اهورا مزدا بار دگر به سرزمین آریایی من طراوت می بخشد و فرزندان کوروش را شادمان می سازد. در شکفتن جشن نوروز در همه ی سال هفت سین: سربلندی، سرمستی، سلامتی، سعادت، سبزبختی و سرور را برایتان آرزومندم.
سلام دوست عزیز.من یه بحث با عنوان موجودات فضایی توهم یا خیال؟ شروع کردم..که تو این بحث از تصاویر مستند و فیلم های واقعی و مطالب علمی زیادی هم استفاده کردم...خیلی خیلی خوشحال میشم تو بحثمون شرکت کنین..
اینم لینک بحثمون: http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.p...10#post1720910
ای ساربان، ای کاروان، لیلای من کجا می بری
با بردن لیلای من، جان و دل مرا می بری
ای ساربان کجا می روی، لیلای من چرا می بری
ای ساربان کجا می روی، لیلای من چرا می بری
در بستن، پیمان ما، تنها گواه ما، شد خدا
تا این جهان برپا بود این عشق ما بماند بجا
ای ساربان کجا می روی، لیلای من چرا می بری
ای ساربان کجا می روی، لیلای من چرا می بری
تمامی دینم به دنیای فانی
شراره عشقی که شد زندگانی
بیاد یاری، خوشا قطره اشکی
بسوز عشقی، خوشا زندگانی
همیشه خدایا محبت دلها
به دلها بباران بسان دل ما
که لیلی و مجنون فسانه شود
حکایت ما جاودانه شود
تو اکنون زعشفم گریزانی
غمم را زچشمم نمی خوانی
از این غم چه حالم نمی دانی
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سختی زشاخه غم
گل هستی را بچین و برو
که هستم من آن تک درختی که در پای طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش زخشم طبیعت شکسته
ای ساربان ای کاروان لیلای من کجا می بری
با بردن لیلای من جان و دل مرا می بری
ای ساربان کجا می روی لیلای من چرا می بری؟؟؟؟
نگذار؛
نه سیاهی،
نه سکوت،
نه دیوار و نه سیم خاردار
و نه حتّی من،
لبخندت را از من بگیرد.
بگذارشیرینی لبخندت
تلخی گذشته را بیرنگ کند...
هر جا که هستی باش؛
با من باش؛
برای من باش؛
تا همیشه
از دوستان جدا شدم و با خدا رفيق يک دم سراغ درد دل ما بيا رفيق
دوري مکن چگونه بگويم که عاشقم من را بفهم محض رضاي خدا رفيق
من شعله ور...تو چرا دور ايستاده اي؟ اينجا غريبه نيست جلوتر بيا رفيق
بر دوش باد مي روي و محو مي شوي اين گونه تند مي روي اما کجا؟ رفيق!
اينک به دست خشم رفيقان قلم شدست دستي که مي نوشت به ديوار ها...رفيق!
رفتي و يک کلام نگفتي که مي روي اين رسم عاشقي ست چنين سرد؟ نا رفيق
مردم بنده ی دنیایند تا زمانی که دنیای آنها تامین است. هرگاه بلاها و سختی ها به آنها روی می اورد دینداران اندک می شوند. (امام حسین علیه السلام)
در حیرتم!!! از مردمی که زیر بار ظلم و شکنجه زندگی می کنند و به اسارت و وابستگی تن داده اند و بر حسینی می گریند که آزاد زیست. (دکتر شریعتی)
حسین بیشتر از آنکه تشنه ی آب بود تشنه ی لبیک بود ولی افسوس که به جای حرف هایش زخم هایش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی خواندند. (دکتر شریعتی)