مولاي عشق در مناجاتش ميگويد: اي مولاي من! تويي خداي بزرگ و من بنده حقير ناچيز و آيا در حق بنده ناچيزي جز خداي بزرگ، چه كسي ترحم خواهد كرد؟ فردا اميرمومنان، آن نور خورشيد ولايت، با دنيايي كه برايش از لنگه كفش پاره كم ارزشتر بود، وداع مي كند. و ماييم و داغ علي بردل، پس از قرن ها. حكمت شب هاي «قدر» دلدادگي به مولا است. از همان شب ضربت تا شب بيستوسوم. اگر بهانهاي مي خواهي براي سيراب شدن در اين شب ها، پروردگار عالم علي را براي همين شب ها گذاشته است.صداي تضرع علي (ع) در اين شبها به گوش مي رسد. علي چشمه زلال قدر است. سيراب شو، تشنه برنگرد.
اين چشمه قدر علي تا قيام قيامت جاري است. صادق آل محمد براي اين سه شب مي فرمايد؛«تقديرات در شب نوزدهم است، حتمي شدن آن در شب بيست و يكم و امضاي آن در شب بيست و سوم». و مولا در شب قدر ، فرقش شكافت، محراب گلگون شد. عرشيان و فرشيان ، اشك ريختند و مويه كردند.
دنيا طلوع خورشيد ولايت را، فردا نمي بيند، دنيا در حسرت طلوعش باقي مي ماند. عاشقانش يتيم مي شوند. يتيمان بيغذا، صف كودكان مقابل خانه علي تا ظهور يادگارش و منتظران ظهور فرزندش تا داد مظلومان را بستاند.
اين چشمه قدر علي تا قيام قيامت جاري است. صادق آل محمد براي اين سه شب مي فرمايد؛«تقديرات در شب نوزدهم است، حتمي شدن آن در شب بيست و يكم و امضاي آن در شب بيست و سوم». و مولا در شب قدر ، فرقش شكافت، محراب گلگون شد. عرشيان و فرشيان ، اشك ريختند و مويه كردند.
دنيا طلوع خورشيد ولايت را، فردا نمي بيند، دنيا در حسرت طلوعش باقي مي ماند. عاشقانش يتيم مي شوند. يتيمان بيغذا، صف كودكان مقابل خانه علي تا ظهور يادگارش و منتظران ظهور فرزندش تا داد مظلومان را بستاند.