soutedelan
پسندها
284

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام دوست عزیز
    ببخشید از اینکه دیر جوابتونو میدم.
    راستش من شدیدا دچار روز مره گی شده ام و هر روز همون کارهای قبلی رو انجام میدم و اینقدر کار دارم که متاسفانه به کار علمی اصلا نمیرسم.از اونجایی که خدا رو شکر در تمام فضای سبزی که در دست دارم بیماری خاصی یا جدی ای دیده نمیشه و حد اکثر کمی مشکل قارچی در چمن (اونم به دلیل رطوبت زیاد اینجا) و یا کمی شته و اینا - یا مثلا بزرگترین مشکل که در چمن دارم همون لارو های پلی فیلوم -هست ، تا حالا نیازی به مجلات پیدا نکردم . از اون گذشته این چیزایی که اینجا هست به زبان هلندی هست که به کارتون فکر نمیکنم بخوره. شرمنده شدم که نتونستم کمک کنم.ببخشید
    از به نفر ميپرسن چرا كوچه تون اسفالت نشده؟
    ميگه: بسم الله رحمن رحيم با سلام خدمت بينند گان عزيز وپرسنل محترم شهرداري و مقام معظم رهبري و خانواده محترم شهدا وايثارگران من مال اين كوچه نيستم :D
    اولا علیک سلام، دوما تو منو با سکه مقایسه میکنی؟ نه خداییش منو با سکه مقایسه کردی؟!!!
    بعدشم من که همیشه بساطم اینجا ولوئه... سرکار علّیه شدی ستاره سهیلا
    در مورد مجله بیماری هم خودم الان چیزی نمیدونم اگه هم بگم چیزی هست که سرچیدم تو وب... ببینم چه میکنم
    سلام عزيزدلم
    راستش نفهميدم بايد چطوري كمكتون كنم...ميشه برام توضيح بدي خانومي؟
    آرایشگر و ادای نذر!

    در لوس آنجلس آمریكا، آرایشگری بود که نذر كرد اگر بچه‌دار شود، تا یك ماه سر همه مشتریان را به رایگان اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد! روز اول یك شیرینی فروش ایتالیائی وارد مغازه شد. پس ازپایان كار، هنگامیكه قناد خواست پول بدهد، آرایشگر ماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، یك جعبه بزرگ شیرینی و یك كارت تبریك و تشكر از طرف قناد دم در بود. روز دوم یك گل فروش هلندی به او مراجعه كرد و هنگامی كه خواست حساب كند، آرایشگرماجرا را به او گفت. فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش راباز كند، یك دسته گل بزرگ و یك كارت تبریك و تشكر از طرف گل فروش دم در بود. روز سوم یك مهندس ایرانی به او مراجعه كرد. در پایان آرایشگرماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد. حدس بزنید فردای آن روز وقتی آرایشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، با چه منظره‌ای روبروشد؟ فكركنید.
    .
    .

    .
    .
    .
    چهل تا ایرانی، همه سوار بر آخرین مدل ماشین، دم در سلمانی صف كشیده بودند و غر می‌زدند كه پس این مردك چرا مغازه‌اش را باز نمی‌كند !
    عکاس سر کلاس درس اومده بود تا از بچه ها عکس یادگاری بگیره، معلم هم داشت بچه ها رو تشویق میکرد تا کنار هم جمع بشن
    گفت ببینید چقد قشنگه : فردا که بزرگ بشید میگید این احمده الان دکتره، یا اون مهرداده الان وکیله...
    یکی از بچه ها از ته کلاس گفت اینم آقا معلمه الان مرده!!! :w15::w15::w15:
    ممنون الهام جان شکر خدا به لطفه دوستان خوبیم....
    سلام
    این هفته.هفته ی"بهترین دوسته"بهترین دوست شما کیه؟این مطلب رو واسه ی همه ی دوستای خوبت بفرست.حتی واسه من.البته اگه 1ی از دوستای خوبت حساب میشم.ببین چند تا پس میگیری.اگه بیش از 7 تاگرفتی پس واقعا محبوبی!
    سلام الهام جونم خوفی بی وفا...دیگه میایو سر نمزنی...من که تولو اینقد دوست میدالم..ناملد
    نه هرچی نگا میکنم میبینم خیلی نازه!!! :D
    ایول!!! خود دختر پسر به این پروانه ای رو ول کردی میگی چکمه؟!!! :D
    عکست خیلی ناناز بود راستی!!! ملسییییییییییییییییی
    قربونت بلم من دوست خیلی خیلییییی گلم!!! چه خفر ؟ چه کارا میکنی؟!!
    خودت خوفیییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟
    منم دلم قد یه دنیا بلات تنگیده بود! خوشم میاد عین خودم به مموتی علاقه دالی!!!
    همیشه من چنین مجنون نبودم
    ز عقل و عافیت بیرون نبودم
    چو تو عاقل بدم من نیز روزی
    چنین دیوانه و مفتون نبودم
    مثال دلبران صیاد بودن
    مثال دل میان خون نبودم
    درین بودم که این چونست و آن چون
    چنین حیران آن بی چون نبودم
    تو باری،عاقلی بنشین،بیندیش
    کز اول بوده ام،اکنون نبودم
    همی جستم فزونی بر همه کس
    چو صید عشق روزافزون نبودم
    چو دود از حرص بالا می دویدم
    به معنی جز سوی هامون نبودم
    چو گنج از خاک بیرون اوفتادم
    که گنجی بودم و قارون نبودم
    جواب دادم که...اصلا دلم ازتو هم پره چرا منو نبلدی مسافلت ها ها ها
    خداییش اون پیام من دیشب به چه ضریب هوشی بالایی نیاز داشت که من هر چی بش میگم نمیگیره!!! معلوم نیس تو چه خیااااااالاتیه!!!
    آله دیگه ما که کلا پایه ایم!!! حالا حال گرفتن باشه، خواستگاری باشه....!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا