hamidm
پسندها
43

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • امروز غلامحسین معماریان اومد مرکزی حرف قشنگی زد ...
    گفت جامعه خرابه من که خراب نیستم ... پس باید تلاش کرد و از خود آغاز کرد ...
    من ناامیدی رو قبول ندارم تیره نگاه کردن به جامعه و مردم ...
    اگه همه بخوایم فک کنیم کاری نمیشه کرد خب نمیشه !
    سلام
    جدی با کارت دانشجویی اجازه میدن برم ببینم ؟
    اگه اینجوری باشه که عالی میشه ...
    هرچه انسان تر باشيم زخمها عميق تر خواهند بود ...
    هرچه بيشتر دوست بداريم بيشتر غصه خواهيم داشت ...
    بيشتر فراق خواهيم كشيد ...
    و تنهائي هايمان بيشتر خواهد شد ...
    شادي ها لحظه اي و گذرا هستند شايد خاطرات بعضي از آنها تا ابد در ياد بماند...
    اما رنج ها داستانش فرق ميكند تا عمق وجود آدم رخنه مي كند..
    و ما هر روز با آنها زندگي مي كنيم ...
    انگار ك اين خاصيت انسان بودن است ...
    من همیشه توی ناخودآگاهم وقتی یه بچه ی دست فروش رو میدیدم و یه دختر و زنی که روزگار اونو به بدبختی کشونده میگفتم باید کاری کرد ...
    ما آدم نیستیم وقتی این آدما وجود دارن و ما راحت زندگی میکنیم ...
    دست روزگار مجبورم کرد در مورد این آدم ها فکر کنم و بعد طراحی کنم ... اونم برای نتیجه ی 4 سال درس خوندنم شاید حکمتی پشت این قضیه س ...
    برای تسکین به این اوضاعی که برام پیش اومده مجبورم اینطور فک کنم ...
    بخدا تمام این سختگی ها را تحمل میکنم به امید اینکه بتونیم در کنار هم ایران رو از نو بسازیم ...
    امید دارم اگه ما جوونا بخودمون بیایم اینجا هم میتونه بهشت گمشده ی خیلی ها باشه ...
    تا وقتی ما برای پز مدرک و اضافه حقوق درس میخونیم این امر میسر نمیشه ...
    کاش ذهن ما رشد میکرد ... نه مدرک هامون و نمره هاش ...
    این جا ایران است !
    چه کنیم ؟
    شاید درست بشه ...
    شاید بستگی به ما دانشجوها داره که در آینده چه میکنیم و اصلا هدفمون برای تحصیل چیه !
    امیدوارم بتونیم ایران رو اونجوری که در شانشه بسازیم ...
    برای دختران بی سرپرست پیدا کردم نمونه ی مشابه ...
    فعلا باید پروپزالمو ارائه بدم ببینم چی میشه ...
    خدا کنه استادم اذیت نکنه و خوب راهنمایی کنه ...
    همیشه وقتی به ما میرسه سختیاش شروع میشه از ما که رد میشه مرحله ی آسونیه ...
    مدرسه میرفتیم اینجوری بود ... کنکورم همینطور ... دانشگاه هم نیز !
    خدا کنه بتونم زود ببندمش ...
    خیلی خوشحال شدم ...
    روزتون بخیر
    کنار نیایم چیکار کنیم !
    اتفاقا موضوعمو دوس دارم ولی وقت ندارم ...
    درگیرم شدید ...
    کنکور دارم ...
    باید ببینم کدومشو بردارم ...
    برای معلولیت جسمی و ذهنی یا برای مرکز نگهداری زنان و دختران بی سرپرست ؟!
    تقصیر اعضای شوراس ...
    میگن موضوعا تکراری شده باید موضوع خاص بردارید ...
    این خوبه بازم ...
    یه چیزای داغون تری پیشنهاد میدادن ...
    دارم از خستگی میمیرم از یه طرف کنکور از یه طرف پایان نامه ...
    مرسی ...
    من موضوع پایان نامه مم رفت برای کودکان معلولیت جسمی یا ذهنی ...
    اسمشو گذاشتم خانه ی امید ...
    شاید برام زنان و دختران بی سرپرست طراحی کنم ...
    چطوره ؟
    نمونه مشابه از کجا گیر بیارم ؟
    خـــدايا

    تو پـــــناهِ مني

    وقتي راهها با هــــمه ي وسعتشان

    تـــنگ مي شوند
    گاهی نیاز داریم که کسی فقط حضور داشته باشد

    نه برای اینکه چیزی را درست کند یا کار خاصی انجام دهد

    بلکه فقط برای این خاطر که احساس کنیم کسی کنارمان است و به ما اهمیت می دهد.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا