oyamaa
پسندها
70

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • در مقابل افرادی که سعی دارند عقاید شخصی شمارا دگرگون کنندچه میکنید؟
    سلام .ممنونم از درخواستت.به جمع دوستانم خوش اومدین:gol:
    فاطمه اكتفا به نامش نكنيد
    نشناخته توصيف مقامش نكنيد
    هر كس که در او محبت زهرا نيست
    علامه اگر هست سلامش نكنيد
    وااااااااااااااااااااااااااا این چه حرفیه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    هیییییییی داداشی دست رو دلمون نزار اگه یه دوست پسر اینجوری داشتیم که الان نیشمون تا بناگوش باز بود:D
    سلاممممممممم دوست عزیز خوبیدددددددد دلم تنگ شده بود
    از کیوان خوشم میاد دومسش دالم
    ساختن در و دیوار دنیا کار یک معماره!
    ساختن روح دنیا ، کار دل یک معماره!
    دنیا را زیباتر از همیشه بساز .
    معمار روزت مبارک
    ساختن در و دیوار دنیا کار یک معماره!
    ساختن روح دنیا ، کار دل یک معماره!
    دنیا را زیباتر از همیشه بساز .
    معمار روزت مبارک
    وای که چقدر شماخوب فکر میکنید:) .فکر کن اسم یک پسر نفس باشه:biggrin:
    اره خوب نفس.شما چی فکر میکنید نفس اسم دختره یاپسر:que:
    سلام..سال نو پیشاپیش مبارک دوستان

    نوروز این رفاقت را نگاهبانی میکند که باور کنیم قلبهایمان جای حضور دوستانمان هستند.. [IMG]

    عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران
    باید اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم
    .
    لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید،... رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن
    روزهایت رنگارنگ
    .
    پیشاپیش سال نو مبارک [IMG]
    .


    [IMG]
    می نوشتیم در آن
    از غم و شادی و رویاهامان
    از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم
    من نوشتم از تو:
    که اگر با تو قرارم باشد
    تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد
    که اگر دل به دلم بسپاری
    و اگر همسفر من گردی
    من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
    تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!
    تو نوشتی از من:
    من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
    با تو گریه کردم
    با تو خندیدم و رفتم تا عشق
    نازنیم ای یار
    من نوشتم هر بار
    با تو خوشبخترین انسانم…
    ولی افسوس
    مدتی هست که دیگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!
    می نوشتیم در آن
    از غم و شادی و رویاهامان
    از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم
    من نوشتم از تو:
    که اگر با تو قرارم باشد
    تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد
    که اگر دل به دلم بسپاری
    و اگر همسفر من گردی
    من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
    تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!
    تو نوشتی از من:
    من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
    با تو گریه کردم
    با تو خندیدم و رفتم تا عشق
    نازنیم ای یار
    من نوشتم هر بار
    با تو خوشبخترین انسانم…
    ولی افسوس
    مدتی هست که دیگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا