sheyda_star
پسندها
1,068

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اينو گوش كن...
    نامردا تازه فهميده بودن كه تولد ما ديروز بوده....

    قشنگ حسابي لختمون كردند...
    حالا همشون تا ديروز از شير آب.....آب مي خوردند ...:biggrin:
    حالا هوس ليموناد و ماء الشعير كرده بودند...
    يه 10-15 هزار تومني پياده شديم...:w15:
    از وسط زمين يه شوت كشيدم ....رفت... رفت... خورد تو تيرك افقي دروازه...
    سريع خودمو رسوندم نزديكاي دروازه ...پريدم توي هوا..
    يه قيچش برگردون تو هوا زدم...
    دروازه بان توپ را گرفت.....ولي شدت ضربه جوري بود كه با توپ رفت تو دروازه...چسبيد به تور...الان بنده خدا 2 تا از دندنه هاش شكسته...
    (البته اين گل را ديشب تو خواب زدم...)
    سلام شيدا جان...
    گل زدم برات چه گلي...
    دختر نبودي ببيني داداش مهدي چه كرد تو زمين امروز....
    چرا ميخندي...؟..اي نامرد...(خنده)
    باشه.... نوبت منم ميشه به تو بخندم...(خنده)
    من نگفتم تا صبح اينام كه...گفتم بيدارم...

    شيدا جونم دوست دارم...

    فعلا شب بخير...
    خواب هاي خوب ببيني...
    دوست دارم........خيلييييييييييييييييييي
    شيدا من كم كم برم...اوضاع زياد جالب نيست...
    ببخشين تو رو خدا...

    اگه خوابيد دوباره ميام.....البته شما اونوقت احتمالا نيستي....
    دعا كن زود خوابش ببره....
    تا صبح كه بيدارم...مامانم گير داده پشت كامپيوتر چه غلطي ميكنم...
    كامپيوتر نشد ميرم پاي يه چيز ديگه...
    ميرم ميشينم فيلم ميبينم...مياي بريم..؟؟
    شيدا مامانم گير داده چي كار ميكني پشت نت...
    وقتي گير ميده ...ديگه گير ميده..
    ديگه هيچ راهي نداره...:biggrin::biggrin:

    مامانم برعكس باباي شما زياد به روش هاي مسالمت آميز اعتقادي نداره...
    اگه نرم اون وقت من مجبورم كتك خورده برم تو رختخواب...:biggrin::biggrin::biggrin:
    بابات را شوخي كردما.....ميدونم ....
    باباها از گل نازك تر به دختراشون نميگن...
    شيدا جونم...

    فردا اولين گلم را به تو تقديم ميكنم...
    زير پيراهنم مينويسم فقط براي شيدا.......
    چطوره؟؟.....

    ماشالله....خدا همشون را حفظ كنه....ما همش 3 تاييم....
    آره خوب ميترسم بابات يهو بگيره بزنتت ديگه....(شوخي)
    آخر شبي نشستي پشت نت......
    چندتاييد شما ..؟؟
    چرا......
    حالا كه با خودم فكر مي كنم ميبينم همش ميگم په جاي پس...

    دزدي كه ترس نداره كه.....
    با من كه هستي ترس و اينا را بريز دور آبجي....خودم داااااااااااااارمت.
    ميريم و جلدي برميگرديم....(جلدي =تندي....خنده)
    پس بايد يه كلاس اصطلاح برات بزارم...:biggrin:
    مخ خوردن يعني اينقدر حرف بزني كه طرف ديگه كلش بتركه از حرفات ...مغزش داغ كنه ....:biggrin:

    "په".....هم كه مي گفتم مختصر شده "پس" است...

    اي ول په اگه خوابت نمياد په بيا بريم دزدي...

    اگه دعوات ميكنن..برو....من دوست ندارم آخر شبي كتك خورده بري تو رختخواب عزيزم....:biggrin:

    جدي ميگم...يه وقت حساسيت ايجاد نشه....
    غمت نباشه خواهر...من خودم استاد سوتي دادنم....
    اين كه چيزي نيست....

    واسه خودت...
    واسه اون معرفتت...
    واسه همه چي...

    شيدا يه وقت مزاحم خوابت نشم....
    منو كه ميبيني خواب ندارم....تا صبح هستم...
    بعد هم ميرم فوتبال...
    از اين جهت ميگم كه يه موقع مزاحمت نشم....

    والا دوست دارم تا صبح بشينم مخت را بخورم....
    افرينننننننننن............:w17::w17::w11:

    نه...من ايول دارم.؟واسه چي؟واسه تاريخ تولدت؟؟؟

    خواهش ميكنم گلم....
    27/8/68..........كشتم خودمو.......:biggrin::biggrin::biggrin:
    تو يه ضرب تاريخ تولدم را گذاشتي كف دستم ...اما من مردم تا بگم...

    ميدونستي خيلي اي ول داري..؟؟
    ميدونستي آخرشي...؟؟

    اي ول....مواظب خودت باش...
    من غير تو ديگه هيچ خواهري ندارما...
    ديگه بي جا بكنم به كسي ديگه اي بگم خواهر....
    هيچي....هيجان زده ام...
    دست و پامو گم كردم....:biggrin:
    دارم هذيون ميگم....شما زياد توجه نكن....:biggrin:
    الان نميدونم............ احساسم را درك مي كني...؟؟
    زوركي نشستم رو صندليم....مي خوام بپرم تو مانيتور پيش تو......

    مگه فوتبال هم بازي ميكني...؟؟
    بيخيال امتحانات كه تموم شد ...تو هم عشق و حالت شروع ميشه....
    اونوقت من دوباره امتحان دارم..
    جامون عوض ميشه....من بايد بشينم سر درس....
    ببخشين ....واقعا ببخشين....
    من مشغول تايپ بودم ..متوجه پيام شما نشدم.
    فكر كردم ديگه رفتي بخوابي.. دوباره غمباد گرفته بودم.
    خيلي خوشحالم باهات دارم حرف مي زنم.

    تولدم مبارك....:biggrin:
    نامردا دوستام هيشكي يه زنگم بهمون نزد...:cry:
    دارم براشون....به موقش حالشون را ميگيرم...:w11:
    من صبح ها ميرم فوتبال با دوستام...(كنار زاينده رود زمين چمن هست...)
    شبا هم كف خيابونا با دوستان سپري ميشود....
    دنياي علاف گونه دارم
    سلاااااااااااام خواهر جونم....
    قربونت برم...كجا بودي تو...؟؟

    نه به خدا...اصلا حال نميكردم...
    شيدا من اينجام......
    چه فيلمي شده.....من ميرم تو مياي ...تو مياي من ميرم....:biggrin:

    مي دونم عزيزم.......
    بعد از ظهر هم منتظرم بودي......ولي من نيومدم....ببخشين واقعا.
    فكر كنم زدم تو ذقت با نيومدنم....:w09:

    كماكان تنها كسي هستي كه بهم تبريك گفته...
    اگه تو نبودي شايد خودكشي مي كردم....:cry:
    شيدا جونم رفتي..؟؟
    نيستي...؟
    بيا تو رو خدا ...دلم خيلي گرفته...:cry:
    مي خوام بشينم با يكي حرف بزنم....:w09:
    سلام شيدا جونم...نه بابا جشن تولد كدومه...:w09:
    خواهر جون واقعا خوشحالم كردي...دلم به خدا خيلي برات تنگ شده بود...:cry::cry:

    امروز هيشكي يادش نبود...حسابي خورد تو برجكم.....حتي مامانم...
    بنده خدا حواسش به داداشم بود كه 4 تير كنكور داره...

    شما اولين و آخرين كسي بودي كه بهم تبريك گفتي...:cry:
    نميدونم چطوري تشكر كنم......خيلي ممنون خواهر جونم....:thumbsup2:

    به زندگي اميدوارم كردي عزيزم.........:w42:
    حداقل يه نفر بود يادش باشه....خيلي خيلي خيلي دمت گرم...

    دوست دارم.....خيلي خيلي خيلي .........:w40::w40::w40:
    شيدا جونم به تاريخ پيوستي..؟؟
    چرا نيستي په...؟

    دلم برات اندازه سوراخ جوراب مورچه ها شده....:cry::cry::cry:
    سلام و عرض ادب.
    صبح آدينتون بخير...
    خوبين شيدا خانوم...؟؟
    درس و كاراتون خوب پيش ميره..؟

    دلم براتون تنگ شده....
    شيدا ببخش ..
    اينقدر دوست داشتم صبح بيام پيشت...:cry:
    خصوصا الان هم كه علاف شدم..
    مامانم گفت بيا يه سر بريم بيرون.....كار داشت
    شدم مثه اين پيرمردهاي بازنشسته كه تو خونه ميشينن كاري ندارن..:w09:
    حوصله ام سر رفته...

    شيداااااااااااا....:cry::cry::cry:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا