خواهر اصغر اقا تازگیا فارق شده هر وقت اون بچه رو میبینه داغ دلش تازه میشه -خب حق داره دلش بچه میخواد -چی بگم والا دست رو دلم نزار که درد میکنه بهشون چند بار گفتن برن بچه بیارن اما اصغر اقا دلش رضا نیست میگه بچه باید از خون خودم باشه چی بگم خواهر با داد و بیدادشون خواب رو از چشم من گرفتن نشد یه شب راحت سر رو بالش بزارم