عشق و شباب و رندي مجموعه مراد است
چون جمع شد معاني گوي بيان توان زد
شد رهزن سلامت زلف تو وين عجب نيست
گر راه زن تو باشي صد كاروان توان زد
حافظ به حق قرآن كز شيد و زرق بازآي
باشد كه گوي عيشي در اين جهان توان زد
راهي بزن كه آهي بر ساز آن توان زد
شعري بخوان كه با او رطل گران توان زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندي بر آسمان توان زد
قد خميده ما سهلت نمايد اما
بر چشم دشمنان تير از اين كمان توان زد
سلام شب بخیر
من شما و از زمانی که تازه وارد بودم میشناسم بیشتر توی مشاعره شمارو میدیدم باهمین اواتار
موفق باشید خواستم عرض ادبی بکنم و از حضورتان در تالار ادبیات خرسندم