخم کن
فقط اخم ت بود ک اشک مرا در می اورد
سخت محتاجش هستم
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
التماست میکنم
مرا تنها نگذار با او
خیالت را میگویم
بر عکس تو
عجیب جانم را میگیرد

 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
ن
من کافر نیستم
من ک کفر نگفتم
اما میترسم
از روزهای بی تو بودن
دیگر هیچ دعایی مستجاب نمیشود
درست مثل ارزوی با ت بودن


خدایا ن
میگویند دیگری را بیش از خود دوس داشتن تاوان سختی دارد
بیا و از من بگذر
من ک بیشتر از خودم دوستش ندارم
فقط
دیوانه اش هستم
همین !
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا بحال شده انگشتانت چنگ بیندازد بر شانه هایت و خراششان دهد تا سینه ات؟
بعد زجه بزنی زانو بزنی و های های گریه کنی؟
پیشانیت را زمین بگذاری ناله کنی
و سرت را بلند کنی و فریاد بزنی خدایا اخر چرا؟
شده داغی اشکهایت گونه هایت را بسوزاند
بغض امانت را ببرد و حسرت مرگ را بکشی؟
اگر کارت روزی ب اینجا رسید
یادت بیاور با من چ کردی

 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم
یک شب تا صبح میخواهد
و تو را
و سرپناه امن اغوشت


لذت بخش ک هست آری
اما
از درون میپوساندت
مثل مخدر مثل سیگار مثل تو
مرور خاطراتت را میگویم
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
ن
ن
ن
گفتم
ن
نگذار
پیشوند نا کنار اسمت باشد مرد من
داغون میشوم با تصور نامردیت


لعنتی
گفته بودم زیبا نیستم
چرا دنبال عکس هایم بودی؟
دلت خنک شد زیبایی را پتک کردی و بر سرم کوبیدی؟
بیا لذت تماشای زجرم را از خودت دریغ نکن
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
باشد من مترسکم و بازیچه ت
اما اکنون میان خرمن دروغ هایت ایستاده ام
همه اش آفت گرفته
حالا دلت ب چ خوش است



ب پای ذلالتم مینویسی؟
وفاداری ام را ب خاطراتی ک برایت نقشه راه یک فریب بود
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
بی غیرت بیا مرا رها کن از اغوشش
غم نداشتنت را میگویم اغوشش .........خیلی سرد است



شب ها هنوز هم خاب ندارم
گاهی صبحها بعد از ان همه اشک ساعتی چشمانم ب خاب میرود و
خاب تو رهایم نمیکند
تا رسیدن ب ت
تا رسیدن ب اوج رویای داشتنت یک غلت دیگر میزنم و سقوط میکنم ب ته دره اندوه
وقتی بیدار میشوم و میبینم باز در اغوش بی ت بودن هستم
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز

بیا جمع کن خاطراتت را تمام خیابانهای وجودم را ترافیک کرده
زندگی ام تعطیل شده
ب گشت نامحسوس یادت بگو تمامش کند
سرزمین وجودم زیر پای رفتنت ویران شد لعنتی
ت از من گذشتی من از ت نمیگذرم


دلم یک سکوت ابدی میخواهد ن از این سکوت هایی ک از روی رضایت است و فقط ب درد جرز لای دیوار میخورد
ن
از ان سکوتهایی میخواهم ک ویرانت کند


 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز

برگرد....همه پل هایی را ک بعد رفتنت خراب کردی از نو ساخته ام
من ک زانو نزده ام فقط دلتنگی برایم سنگین است نمیتوانم قامتم را راست کنم
من ک کسی را جز تو در اغوش نگرفته ام ب ک حسادت میکنی؟ ب زانوی غم؟
این ک اسمش زلزله نیس آوار تنهایی است کاخ ارزوهایم را ویران کرده ای

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
اَیـ ـوبــ یـ ـآد بِـ ـگیــ ـر...!

پوستـــ کلفتـی ربــطی بهـ آدمـ بـ ـ ـودن نـ ـدارد ..!

فقط مسیـــر اشـکـ هایتـ پـُشتـ و رو می شونـ ـ ـد ....

بهـ جای بیـرون می ریزنـ ـ ـد، داخـل ..!


 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
چاییــت را بنــــوش ...

نگــران فردا نبـــــاش ...

از گنــــدم زارِ مَـ ن و تـ ـ ـو ، مشتـــی کـاه مــانـــده ..!

برای بـ ـ ـــاد هـا ...

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه تراژدی بزرگـــــی می شــود زندگــی ...

وقتـــی که نهنــگ اقیــانوس باشــی ...

و عــاشق مـاهی برکه شـوی ..!!

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
سـر بـه هـوا نیستــــم ..!

امــــا همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم ..

حال عجیبـــی ست ..

دیدن ِ همان آسمان که شاید "تـــــو" دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده ای...!!!

 

negin:-

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو اهل کدام بارانی،

که پنجره ی اتاقم نمی شناسدت

غریبه...

 
بالا