B
پسندها
292

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام!
    حال همه‌ی ما خوب است
    ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
    که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گويند
    با اين همه عمری اگر باقی بود
    طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم
    که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و
    نه اين دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

    تا يادم نرفته است بنويسم
    حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود
    می‌دانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نيامدن است
    اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
    ببين انعکاس تبسم رويا
    شبيه شمايل شقايق نيست!
    راستی خبرت بدهم
    خواب ديده‌ام خانه‌ئی خريده‌ام
    بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌ديوار ... هی بخند!
    بی‌پرده بگويمت
    چيزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد
    فردا را به فال نيک خواهم گرفت
    دارد همين لحظه
    يک فوج کبوتر سپيد
    از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد
    باد بوی نامهای کسان من می‌دهد
    يادت می‌آيد رفته بودی
    خبر از آرامش آسمان بياوری!؟
    نه ری‌را جان
    نامه‌ام بايد کوتاه باشد
    ساده باشد
    بی حرفی از ابهام و آينه،
    از نو برايت می‌نويسم
    حال همه‌ی ما خوب است
    اما تو باور نکن! "
    زیباترین غروب: غروب عاشقان
    زیباترین سنگ: دل یار
    زیباترین مایع: اشک
    زیباترین ناله: آه
    زیباترین دف: قلب تو
    زیباترین کلام :دوستت دارم . . .
    زنــــــــــــدگی واسه ما آدما مثل یه دفتر میمونه….
    برگ اولش رو خوش خط می نویسی!
    و دوست داری به آخرش برسی
    ... وسطاش خسته میشی بد خط می نویسی
    و همش برگه ها رو حروم میکنی
    اما آخرش که میرسه .. جا کم میاری حســــــرت می خوری
    که چرا برگه هاشو حروم کردی!
    مرا که هیچ مقصدی به نامم ..

    و هیچ چشمی در انتظارم نیست را !.. ببخشید !

    که با بودنم ترافیک کرده ام !!
    این روزها بغضم سنگین است...

    آن‌قدر سنگین که هر چه می‌شکنم سبک نمی‌شود...!

    خنده‌هایم را می‌بینی،...

    بغضهایم را نه...

    تنهایی همین است...

    عمیق که می‌شود،...

    دیوانه‌ات می‌کند...

    می‌خندی... می‌خندی... می‌خندی...
    در ســــتایش ِ چشــــمهایــت

    شــعری نــمیتوان گفت

    خاضـــعانه

    تنــها بــاید

    تماشـــا کــرد ، مســت شد ، رهــا شد ...
    به سلامتیه کسایی که برای داشتنشون لازم نیست با سیاست باشی و نقش بازی کنی … همین که یک رنگ باشی کافیه !
    سوار تاکسی بودم یکی از مسافرا خواست پیاده بشه من پیاده شدم تا اون پیاده بشه وقتی دوباره سوار شدم انقدر گیج بودم که گفتم سلام !!! راننده و مسافر بقلی یجوری که انگار تو دلشون میگن خدا شفاش بده بهم نگاه کردن !! منم که زود متوجه سوتیم شده بو.دم سریع دستمو گذاشتم روی گوشم که مثلا هندزفری تو گوشمه و گفتم سلام!! و شروع کردم به تند تند حرف زدنو یدفه هم با اون فرد خیالی که باش حرف میزدم مثلا دعوام شد و صدامو بردم بالا....همون لحظه به راننده گفتم پیاده میشم...و برای اینکه قضیه طبیعی جلوه کنه تا تاکسی خوب دور نشده بود همینجوری تو خیابون الکی حرف میزدم...دعوام با فرد خیالی بالا گرفته بود شانس آوردم به زدو خرد نکشید!!!
    رو پاکــت سـيـگـار مينويسن :

    دخانيات ، عــامــل اصلي سرطانـــ و براي سلامتي زيـــان اور است !

    کاش يکي هم روي کارتــــ پستالهاي عــاشــقـــونــه ي ما مينوشت :

    عشق ، عـامـل اصلي تنهاييــ و براي قلبـ ضــرر دارد...
    شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
    عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند
    دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند
    و بخند که خدا هنوز آن بالا با توست
    زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ
    زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود
    زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر
    زندگی ، باور دریاست در اندیشه ی ماهی ، در تنگ
    زندگی ، ترجمه ی روشن خاک است ، در آیینه ی عشق
    زندگی ، فهم نفهمیدن هاست
    زندگی ، سهم تو از این دنیاست
    زندگی ، پنجره ای باز به دنیای وجود
    می گویند : شاد بنویس …
    نوشته هایت درد دارند!
    و من یاد ِ مردی می افتم ،
    که با کمانچه اش ،
    گوشه ی خیابان شاد میزد…
    اما با چشمهای ِ خیس … !!
    غصه مــــرا خورد...

    وقتی دیدم

    دست به سینه ایستادی...!

    تمام راه را

    برای

    اغوشــــــت

    دویـــــــــده بودم ......
    هنگامی كه آوازه كوچت بی محابا در دل شب می پيچد

    سكوت داغی است بر زبان سايه ها

    باز هم يادت شرری می شود

    بر قامت باران های اشک

    اين جا ميان غم آباد تنهايی

    به اميد احيای خاطره ای متروك

    روزها گريبان گير آفتابم

    و شب ها دست به دامن مهتاب

    نمی گويم فراموشم نكن هرگز

    ولي گاهی به ياد آور

    رفيقی را كه ميدانم نخواهی رفت از يادش....
    هنوز هم دلم تنگ می شود

    برای محض حرف زدنت

    و برای تکیه کلامهایت

    که نمی دانستی

    فقط کلام تو نبود

    من هم به آنها

    تکیه داده بودم . .
    ما را یک دل ز خوبان جدانیست ..... ولی صد حیف خوبان را وفا نیست ...... به دوستان دل سپردن کار سهل است.....ز دوستان دل بریدن کار ما نیست....
    گنــــاهش گردن خــــودش...
    آنــــروز روزه بــــودم
    كه حســــرت داشــــتنــش را خــــوردم
    نگران نباش !
    برو . . .‎
    برای آتش دل شکسته‎ی من هم،
    آبی پیدا می شود.
    شاید مثل همیشه ،
    اشکهای مادرم!
    چه تلخ است علاقه ای که عادت شود . . .
    عادتی که باور شود . . .
    باوری که خاطره شود . . .
    و خاطره ای که درد شود . . .
    درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم
    و به آنها وابسته می شویم
    هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود
    پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد
    باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم
    می خواهم انقدر دلم محکم باشد که حتی زیباترین طوفان ها انرا نلرزاند
    می دانی چرا؟
    چون تنها تو باید صاحب خانه ی دل من باشی خدای من
    سلام من همین الان به این نتیجه رسیدم که شما خیلی امیدوارانه زندگی میکنید و به بقیه هم انتقال میدید بابت این موضوع ممنون:gol:;)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا