ghazal.
پسندها
180

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • وااااااای سلام خواهرم .....خوبم ممنونم ....فدات بشم خودت خوبی ؟......
    ایشالله هرکجا هستی سلامت باشی عزیزم ..........نمیدونی اجی چقدر دلتنگته ...
    سلام ابجی گله ی خودم
    من که خوبم امیدوارم تو هم خوب خوب باشی!
    ای بد نمیگذره مشغولم به دانشگاه خراب شدم تو چه میکنی؟:D
    آرزویت را برآورده میکند ، آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند . . .
    سلام،
    من هوافضا رو با علاقه انتخاب کردم، گرایشی رو که خوندم از بچگی عاشقش بودم اما با این حال در بازه‌ای از زمان که کاری پیدا نمی‌کردم، واقعاًپشیمون بودم از خوندنش.
    از اونجایی که بیشتر بازارکار هوافضا در مراکز نظامی هست، معمولاً هم بسته به سلایق وزرا و مدیران، قوانینش تغییر می‌کنه، مثل اجباری بودن یا نبودن چادر، جذب خانم‌ها یا عدم اون، خیلی نمیشه مطلق گفت اما روند کلی اینه که با جذب خانم‌ها در وزارت کمی مخالفت وجود داره و به نسبت جذب آقایون، کمتره.
    مورد بعدی، ممنوعیت خروج از کشوره. آقایون با این مساله شاید بتونن کنار بیان اما فرض کنید، خانمی در وزارت دفاع مشغوله و اجازه خروج از کشور نداره، شوهرش می‌خواد بره سفر خارج! یه مقدار شلم شوربا میشه این وسط.
    در کل، به خانم ها خیلی این رشته رو توصیه نمی‌کنم، به این دلایلی که گفتم. به نظر من، تبدیل انرژی مناسب‌تره.
    خواهرم........غزالم ..

    خوشحالم که اینجایی عزیزم ......غزال من ..

    به خاطر متنی که برام گذاشتی بسیار سپاسگذارم عزیز دلم خیلی زیباست منمونم .....:gol::gol::gol:
    ممنونم عزیزم .........تو خوب باشی اجیت خواهرت خوبه

    سلامتی عزیز دلم
    سلام غزاله گل و مهربون
    الهی من قربونت برم که انقدر با محبتی به یادمی
    خیلی خیلی از متن و عکسای قشنگی که برام گذاشتی ازت ممنونم گلمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
    ایشالله همیشه شاد و تن درست باشی عزیز دل مننننننننننننننننننننننننننننننننن
    کودکی هایم اتاقی ساده بود

    قصه ای ، دور ِ اجاقی ساده بود


    شب که میشد نقشها جان میگرفت

    روی سقف ما که طاقی ساده بود


    میشدم پروانه ، خوابم میــــپرید

    خوابهایم اتفاقی ساده بود


    زندگی دستی پر از پـــوچی نبود

    بازی ما جفت و طاقی ساده بود


    قهــــر میکردم به شوق آشتی

    عشقــــهایم اشتیاقی ساده بود


    ساده بودن عادتی مشکل نبود

    سختـــی نان بود و باقی ... ساده بود !
    پرواز آفتاب و نسیم و پرنده را میدانم ...

    صفای دلاویز دشت را ،

    اما ...

    من این میان

    پرواز لحظه ها را افسوس مــــــــی خورم ...


    پرواز این پــــــرنده ی بی بازگشت را !!
    خوبم!!!!


    + باید بازیگر شوم ،

    آرامش را بازی کنم …

    باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …

    باز باید مواظب اشک هایم باشم …

    باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم …
    خودت هوامونو داشته باش......

    یه وقتایی آدم باید سرشو بلند كنه،

    زل بزنه به آسمون،

    لبخند بزنه و بگه:

    خدا خیلی مخلصیم،

    هوامونو داشته باش

    ما هم تنهاییم
    " پـــــــرواز " هم ...

    دیگر

    رویای آن پرنده نبود !


    دانه دانه پرهایش را چید ...

    تا بر این بالش

    خواب دیگری ببیند !


    شاعر : گروس عبدالملکیان
    مي خواهم اين بار از تو بگويم ....... از تو بهترينم



    دوست دارم من باشم و کاغذ و خودکار ي که فقط نام تورا بنويسد

    با تو حرفها دارم به اندازه ي هزار سال...سالها يي که ديگر متعلق به توست

    دلم را به ياد تو با دريا و آرزوهاي زيبايي آميخته ام

    آرزوها يي که اول و آخر آن تو هستي

    مي دانم که يک روز دنيا تمام ميشود

    ولي عشق تو همچنان پابر جاست

    با تو خواهم ماند وتنها تو با من بمان

    كه وقتي تو هستي گويي تمام خوبيهاي دنيا را به يكباره در كنار خود دارم
    فدات بشم عزیز دلم ....نسبت به خواهرت لطف داری خواهرم ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا