بعد نومیدی بسی امیدهاست از پس ظلمت ، دو صد خورشیدهاست
*****
گرچه هیچ نشانه نیست اندر وادی بسیار امیدهاست در نومیدی
ای دل مبر امید که در روضه ی جان خرما دهی ، ار نیز درخت بیدی
*****
هرچند فراق ، پشت امید ، شکست هرچند جفا دو دست آمال ببست
نومید نمی شود دل عاشق مست هر دم برسد به هر چه همت ، دربست
مولوی