نوري به زمين فرود آمد:
دو جا پا بر شن هاي بيابان ديدم.
از كجا آمده بود؟
به كجا مي رفت؟
تنها دو جا پا ديده مي شد.
شايد خطايي پا به زمين نهاده بود.
ناگهان جا پاها براه افتادند.
روشني همراهشان مي خزيد...
آب را گل نكنيم :
در فرودست انگار، كفتري مي خورد آب .
ياكه در بيشه دور، سيره اي پر مي شويد .
يا در آبادي، كوزه اي پر ميگردد .
آب را گل نكنيم :
شايد اين آب روان، مي رود پاي سپيداري، تا فرو شويد اندوه دلي .
دست درويشي...
سمت خيال دوست
ماه
رنگ تفسير مس بود
مثل اندوه تفهيم بالا مي آمد .
سرو
شيهه بارز خاك بود .
كاج نزديك
مثل انبوه فهم
صفحه ساده فصل را سايه مي زد.
كوفي خشك تيغال ها خوانده مي شد ...
تو دیگه معرکه ای اول دبستان که همه ذوق و شوق دارند برن مدرسه.روش هام کلاس پنجم به بعده:D
مهدی جان منو یادت نمیاد معلم کلاس اولت بودم:smoke::cool::child::surprised::biggrin:
چه خوب موندی ماشالا
پس این 98 که تو یوزرته سنتو نشون میده آره؟:biggrin: