کرمان دیار کریمان

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
استان کرمان 1

استان کرمان

هر چند که پابسته به این آب و گلیم
از روی کریمان دو عالم خجلیم
در روی جهان نیست چو کرمان جایی
کرمان دل عالم است و ما اهل دلیم



كرمان دياري آرميده در دامان كوير ، و سرزمين مردان و زنان سخت كوشي است كه با صبوري و همت و حميت ، در بستري از نا ملايمات ، تاريخ اين خطه را با جوهر شرف و پايمردي نوشته و نام اين ديار را با عزت و بزرگي بر جبين روزگاران رقم زده اند . سهم كرمان از شاديها ، در گذر ايام بسيار اندك و از رنج ها و دشواري ها ، فراوان بوده است. از حوادث طبيعي چون خشك سالي و قحطي زلزله گرفته تا هجوم ناجوان مردانه بد خواهان ، همه و همه ، دليلي بر اين مدعاست .اما كرمان و كرماني در مقابل همه اين دشواريها با قامتي به بلنداي ايمان ايستاده و هرگز از پاي در نيامده اند .
كرمان ، كهن سرزمين تاريخ ايران ، همواره از ارزش و اعتباري ويژه برخوردار بوده است شايد وجود همين ارزشهاست كه هر چند گاه يك بار قومي را به اين ديار گسيل داشته آن گونه كه كرمان ، ميزباني مهمانان ناخوانده اي را بر عهده داشته است كه اكثرا مي آمدند و آنچه مي ماند ويراني و اندوه و مصيبت بود .



موقعيت جغرافيايي استان كرمان
استان كرمان در جنوب شرقي ايران واقع شده و از شمال با استان‌هاي خراسان و يزد، از جنوب با استان هرمزگان، از شرق با سيستان و بلوچستان و از غرب با استان فارس همسايه است. مساحت اين استان در حدود 175069 كيلومتر مربع مي‌باشد. استان كرمان پهناورترین استان كشور مي‌باشد و در حدود 11 درصد از خاك ايران را در بر گرفته است. اين استان يكي از مرتفع ترين استانهاي كشور و شهرستان بافت آن با 2250 متر ارتفاع از سطح دريا مرتفع ترين شهرستان استان مي‌باشد. ارتفاعات اين استان از رشته كوه‌هاي مركزي ايران چين خوردگي‌هاي آتشفشاني آذربايجان شروع مي‌شود و تا بلوچستان امتداد دارد و دنباله آن چندين بار در فلات مركزي به وسيله حوزه‌هاي پست داخلي و كوير قطع مي‌شود. رشته كوه‌هاي مركزي در اين منطقه دشت‌هاي وسيع استان را از يكديگر جدا مي‌سازند. اين كوه‌ها به طور كلي 2 رشته عمده هستند كه از شمال غربي به جنوب شرقي كشيده شده‌اند و مهم ترين آن رشته كوه‌هاي بشاگرد كوهبنان است. اين رشته كوه‌ها دنباله كوه‌هاي جندق و بيابانك هستند كه تا كرمان و بم گسترش يافته‌اند. رشته دوم كوه‌هايي هستند كه از يزد تا كرمان و چال جازموريان كشيده شده‌اند و به موازات رشته اول امتداد دارند. سابقه سكونت و استقرار انسان در سرزمين كرمان به هزاره چهارم قبل از ميلاد مي‌رسد. اين منطقه يكي از قديمي ترين نواحي ايران به شمار مي‌رود و در گذر زمان، گنجينه‌هاي فرهنگي تاريخي گرانبهايي در آن پديد آمده كه نمايانگر روند تاريخي و حيات اقتصادي، اجتماعي آن است
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon1.png استان کرمان2

کرمان در کتيبه داريوش

نام کرمان را برای اولین بار در اسناد مکتوب می توان در کتیبه ای از داریوش کبیرمربوط به2526سال پیش مورد بررسی قرار داد . این کتیبه که دارای58سطر و به زبان و خط فارسی باستان نگاشته شده است بر طرفین یک لوح آجری کنده شده است . سطور این لوح یافت شده در کاخ آپادانای شوش به نحوی تنظیم شده اند که27سطر بر روی لوح ،27سطر بر پشت آن ، یک سطر بر لبه بالا و سه سطر بر لبه پائین آن درج شده است. ترجمه های این کتیبه به زبان و خط ایلامی و بابلی نیز در شوش یافت شده است. متن این کتیبه به شرح زیر است:
خدای بزرگ است اهورا مزدا که این زمین را آفرید که آن آسمان را آفرید که مردم را آفرید که شادی برای مردم آفرید که داریوش را شاه کرد یک شاه از بسیاری یک فرمان دار از بسیاری .من هستم داریوش شاه بزرگ شاه شاهان شاه کشورها شاه در این زمین پسر ویشتاسپ هخامنشی .
داریوش شاه گوید : اهورا مزدا که بزرگ ترین خدایان است او مرا آفرید او مرا شاه کرد او به من این شهریاری را ارزانی فرمود که بزرگ که دارای اسبان و مردان خوب است . به خواست اهورامزدا پدرمن ویشتاسپ و جد من آرشام هر دو زنده بودند چون اهورا مزدا مرا در این زمین شاه کرد.
اهورا مزدا را چنین میل بود در تمام این زمین مرا برگزید مرا در تمام این زمین شاه کرد.من اهورا مزدا را ستایش کردم اهورا مزدا مرا یاری کرد آنچه به کردن آن فرمان از طرف من داده شد انجام آن را برای من نیک گردانید . آنچه من کردم همه را به خواست اهورا مزدا کردم .
این کاخ که در شوش بکردم از راه دور زیور آن آورده شد . زمین به طرف پائین کنده شد تا در زمین به سنگ رسیدم . چون کند و کوب انجام گرفت پس از آن شفته انباشته شد قسمتی 40 ارش در عمق قسمتی دیگر 20 ارش در عمق ، روی آن شفته کاخ بنا شد .و زمینی که کنده شد و شفته که انباشته شد و خشتی که مالیده شد ، قوم بابلی کرد الوار کاج از لبنان آورده شد قوم آشوری آن را تا بابل آورد و از بابل کاریها و یونانیها تا شوش آوردند . چوب یکا از گدار و کرمان آورده شد .
طلایی که در اینجا به کار رفته از سارد و از بلخ آورده شد . سنگ قیمتی لاجوردی و عقیق که در این جا به کار رفته از سغد آورده شد . سنگهای غیر شفاف از خوارزم آورده شد .نقره و چوب سنگ مانند از مصر آورده شد . زیورهایی که با آنها دیوارها مزین گردیده از یونان آورده شد . عاج به کار رفته از حبشه و رخج آورده شد .
ستون های سنگی که در این جا به کار رفته دهی ابیرادوش نامی در خوزستان ، از آنجا آورده شد . مردان سنگ تراشی که سنگ حجاری می کردند آنها یونانیان و ساردیان بودند.مردان زرگری که طلا کاری می کردند آنها مادها و مصریان بودند . مردانی که چوب نجاری می کردند آنها ساردیان و مصریان بودند . مردانی که آجر می پختند آنها بابلیان بودند . مردانی که دیوارها را تزئین می کردند مادها و مصریان بودند .
داریوش شاه گوید : در شوش کارهای بسیار با شکوهی دستور داده شد . کار بسیار با شکوهی به وجود آمد . مرا اهورامزدا محفوظ داراد و ویشتاسپ پدر مرا و کشورم را
نام کرمان
نام کرمان از نام یکی از ده شاخه اصلی پارسیان که به جنوب ایران آمدند گرفته شده است شاخه های اصلی عبارتند از
پاسار گادی... مارافی..کرمانی...ماسیسی..یا نیتیالی...دروسی...داپی ... مردی..دروپیکی.... وساگارتی
کرمان در زمان هخامنشیان بخشی از شهر (ساتراپی)فارس به شمار میرفت از شهر های کهن این سامان
سیرجان(شیرگان باستان)بردسیر(به اردشیر باستان)گواشیر(کرمان امروزی) فهرج(پهره باستان)و ارگ بم نر ماشیر وجیرفت و میمند است
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
استان کرمان 3

در برخي از مدارك تاريخي و جغرافيايي اين منطقه كرمان، كارمانيا ، ژرمانيا و كرماني ذكر شده است. بعضي از جغرافيدانان نام قديم اين شهر را گواشير و برخي هفتواد مي دانند ( داستان كامل آن در شاهنامه آمده است ). به استناد منابع تواريخ عرب و يهود، كرمان منسوب به كرمان بن هيثال بن ارفخشد بن سام بن نوح است و نام آن در كتيبه بيستون به صورت "يويته" ذكر شده است. در دوره ساسانيان فرمانرواي كرمان، عنوان شاه داشت چنان كه بهرام چهارم (۳۸۸-۳۸۹ ه.ق) به مناسبت اين كه در زمان پدرش والي كرمان بود به كرمانشاه ( شاه كرمان) معروف بود. در اين دوره سيرجان مهم ترين ناحيه كرمان محسوب مي شد

استان كرمان در دوره اسلامي و مقارن با ۲۱ تا ۲۴ ه. ق و سالهاي بعد از آن تلاطمهاي سياسي زيادي را شاهد بود. عمربن خطاب در اين زمان سهيل عدي و عبدالله عتبان را مامور فتح كرمان كرد و اين سرداران با گرفتن اندك جزيه اي از حاكم كرمان به مدينه مراجعت كردند. يزد گرد سوم در سال ۲۹ ه. ق در مقابل حمله اعراب به كرمان گريخت. گفته مي شود كه تا آن زمان هنوز ساكنان كرمان به وي وفادار بودند. در اوايل حكومت عباسيان كاروانهاي تجاري پس از گذشتن از دشت لوت از طريق خبيص و ماهان از كنار كرمان مي گذشتند و به طرف سيرجان كه در آن موقع مهم ترين شهر جنوب شرقي ايران بود مي رفتند. تا قرن دهم كرمان مركز عمده اي به حساب نمي آمد. در زمان عباسيان بود كه مهم ترين شاهراه شمالي- جنوبي از طريق سيرجان به طرف جيرفت و بم به شمار مي رفت. در زمان سامانيان " ابوعلي ابن الياس" حاكم كرمان، پايتخت را از سيرجان به كرمان انتقال داد تا از حمله آل بويه فارس در امان باشد و شخصا" در قلعه ارشير كه در نزديكي "قلعه دختر" و بر روي بلندي قرار داشت، به سر مي برد. چهل سال بعد سرداران آل بويه كرمان را فتح كردند. در آن موقع كرمان مركز اداري و فرهنگي ايالت شده بود و علاوه بر اين از نظر دفاعي دو قلعه بزرگ داشت كه با خندق احاطه شده بودند. در قرن يازدهم ميلادي كرمان تحت تسلط تركان سلجوقي قرار گرفت تا اين كه در سال ۱۱۸۷ تركان غز به آن تجاوز كردند. بنا به گفته " ياقوت" تركان سلجوقي موجب رفاه مردم كرمان شدند. در سال ۱۲۳۰ كرمان به علت دوري از حمله مغول در امان ماند ولي در سال ۱۳۰۷ ميلادي تحت حكومت "قتلق بيگ" به تيول مغولان درآمد. در زمان صفويه كرمان مركز عمده تجارت شد و به علت شالهاي كشميري مرغوبي كه در اين شهر بافته ميشد، شهرت يافت. در قرن هفدهم كمپاني انگليسي "هند شرقي" براي صدور شال و پشم كرمان موسساتي ايجاد كرد. در سال ۱۷۴۷ م افغانها به كرمان يورش بردند و محله زرتشتيان كرمان در شمال شهر را به كلي ويران كردند. پس از جنگهاي بين زنديه و قاجاريه كه رقيب هم بودند، لطفعلي خان زند به كرمان پناه برد. در سال ۱۷۹۴ به مدت سه ماه لشكر قاجاريه كرمان را چپاول كرد و بيست هزار نفر را به بردگي گرفت و به همين تعداد مردم را كور كرد. اين تجاوزها در نيمه اول قرن نوزدهم ادامه يافت و قاجاريه حكومت شهرهاي تابعه كرمان را به خويشاوندان خود مي سپردند و آنها اغلب اين شهرها را ملك شخصي خود تلقي مي كردند. قاجاريه معمولا" سخت گيرترين ماموران خود را به شهر كرمان مي فرستادند تا انتقام طرفداري كرمانيها از زنديه را بگيرند. در نتيجه املاك و قنوات كرمان رو به ويراني نهاد و مردم گرفتار مشكلات فراوان شدند. در نيمه دوم قرن نوزدهم اوضاع سياسي و اقتصادي كرمان بهبود يافت. سالهاي ۱۸۵۰- ۱۹۲۵ ميلادي به مدت ۷۵ سال، دوران نفوذ انگليسيها در كرمان بود و با تشويق آنان تجارت بين پارسيها ( زرتشتيان) و هندوها رونق گرفت و كنترل بازرگاني كرمان به دست هندوها افتاد، چنان كه يك كاروانسرا در كرمان به نام كاروانسراي هندوها معروف شد. كرمان، هم به علت نزديكي به بندرعباس ( مهم ترين بندر تجارتي آن زمان) و هم به دليل قرار گرفتن در شاهراه تجارتي ايران به هند موقعيت بسيار خوبي داشت. شالهاي زيباي كرماني از همين طريق به هند و سپس به اروپا صادر مي شد. در سالهاي ۱۹۲۰- ۱۹۳۰ صنعت فرش كرمان به حد اعلاي توسعه خود رسيد و بيشترين قالي كرمان به آمريكا صادر شد. در قرن بيستم قاليبافي صنعت عمده كرمان را تشكيل مي داد ولي بعد از جنگ جهاني دوم تقاضا براي فرش كرمان كم شد. علت، بدي كيفيت و رنگ لاكي بود كه ديگر مورد پسند خريداران نبود. اين صنعت به تدريج از شهر به روستاهاي اطراف مثل ماهان، جوپار و چترود كشيده شد آن هم به دليل وجود كارگر ارزان قيمت كه بيشتر زنان و نوجوانان بودند. ولي به هر حال قاليبافي در روستا موجب ارتباط بيشتر بين شهرها و روستاها شد. امروزه كرمان به دليل وجود معادن و كشاورزي توسعه چشم گيري يافته و از شهرهاي آباد ایران است
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
استان کرمان4

صنایع دستی
صنايع استان دستی کرمان، در زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم مناطق مختلف استان نقش بسزايی دارد. مهمترين صنايع دستی رايج در استان کرمان عبارت است از:
قاليبافی:
کرمان يکی از معروفترين مراکز قاليبافی جهان به شمار می آمده است، چنان که در آستانه جنگ جهانی اول تعداد دارهای قالی در اين استان به بيش از پنج هزار می رسيد.
طرح و رنگ در قالی کرمان اهميت بسيار دارد، چنانچه کمتر می توان دو قالی را از نظر رنگ و نقشه شبيه به يکديگر پيدا کرد. فرش کرمان ريز بافت و عموماً 40 رج در گره است و بيشتر در ابعاد 60 *100 - 150 * 100 - 120 * 200 بافته می شود. در گذشته فرش های 100 متری نيز به صورت سفارشی در کرمان بافته شده است که اين کار افتخاری برای صنعت و هنر قاليبافی به شمار می آيد. دارهای قاليبافی کرمان عموماً عمودی است و تنها در منطقه سيرجان و حومه آن استفاده از دارهای افقی رواج دارد.
گره رايج در قاليبافی کرمان "فارسی" است. بخشی از پشم مصرفی قاليبافان کرمان از خود منطقه و بقيه از خراسان و کرمانشاه تأمين می شود. علاوه بر کرمان در مناطق رفسنجان، جوبار، ماهان، روار،کوهپايه، چترود، خانوک، هوتک، سرآسياب و سردار نيز قاليبافی رواج دارد.
در کليه اين مناطق از پشم مرغوب برای بافت قاليهای درجه يک استفاده به عمل می آيد و تار و پود کليه توليدات از نخ پنبه ای است. فرش ها عموماً دو پوده بافته می شود و فقط در منطقه "راور" گاهی فرشهای بسيار مرغوب سه پوده است.
طرحهای معروف قالی کرمان عبارت است از: شاه عباسی، افشان، ترنجی، خوشه، برگ فرنگی، درختی، شکارگاه و قاب قرآنی.
قاليچه های افشار:
در منطقه سيرجان قاليچه هايی موسوم به افشاری بافته می شود که دارای معروفيت خاصی است. اين قاليچه ها توسط ايل افشار که به کرمان کوچ کرده اند بافته می شود.
از نظر قاليبافی، ايلات افشار و روستاييان اين منطقه هر يک از ديگری چيزهايی اقتباس کرده اند و اگر رنگ ها ايلاتی است، برخی نقش ها کاملاً با طرحهای ايلاتی متفاوت است. با اين همه چادر نشينان گره ترکی و روستائيان گره فارسی به کار می برند. نقش ها شکستگی خاصی دارند(مانند نقش مرغی) و يا نقش ترنجی که بافتن هر يک پوشيده از نگاره های کوچک است. در واقع اصالت قاليچه های کرمان را در کارهای ايلات افشار بايد جستجو کرد که نقشه و طرز بافت آنها وجه مشترکی از هنر مردم آذربايجان و کرمان است که به خوبی با هم آميخته شده اند.
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گليم شيريکی پيچ:
شيريکی پيچ نامی است که بافندگان ايلياتی و گاه روستايی کرمان به نوع خاصی از گليم می دهند. اين نوع گليم که در اصطلاح بومی با عناوين "شيريکی پيچ" و "سوزنی" نيز از آن ياد می شود ظاهری همانند قالی دارد و بافت آن نيز درست به اندازه بافت قالی مشکل و وقت گير است.
شيريکی پيچ از جمله سوماکهای مشهور ايران است که در مناطق عشايری و روستايی شهرهای سيرجان، بافق و کرمان بافته می شود.
پته دوزی:
پته دوزی هنر دست دوز زنان و دختران کرمانی است و پته دوزان با بهره گيری از نخ های رنگين نقش هائی زيبا را بر زمينه پارچه های دستباف به نام "عريض" می دوزند. پته دوزی علاوه بر کرمان در شهر های رفسنجان، سيرجان و ماهان و ... رواج دارد. يکی از معروفترين پته ها، روپوش مقبره شاه نعمت ا... ولی در ماهان کرمان است که يکی از پرکارترين پته های توليد شده در ايران بوده و بيش از يک قرن از عمر آن می گذرد.
معروفترين نقوش پته، طرح پته ای يا درخت زندگی است که به نامهای متعدد در پته به کارگرفته می شود، مانند پته ميری، پته ترمه ای، پته جقه ای، پته بادامی، پته سربندی، پته افشاری، پته کردستانی و غيره. از ديگر طرحهای پته دوزی، پيچک ترنج، سروچه، نقوش حيوانی بخصوص پرندگان و لچک ترنجی را می توان نام برد.
شال بافی:
شال بافی يکی از رشته های قديمی و اصيل صنايع دستی در "هوتک" کرمان است. معمولاً خانگی است و کارگاه در خانه قرار دارد.

عريض بافی:
عريض پارچه دستباف پشمی و نسبتاً ضخيم است که برروی آن زنان پته دوز، پته دوزی انجام می دهند. در گذشته از عريض استفاده های ديگری نظير کت و پالتو می شد ولی امروزه مصرف عريض بسيار کم شده و حتی در پته دوزی نيز محدود شده است.
ساخت فرآورده های مسی تزئينی:
ماده اوليه اين صنعت مس است که به سه صورت ورق، لوله و شمش مورد استفاده قرارمی گيرد. محصولات توليدی عبارتند از: سينی، کشکول، قنديل، تبرزين، تابلو و غيره... .
از ديگر صنايع دستی رايج در استان کرمان، بايد از ترمه بافی ذکر نام کرد که البته توليد آن حد ناچيزی بوده و تنها به چند صنعتگر هنرمند محدود می شود.
از صنعتگران مطرح استان کرمان می توان آقای علی يگانه(روکارگير فرش)، سيد کرمان، محمد فريزنی (مس چکشی کرمان)، خانم عصمت زبردست گليم باف، خانم زهرا خضری قاليباف، خانم زهرا جعفر آقائی گليم باف، خانم مطهره صافی زاده پته دوز، خانم منيژه محسنی گليم باف و خانم سکينه محمدی قاليباف نام برد.
 
  • Like
واکنش ها: sh85

شفتالو

عضو جدید
سلام
به عنوان يه كرماني بابت مطالب جالب و كاملتون ممنونم
منم يك سري عكس از جاهاي مختلف استان كرمان دارم كه ايشالا در اولين فرصت براتون مي فرستم
شاد و سبز باشين
:smile:
 

کمال1400

عضو جدید
تخریب میراث فرهنگی در کرمان ادامه دارد

تخریب میراث فرهنگی در کرمان ادامه دارد

از همه دوستانی که مطلب گذاشتن ممنونم
امیدورام طاعات و عبادات در شبهای قدر مقبول حضرت حق باشد
متاسفانه علاوه بر بی توجهی به آثار و میراث فرهنگی کهن کرمان با تخریب کلیسای آندریاس به شماره ثبت 26246 در نیمه شب 24 امرداد دستهای پنهان نابودی اثار ملی باز هم خود را نمایان کرد
 

Similar threads

بالا