شازده کوچولو گفت:نگفتی "اهلی کردن" يعنی چه؟
روباه گفت: "اهلی کردن" چيز بسيار فراموش شدهای است، يعنی "علاقه ايجاد کردن..."
- علاقه ايجاد کردن؟
روباه گفت: البته. تو برای من هنوز پسربچهای بيش نيستی. مثل صدها هزار پسربچه ديگر، و من نيازی به تو ندارم. تو هم نيازی به من نداری. من نيز برای تو روباهی هستم شبيه به صدها هزار روباه ديگر. ولی تو اگر مرا اهلی کنی، هر دو بهم نيازمند خواهيم شد. تو برای من در عالم همتا نخواهی داشت و من برای تو در دنيا يگانه خواهم بود...
شازده کوچولو گفت: کمکم دارم میفهمم... گلی هست... و من گمان میکنم که آن گل مرا اهلی کرده است...