در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم شرم خندیدن، به مضحکه هم میهنان مان را بر خود نپسندیم. کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...با اراده جمعی این عادت زشت را به ضدارزش تبدیل کنیم.یک روز یه ترکه اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.یه روز یه رشتیه..اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد.یه روز یه لره...اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛یه روز یه قزوینی یه...به نام علامه دهخدا یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و..تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستندحالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! و اینجوری شادیم این از فرهنگ ایرانی به دور است. آخه این نسل جدید نسل قابل اطمینان و متفاوتی هستندپس با همدیگه بخندیم نه به همدیگه