کالیگولا
پسندها
3,160

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کامران جان! اين چه حرفيه؟ منو ناراحتي؟؟!
    من فقط نگرانت هستم و حرفم اينه که نبايد حالت اين‌طور باشه... زندگي يه مسيره... يه مسير اجباري... بعضي‌ها سبز مي‌بيننش بعضي‌ها دالاني سياه و تاريک... بسته به نگاه آدما داره... من مي‌گم ما که تو راهيم، ما که بايد در مسير باشيم، چرا اين يک‌بار تجربه‌ي زندگي رو با اين‌ همه سختي و سرگرداني بگذرانيم؟
    فرصتي است که داره از دست مي‌ره و من مي‌دونم نبايد اين‌طوري باشه....
    :heart::gol:
    نمي‌پسندم کامران جان، ادامه‌ي اين وضعيت را نمي‌پسندم!
    شايد اگر روزي ببينمت، به‌خلاف عرف رايج، کشيده‌اي به گوشت بنوازم و در همان‌‌حال از اين کار اشک بريزم!
    :gol::heart:
    کامران عزيزم!
    چرا از حالت برايم نگفتي دلکم؟
    عزيزم! تو گمان مي‌کني دغدغه‌هايت را نمي‌دانم؟ با تو همراهم! مشکل کار اين‌جاست که من و تو در تالار تنها نيستيم... من با يک جماعتي مواجهم و به همان ميزان با سليقه‌هايي...
    بگذريم! به هرحال تراژدي را بسي عميق‌تر از طنز مي‌دانم... با اين‌حال طنز هم براي‌مان به درستي تعريف نشده است... خنده‌ را جزو الزاماتش مي‌دانيم! با اين‌که اصلا چنين نيست... کامران جان! طنز تلخ را که مي‌داني چيست؟
    خيلي ممنون كه توجه كردين ولي منظور من اين نبود شما يه بار ديگه بيا برات توضيح دادم
    من به عنوان يه عمراني لزتون ميخوام يه سري به تالار عمران بزنيد بريد به تاپيك گفت و گوي دوستانه ببينيد چه خبره
    ممنون
    سلام کامران خوبم!
    خبر کسالتت، ناراحتم کرد!
    عزيزم من در خدمتم، آرزوي ديدارت را دارم!
    در مورد داستانت، نقدم محتوايي بود، در حوزه داستان‌نويسي چندان کار نکرده‌ام... در آن‌جا تو استاد مني!
    سلام كامران جان...
    دارم ميرم خدمت مقدس سربازي...شتري كه در خونه هر پسري مي خوابه....
    مرسي از پيامت خيلي خوشحال شدم...لطف كردي...تا ديداري دوباره...خداحافظ
    سپاس‌گزارم کامران عزيزم!:heart:
    نمي‌داني از ديدنت چه‌قدر خوشحال مي‌شوم.
    عزيزم در پژوهش‌گاه اديان مشغول به کارم. هر کتابي از مسيحيت خواستي، نشاني بده، تا برايت بفرستم.
    اميدوارم اين را از دوستت به عنوان هديه بپذيري!:gol:
    کامران عزيزم!
    مطالبي برخاسته از ذهن پريشانم، تقديم کردم. اميدوارم کاستي‌هايش را ببخشايي.
    دوستت دارم! :heart:
    در ضمن از حضور سبزت در "شازده کوچولو" سپاس‌گزاري مي‌کنم. اگر دوستاني مثل شما نبودند، دل شازده کوچولو مي‌گرفت! :gol:
    سلام
    پیشنهاد نقد داستان جالب و خوبه.
    اما پیشنهاد :
    فکر نمی کنید کوتاه تر باشه استقبال بیشتری میشه؟
    کامران عزیزم! الان در سفرم... تمرکز خوبی برای حضور در "نقد کتاب" ندارم... اما در نخستین فرصت خواهم آمد...
    همیشه دوست: کافر! :gol:
    سلام کامران عزيز!
    اميدوارم حالت زودتر خوب بشود. راستش خواستم براي بهبود حالت چيزي بگويم، ترسيدم با نصيحت اشتباه بشود. به شدت از آن پرهيز مي‌کنم!
    منتظريم!
    سلام کامران جان!
    فرصتي دست داد، به صفحه‌هاي پيشين ادبيات سرزدم... چه نوشته‌هاي قابل ستايشي...
    کجايي مرد؟ دلم تنگ است! جاي تو در شعر نو و... خالي است!
    "سلام
    راستش اصلا یادم نبود.
    شرمنده. می پرسم این هفته بهت خبر می دهم. "

    :whistle::whistle::whistle::whistle:

    پ.ن:
    لطافت کدومه؟
    زشته اخه!قباحت داره:دی
    نخیر.اینطوری هم خوب نیست.
    خیلی هم اعصاب دارم من؟
    در درون من اندکی شادی باقی مانده است
    آن را به کسی که دوست دارم می بخشم.
    در درون من اندکی اندوه باقی مانده است
    آن را به کسی که دوستم دارد می بخشم.
    در درون من اندکی زندگی وجود دارد
    آن را خود برمی دارم.
    برای روز مبادا...
    سلام کامی گولا خان!
    این کتابای من چی شد؟
    قرار بود بری بپرسی.
    هان؟
    سلام کامی گولا خان!
    این کتابای من چی شد؟
    قرار بود بری بپرسی.
    هان؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا