نوري به زمين فرود آمد:
دو جا پا بر شن هاي بيابان ديدم.
از كجا آمده بود؟
به كجا مي رفت؟
تنها دو جا پا ديده مي شد.
شايد خطايي پا به زمين نهاده بود.
ناگهان جا پاها براه افتادند.
روشني همراهشان مي خزيد...
آب را گل نكنيم :
در فرودست انگار، كفتري مي خورد آب .
ياكه در بيشه دور، سيره اي پر مي شويد .
يا در آبادي، كوزه اي پر ميگردد .
آب را گل نكنيم :
شايد اين آب روان، مي رود پاي سپيداري، تا فرو شويد اندوه دلي .
دست درويشي...