سلام شرمنده الان وقت ندارم ولي دوتا كتاب معرفي ميكنم ختما ميتوني يه چيزي پيدا كنيسلام....من در مورد آجر و کاشی شیشه ای هیچ اطلاعاتی ندارم و به شدت نیاز دارم.....کمکم کنید لطفا...
سلام اين تايپكو مينويسم چون خيلي هم براي خودم پيش اومده هم براي دوستام
تاحالا شده به خودت بگي ا......ه اينم رشته بود من انتخاب كردم؟
تاحالا شده وسط راه ببريو به فكر تغيير رشته بيفتي؟
اصلا بگو ببينم با عشق وارد اين رشته شدي يا از سر اجبار؟
اگه يكيرو ببيني كه داره از اين رشته ميره چي كار مي كني ؟بهش مي گي اي ول كار درست و تو ميكني يا ازش ميخواي بيشتر فكر كنه و تجديد نظر كنه؟
خوشحال ميشم تو اين بحث شركت كنين چون واسه من كه اول راهم خيلي اين سوالات پيش اومده
من خودم با عشق اومدم اين رشته يعني اگه معماري قبول نميشدم قيد دانشگاه و امسال مي زدم ويه سال ديگه مي خوندم اما با اين حال خيلي وقتا كم ميارم با خودم فكر مي كنم واي به حال اونايي كه به زور اومدن
حالا از رشته جديدت راضي هستي؟
ممنون منم ترم دومم اگه بخوام يه پرسپكتيو بكشم اونقدر اينترنتو زيرو رو ميكنم تا يه چيز به درد بخور پيدا كنم اميدوارم كردي بازم ممنونسلام دوست گلم
من قبلا دانشجوی کارشناسی ریاضی بودم . اما تغییر رشته دادم و اومدم معماری . (البته فقط یک ترم خونده بودم )
احساس کردم با روحیات سازگاری نداره .
البته من از بچگی به معماری خیلی علاقه داشتم . عشق معماری بودم . اما اول ریاضی قبول شدم .
چون رشته ام ریاضی بود ؛ وقتی وارد رشته معماری شدم ؛ هیچی از این رشته نمی دونستم . و ترم اول دانشگاه واقعا برام سخت بود.
من تا اون موقع نقشه نکشیده بودم . با اتوکد کار نکرده بودم و .... .
یادمه برای کشیدن یه شیت کار . چندتا کتاب ترسیم دور ورم میذاشتم و شروع می کردم به کشیدن . اینقدر نقشه هام رو پاک می کردم که کثیف میشد و دوباره میکشیدم .
تا راپیدی کردن رو یاد بگیرم 10000 کالک رو خراب کردم . یادمه همون موقع پیش خودم گفتم که خیلی اشتباه کردم که رشته ام رو عوض کرد و پشیمون شدم .
اما ترسم از اینکه هیچی بلد نیستم و تازه اومدم توی یه رشته جدید ؛ خیلی بهم کمک کرد. باعث شد خیلی کتاب بخونم و تلاشم رو دو برابر کنم .
از ترم 2 درسم خیلی خوب شد. ترسیمم خیلی عالی شد و پرسپکتیوهای که هیچ کس نمی تونست بکشه تو کلاس ؛ من می کشیدم . از همون موقع هم تشویق استادهام شروع شد و باعث شد که بفکرم که من هم استعدادهایی توی این رشته دارم و بعد احساس کردم چقدر معماری رو دوست دارم .
الانم میگم که واقعا رشته ام رو دوست دارم . خــــــــــیلی زیاد.
اگه کسی هم ببینم که میخواد این رشته بره ؛ با تمام وجودم تشویقش می کنم .
سلام اين تايپكو مينويسم چون خيلي هم براي خودم پيش اومده هم براي دوستام
تاحالا شده به خودت بگي ا......ه اينم رشته بود من انتخاب كردم؟
تاحالا شده وسط راه ببريو به فكر تغيير رشته بيفتي؟
اصلا بگو ببينم با عشق وارد اين رشته شدي يا از سر اجبار؟
اگه يكيرو ببيني كه داره از اين رشته ميره چي كار مي كني ؟بهش مي گي اي ول كار درست و تو ميكني يا ازش ميخواي بيشتر فكر كنه و تجديد نظر كنه؟
خوشحال ميشم تو اين بحث شركت كنين چون واسه من كه اول راهم خيلي اين سوالات پيش اومده
من خودم با عشق اومدم اين رشته يعني اگه معماري قبول نميشدم قيد دانشگاه و امسال مي زدم ويه سال ديگه مي خوندم اما با اين حال خيلي وقتا كم ميارم با خودم فكر مي كنم واي به حال اونايي كه به زور اومدن
خوش به حالت كه هدفتو انتخاب كردي و حتما موفق ميشي1_نه تا حالا نگفتم این چه رشته ای بود انتخاب کردم برعکس هر وقت به رشته ام فکر میکنم
خدا رو شکر میکنم
2_اصلااااااااامن 1سال پشت کنکور عمرمو گذاشتم تا به عشقم برسه حالا کجابرم؟؟
3_باعشق من از اول دبیرستان به عشق معماری درس خوندم ورفتم ریاضی فیزیک بعدم
شاید جالب باشه که بگم رتبه سال دومم خیلی خوب بود ولی خووب معماری شهرمون
که قطبه نمیخورد ولی من کوتاه نیومدم رفتم پیام نور ولیییییییییییی معماری
4_من انتخاب کردم علاقه خودمو دیدم وانتخاب کردم حالام راضیم
5_حالام هر وقت دوستام میگن این چه رشته ای شب تاصبح بیداری3 روز3 ساعت خوابیدن
و..... میگم من از رشته ام راضیم با همه سختی اش
6_رضایت از رشته یه نعمته
سلام دوست عزيز خيلي كنخكاو شدم بدونم شغلت چيه كه هر كسي انجام بده كباب ميشهسلام دوست من
اي بابا اين كه شد بهروز
ميدوني من كار ميكنم تا حالا شده ازش خسته شم ولي يه ساعت نشده دوباره تشنهء كارم شدم
به كسي هم پيشنهاد ندادم بياد تو كار ما چون ميدونم از پسش بر نمياد به جاي ثواب كباب ميشه
به نظر من اگه رشته تحصيليت رو دوست داري و تو زمينه كار و زندگي برات كم نميذاره بهش بچسب
يعني نگاه كن ببين اصلا كار ديگه اي هست كه توش موفق باشي ؟
و بيشتر از معماري ارضاع كنه تو رو
انشاء الله شاد و پيروز باشي
سلام اين تايپكو مينويسم چون خيلي هم براي خودم پيش اومده هم براي دوستام
تاحالا شده به خودت بگي ا......ه اينم رشته بود من انتخاب كردم؟
تاحالا شده وسط راه ببريو به فكر تغيير رشته بيفتي؟
اصلا بگو ببينم با عشق وارد اين رشته شدي يا از سر اجبار؟
اگه يكيرو ببيني كه داره از اين رشته ميره چي كار مي كني ؟بهش مي گي اي ول كار درست و تو ميكني يا ازش ميخواي بيشتر فكر كنه و تجديد نظر كنه؟
خوشحال ميشم تو اين بحث شركت كنين چون واسه من كه اول راهم خيلي اين سوالات پيش اومده
من خودم با عشق اومدم اين رشته يعني اگه معماري قبول نميشدم قيد دانشگاه و امسال مي زدم ويه سال ديگه مي خوندم اما با اين حال خيلي وقتا كم ميارم با خودم فكر مي كنم واي به حال اونايي كه به زور اومدن
امیدوارم روز به روز موفق تر شی و همین طور عاشق تر از نظرت ممنونسلام...برای من معماری مثل این بود که اول میری خواستگاری یه نفر بعد ازدواج میکنی و بعد عاشق طرفت میشی.
من اول از معماری هرگز خوشم نمیومد.اما وقتی که دوره کاردانی نیمه هاش بود کمکم خوشم اومد الته اون شب بیداریاش پدر ادمو در میاره.
اما خوشم اومد و حالا هم که کارشناسی هستم امیدوارم یکی از بهترینها باشم.
من دوست داشتم کارگردانی بخونم و اون ایده هایی که در غالب شخصیتهای داستان بود ه توی فیلمنامه پیاده کنم .
حالا هم خیلی دوس دارم ایده هامو توی طرحهای خودم که یه اثر میتونه باشه غالب گیری کنم.
اصلا" معماری یعنی عشق و معماری که بی عشق کار کنه اثرش شبیه یه اثر معماری نیس.
باید با دلت کار کنی و گرنه تو طرحت اصلا" به فکر رمپ معلولین نیستی.
معماری یعنی تو یعنی من یعنی ایران.........