پسر عوسجه رفت و پی او رفت حبیب،
خواستند آن دو ببینند رخ پاک حبیب،
چ حبیبی؟؟؟
ک بود بر همه غمخوار و طبیب،
چ طبیبی؟؟؟
ک بود بی کس و بی یار و غریب،
آرام آرام گویمت ک نشنود زینب،
15 روز بیشتر به مقتل خونی نمانده...
مدت زیادی از رقص قلم در دستانم دورم... قلم را می رقصانم...تا لذتش را فراموش نکنم...می دانم گاهی باید ایستاد... تا به مقصد رسید.....شب و روز ، خورشید و زمین در حرکتند... اما تو بایست.، ای زمان دست بردار از دویدن...:gol: